معلم گرفتار و آموزش بی کیفیت

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» یک روز معلم دیگر هم به تکریم شعاری گذشت

۱۲ اردیبهشت و روز معلم در ایران در حالی سپری شد که به روال هرساله سهم آموزگاران از این روز، شنیدن توصیفاتی از مقام والای “معلم شهید” آیت الله مطهری و معلمان به طور کلی و وعده‌های تکراری مسئولان برای بهبود وضعیت معاش و برآورده شدن مطالبات‌شان بود. خواسته‌هایی که هر قدر از سوی معلمان تکرارشده، همان‌قدر هم با بی‌توجهی مسئولان مواجه شده است. شیرزاد عبدالهی، کارشناس مسائل آموزشی درگفت‌وگو با “روز” مهم‌ترین مشکلات معلمان را اینطور شرح می‌دهد: “بحث اصلی معلمان در زنگ تفریح مدارس، مثل بقیه اقشار حقوق بگیر، مسایل رفاهی و معیشتی و افزایش قیمت کالاها و خدمات و بی‌ارزش شدن پول ملی است. هرسال مبلغی از ۱۰ تا ۳۰ درصد به حقوق معلمان اضافه می‌شود؛ امسال هم ۲۰ درصد اضافه شد، اما طبق قانون افزایش حقوق باید متناسب با نرخ تورم باشد. وقتی تورم ۳۵ درصد و افزایش حقوق ۲۰ درصد است معنایش کاهش قدرت خرید معلم است.”

او با اشاره به گرانی‌های سال‌های اخیر می‌گوید که قدرت خرید معلمان به شدت کاهش یافته است: “یک محاسبه ساده در مورد کاهش ارزش پول ملی در سال‌های بعد از انقلاب نشان می‌دهد که در این فاصله میانگین حقوق‌ها تقریبا ۱۵۰ برابر شده اما قیمت کالاها و خدمات ۴۰۰ برابر افزایش یافته است. در واقع قدرت خرید معلمان همراه کارمندان و حقوق‌بگیران به طور منظم کاهش می‌یابد و معلمان که روزگاری بخشی از طبقه متوسط جامعه بودند به زیر خط فقر رانده می شوند.”

به گفته عبداللهی، خانه‌های معلمان از محلات بالا و وسط شهر به حاشیه شهرها منتقل شده است: “نتیجه قهری چنین وضعی، روی آوردن معلمان به کار دوم است که اغلب تناسبی با شغل معلمی ندارد. نکته جالب این است که تقریبا همه بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و مزایای کارکنانی می‌شود که به شدت از کمبود حقوق شکایت دارند. موضوعی که این روزها ذهن معلمان را درگیر کرده، تمدید قرارداد بیمه تکمیلی موسوم به بیمه طلایی فرهنگیان است. این قرارداد سالی یکبار تمدید می‌شود.”

این کارشناس مسائل آموزشی به دو مشکلی که در این زمینه وجود دارد اشاره می‌کند: “اول اینکه آموزش و پرورش اعتبار معینی برای پرداخت حق‌السهم خود در اختیار ندارد. از مبلغ ۲۵ هزار تومان حق بیمه برای هر فرد، قرار بوده نیمی از این مبلغ را آموزش و پرورش بپردازد. آموزش و پرورش این پول را از طریق صرفه جویی در هزینه‌ها تامین می کند و اغلب بیمه‌گذار مجبور به پرداخت کل حق بیمه می شود. نکته دوم این است که شرکت‌های بیمه اخیرا خدمات دندانپزشکی و عینک را از لیست خدمات خود حذف کرده‌اند. به عقیده معلمان دندان و چشم، ابزارهای اصلی کار معلم هستند(برای سخن گفتن و خواندن و نوشتن) به معلمان حق مسکن پرداخت نمی شود. معلمان از مزایای جانبی شغلی مانند پاداش های نقدی و غیر نقدی محرومند و باید با حقوق خشک و خالی زندگی خود را بگذرانند.

اما با مشکلات معلمان اینجا خاتمه نمی‌یابد: “معلمان یک سری مشکلات کاری هم در مدرسه دارند و تدریس در کلاس‌های انباشته از دانش آموز، نبود امکانات کمک آموزشی، بی‌انگیزگی دانش آموزان برای یادگیری، تهدید و فشار از سوی برخی مدیران مدارس برای ارفاق به دانش‌آموزان و دستکاری در نمره امتحانی به منظور بالا بردن آمار قبولی، از دیگر مشکلات معلمان است.” به عقیده این کارشناس مسائل آموزشی در سیستم اداری معلم آخرین حلقه زنجیر دیوانسالاری و ضعیف‌ترین آنها است به همین دلیل هزینه اعتراض در آموزش و پرورش بالا است و اغلب معلمان تمایلی به استفاده از روش‌های اعتراضی مرسوم، حتی در حد انتقاد به مدیر را ندارند.

 

مصیبت پیری و نیستی

مشکلات بازنشسته‌ها اما از معلمان شاغل هم بیشتر است، زنان و مردانی که حالا پس از سال‌ها تدریس، مجالی برای استراحت نمی‌یابند، یا در مدارس غیرانتفاعی تدریس را ادامه می‌دهند یا شغل دیگری می‌یابند که چرخ معاش را بچرخانند. چنانچه شیرزاد عبداللهی کارشناس مسائل آموزشی هم در این خصوص می‌گوید: “رنج معلمان بازنشسته مضاعف است. مهم‌ترین مشکل آنها نداشتن بیمه تکمیلی قوی است. درحالی که در این سن احتمال بیماری بیشتر و هزینه‌های درمان سنگین‌تر است. قرار بود بیمه طلایی معلمان شاغل شامل حال بازنشستگان شود که به دلیل بارمالی اجرا نشد.” او با اشاره به اینکه هزینه زندگی افراد بازنشسته به دلیل ازدواج فرزندان و داشتن عروس و داماد و نوه وتوقعات خانوادگی در جامعه سنتی ایران بسیار بالاتر است، بیتی ازفردوسی را وصف الحال بازنشستگان می‌داند: مبادا که در دهر دیر ایستی / مصیبت بود پیری و نیستی.(نیستی در این بیت از فردوسی به نداری و فقر هم تعبیر شده است)

 

موریانه‌ها

اما آنچه به عنوان مشکلات معلمان ذکر شد، یک روی سکه است. شیرزاد عبداللهی از اعتراض خاموش برخی معلمان می‌گوید که مانند موریانه ریشه های آموزش و پرورش را می جود: “حضور در مدرسه با سر و وضع نامرتب، کم‌کاری از طریق کاهش زمان حضور در کلاس، تنبیه بدنی بچه‌ها و بدرفتاری با دانش آموزان، کیفیت بسیار نازل تدریس، حذف پرسش و تمرین در کلاس، دورویی و در پیش گرفتن رفتارهای دوگانه، استفاده از کلاس مدرسه دولتی برای شکار دانش آموز خصوصی، بی‌اعتنایی به افزایش و به روز کردن اطلاعات و دانش خود و… از جمله روش‌های اعتراض خاموش برخی از معلمان است.” به گفته او عده‌ای از معلمان کم کاری خود را توجیه کرده و می‌گویند حقوقی که به ما می‌دهند فقط آمدن ما از منزل به مدرسه را جبران می کند و حضور ما در کلاس نوعی بیگاری است.

 آنچه مشخص است این‌که گفتمان معیشت‌محور در آموزش و پرورش گفتمان آموزشی و تربیتی را عقب رانده و همه از وزیر تا مدیر مدرسه و معلم درباره افزایش حقوق و بودجه و اعتبارات و کسری بودجه حرف می‌زنند. عبدالهی معتقد است: “دود این وضعیت به چشم خانواده‌ها می‌رود که هر سال تابستان مهم‌ترین غصه شان یافتن مدرسه‌ای خوب برای تحصیل فرزندانشان است از منظر خانواده‌ها آموزش و پرورش یک سازمان آشفته و ضعیف و ناکارآمد است که کیفیت کار در آن هرسال تنزل بیشتری می‌کند و البته چه در مدارس غیرانتفاعی و چه دولتی پول بیشتری از مردم طلب می‌کنند. مهم‌ترین مشکل مردم هم همین کاهش کیفیت و پولی شدن آموزش و پرورش است.”

این کارشناس مسائل آموزشی در پایان انتقادی را هم به رفتار خود معلمان وارد می‌کند: “گفتمان معیشت‌محور و جار زدن فقر معلمان توسط خودشان و مدیران آموزش و پرورش، اعتبار و منزلت معلمان را در چشم اقشار دیگر تنزل داده است. مسئولان هم برای خوش آمد معلمان و خریدن محبوبیت همیشه به مسایل معیشتی دامن می زنند.”

به اعتقاد او افزایش حقوق معلمان و بهبود شرایط معیشتی آنها باید مشروط به افزایش کارآمدی سیستم و ارتقای کیفیت کار معلم باشد: “طرح رتبه بندی معلمان اگر به خوبی و با سیستم ارزشیابی جدی اجرا شود می تواند در این جهت موثر باشد.”