هنوز مرکب تنفیذ حکم رهبر جمهوری اسلامی به رئیس دولت “تدبیر و امید” خشک نشده، چوبه های دار در کردستان، فعالان سیاسی را یکی پس از دیگر به کام مرگ می کشاند. هنوز بیلبوردهای تبلیغاتی حسن روحانی مبنی بر شعار احقاق حقوق کردها بر دیوارها خود نمایی می کند، هنوز اصلاح طلبان حکومتی کرد از بدقولی های روحانی در بهت فرو رفته اند که اعدامها در کردستان ادامه دارد. از سوی دیگر فعالان سیاسی شبه روشنفکر مرکز نشین با حسن روحانی در ماه عسلی بی پایان بسر می برند و در حال توجیه سیاستهای هنوز اعلام نشده وی هستند. اکنون آنها خود دچار پوپولیسمی شده اند که به احمدی نژاد نسبت می دادند، با این تفاوت که پایگاه پوپولیستی احمدی نژاد اقشار پایین دست و بینوا بود اما پایگاه اینها برخی فعالین رسانه ای و روشنفکران مرکز نشین.
امروز اعدام ها در سکوتی عجیب به وقوع می پیوندد، بی گمان تفاوت دستگاه قضا و اجرا بر همگان آشکار است اما سکوت روحانی که بر مسند قوه مجریه نشسته بجز تأیید اعمال دستگاه قضا تفسیر و خوانشی دیگر را بر نمی تابد.
تحلیل و پژوهش اساسی در مورد کردستان و اتفاقاتی که در آن توسط متولیان حکومتی روی می دهد دیگر گوش شنوایی ندارد، اعدام دیگر برای ما کابوس نیست. اعدام به یکی از ژانرهای جهان زیست ما مبدل گشته است. اعدام برای فعالان سیاسی در کردستان شوخی چماق/ هویج نیست بلکه به واقعیتی رسوب شده تبدیل شده است. واژه های تروریست، تجزیه طلب، مسلح، اسلحه بدست و راهزن و.. را به جان می خریم اما کلمات دهن پرکنی مانند حقوق بشر، حقوق شهروندی، مرزبانان و پاسداران مرزی، ایرانیان اصیل و… را که شما متولی اش باشید، نمی پذیریم.
بله، کردستان آن عضو چموش و رام نشدنی است، سرکوب از ما آغاز می شود، اعدام از ما، زندان از ما و البته آزادی نیز از ما. ما همان هومر ساکر یا انسان مقدس ایم که نه در بیرون و نه در درون قانون می ایستیم، ما رمز سیاست هستیم ما نفی نفی هستیم ما با شما نه ما می شویم نه من.
خط مقدم ما نه در برابر آزادی بلکه برای آزادی و عدالت است. کردستان سالهاست سنگر مقاومت بوده و خواهد بود. همگان به یاد دارند که قبل از دستور قتل عام و کشتار ۶۷ در کردستان ۶۷ دیگری آفریدند. همگان به یاد دارند در ابتدای شروع دولت اصلاحات در سال ۷۷ دهها تن در کردستان کشته شدند تا شروعی برای قتلهای زنجیره ای باشد. همگان به یاد دارند که ابتدای سر کار آمدن دولت احمدی نژاد در سال ۸۴ با کشته شدن دهها تن در کردستان آغاز گشت. سال ۸۸ را به یاد داریم که با اعدام فرزاد و یاران اش دولت دوم احمدی نژاد شروع به کار کرد و جنبش سبز را سرکوب نمود. این بار نیز در یادها می ماند که روحانی آغاز جلوس بر مسند ریاست را با اعدام در کردستان آغاز می کند؛ و این بار نیز طرحی وسیع تر در راه است.
اما خط مقاومت شما کشتار هزاران آزادیخواه در داخل و خارج ایران است. خط مقاومت شما دفاع از ارمنستان در برابر آذربایجان مسلمان است، سکوت در قبال سرکوب مسلمانان چین است، سکوت در برابر سرکوب چچن ها است، حمام خون راه انداختن در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین است.
خط مقاومت شما تجاوز گردان های سپاه قدس، یکی پس از دیگری، به خاک سوریه است تا در خط مقدم مقاومت! علیه مردم سوریه بجنگند. خط مقدم شما جهت سرکوب آزادی تعریف شده و می شود. سالهاست خط مقدم مقاومت در برابر آزادی هستید سالهاست خط مقدم شما جهت حمایت از جبارترین حکومتهای تاریخ تعریف شده است.
شما سرکوب را از ما آغاز می کنید ما آزادی را در خود می پرورانیم و هدیه می کنیم. ما قربانی ارابه های سرکوب و ارعاب شما نیستیم ما نفی شماییم ما “هومرساکریم” در قانون خشونت شما نمی گنجیم، ما را چه به شما؟ ما مدام بازتولید می شویم ما را چه به شما و سبزهای بنفش پوش؟ سبزو بنفشهایی که تنها دروجه سلبی و سرکوب نمادین، کردها را می بینند اما در وجه ایجابی ماده سیاست ورزی شان هستیم.
سیاست ورزی نه از ما می گذرد نه وصله ایست متقن، ما را اعدام کنید ما با اعدام بیشتر می شویم، گفتمانمان فربه تر می شود، ما را چه به شما؟
اکنون نیز محتاج نوحه خوانی و اشک تمساح نیستیم، ما نیک می دانیم تکنولوژی مرگ همه جا را فرا می گیرد. بار دیگر ما را فرا می خوانید، زیرا شبحی که در راه است شبحی دولتی نیست بلکه شبحی است که نظم جمهور آنرا بنا نهاده، ما به خوبی می دانیم مقامات امنیتی خود قانون را می نویسند و خود نیز منتشر می کنند، دستگاه امنیتی به مثابه دستگاهی قانون گذار خود قانون وضع می کند و این شرم آور و ابهامی نفرت بر انگیز است.
ما می دانیم دولت در مقام موجودیت سیاسی تعیین کننده، قدرت چشمگیری دارد؛ امکان جنگیدن با دشمن و بر همین اساس امکان گرفتن جان انسانها را دارد. حق اعلان جنگ در دل خود، حق چنین تصرفی در حیات انسان ها را دارد. تمام تلاش یک دولت بهنجار بیش از همه صرف تأمین آرامش و امنیت در داخل دولت است و هر جا که لازم باشد برای برقراری آرامش در دستگاه دولت در مورد دشمنان داخلی هم تصمیم می گیرد و جان شان را می گیرد. دشمن داخلی در نظر دولت بر اساس ضابطه ای خاص تدارک و شناسایی می شود.
اما در پایان این را نیز نیک می دانیم که هر چند قدرت در ذات خود مقاومت آفرین است و وجود خود را قرین به بودن مقاومت می داند و به عبارتی بودن مقاومت به کلیت قدرت مشروعیت می بخشد اما همیشه قدرت بواسطه خصلت عنکبوتی و میکروفیزیک اش توانایی بستن مجرای مقاومت را ندارد و با موضعی شدن مقاومت استراتژیک امکان از هم گسیختن قدرت فراهم تر است.