خبرگزاری فارس، نزدیک به نهادهای امنیتی ـ نظامی، در بخش رسانه اش مخاطبانش را به یک بازی دعوت کرد: بازی شلیک به مرتد. یک بازی کپی برداری شده که قبلا مختص کشتن جورج بوش بود و حالا سر شاهین نجفی به جای رئیس جمهور پیشین آمریکا در آن جای داده شده تا ترور معطل مانده در دنیای حقیقی به شکل مجازی اتفاق بیفتد.
قم به هم ریخته است. شلوغ شده. اسلام مورد توهین قرار گرفته. آقایان روحانیون عصبانی هستند….. این روایت روز نیست؛روایت تاریخی ست و به دههی 50 خورشیدی بر می گردد؛دوران طاغوت.
آن روزها که خبری از سیدی و فایل و اینترنت و فیسبوک و دانلود نبود، تمام یک ترانه داخل یک صفحهی موسیقی جا میشد. صفحهی ترانهی “نماز” بیرون آمده بود.با صدای فریدون فروغی، کلام شهیار قنبری و موسیقی اسفندیار منفردزاده.
آن روزها روال دادن حکم ارتداد چنین نبود.اعتراضها از قم آغاز میشد و به مناطق دیگر تسری پیدا میکرد و “حکومت طاغوت” و ماموران امنیتیاش به جای رو در رو شدن با مذهبیون، هنرمندان را به خانههای امن فرامیخواندند. همین شد که ترانهسرا و آهنگساز پیشروی کارشناسان ساواک قرار گرفتند تا کلمهی “نماز” را از ترانهی عاشقانهشان پاک بکنند و به جایش بنویسند “نیاز”. طبق روایت منفردزاده و قنبری، آخر سر فشارها به روی خواننده نتیجه میدهد و فروغی به استودیو میرود تا جای کلمهی توهینآمیز را با کلمهای بیمشکل عوض کند.
روایت را به روز میکنیم. به همین چند هفته پیش؛فایل ترانهی به نام “نقی” با صدای شاهین نجفی. چیزی از انتشار ترانه نگذشته بود که ابتدا شایعات از راه رسیدند. سایتهای حکومتی از دستمزد هنگفت نجفی برای خواندن این ترانه صحبت میکردند و از این میگفتند که بیبیسی فارسی برای اولین سایتی که این ترانه را منتشر کند، جایزه تعیین کرده است. ترانه اما چیزی نبود جز گزارشی از اتفاقات روز به نقی که کمپین اینترنتیاش چند وقتی ست راه افتاده و خطابش به امام دهم شیعیان.
اما چیزی که جو را ملتهبکرد، انتشار فتوایی بود از آیتالله صافی گلپایگانی که هرگونه توهین به مقدسات و امامها را شایستهی مجازات مرگ دانست؛ فتوایی که زمانش هم برمیگشت به سه روز قبل از انتشار ترانه.
شاهین نجفی که تا پیش از این با خواندن ترانههایی نظیر “مهدی” خطمشی و تفکر خود را نشان داده بود، اینبار زیر نورافکن افراطیونی قرار گرفته بود که وقتی موسیقی را مترادف طرب و لهو و لهب میدانند، دیگر تکلیف ترانهای در سبک رپ با این محتوا کاملا روشن است.
با این حال بازی هچنان در فضای مجازی جریان داشت. مقلدین آیتاللهها سئوالات شرعی خود را از طریق فضای مدرن اینترنت پیش مرجعشان میبردند و کسب تکلیف و طلب جواب میکردند. به این ترتیب دومین فتوا هم صادر شد؛ فتوایی از طرف آیتالله مکارم شیرازی که پاسخ اش به پرسشی که مستقیما نام شاهین نجفی را مطرح کرده بود، اینبود: هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (علیهم السلام) و توهین آشکار به آنها اگر توسط فرد مسلمانی صورت گیرد موجب ارتداد است و اگر توسط غیر مسلمانی باشد داخل در عنوان سابّ النبی(صلی الله علیه وآله) است.
اینجا بود که شبکههای تلویزیونی، شخصیتهای سیاسی و هنری یکی یکی به میدان آمدند. که مهمترینشان دفاع جمعی از شخصیتهای سیاسی و هنری در قالب مصاحبههای کوتاه از شاهین نجفی و حق آزادی بیان بود و پر سر و صداترینش تقدیم آهنگی قدیمی توسط داریوش اقبالی به شاهین؛ ترانهای به نام “مصلوب” که در آن از نماد های مذهبی مثل تقابل ابراهیم خلیلالله با نمرود استفاده شده است.
شاهین نجفی که سکوت کرده بود، از محل اقامتی که آن را مخفی نگه داشت، با بیبیسی فارسی مصاحبه کرد و توضیحاتی دربارهی ترانه داد که مهمترینش این بود که قصد توهین به دین مردمان را نداشته اما با آگاهی کامل این ترانه را نوشته و اجرا کرده است. اینبار کمپینهای مذهبیها بود که یک به یک آغاز به کار کردند. از داوطلبان کشتن شاهین نجفی تا عاشقان امام نقی.در این میان سایت شیعه آنلاین هم اعلام کرد که از طرف یک مذهبی ساکن دوبی به کسی که شاهین نجفی را به قتل برساند، 100 میلیون تومان پاداش خواهد داد. موضوع به قدری حاد و ملتهب و جدی شده بود که پلیس آلمان حفاظت از جان شاهین را به عهده گرفت تا بار دیگر سرزمینشان کشتارگاه یک هنرمند ایرانی نشود و نجفی، فرخزاد دوم نشود؛و این در حالی بود که اینبار مقامات رسمی جمهوریاسلامی مثل رئیس دیوان عدالت اداری هم ابایی از حمایت از حکم ارتداد و ترور هنرمند ایرانی نداشتند و آن را صریح در مصاحبههایشان بیان کردند.
اما قشر آرامتر مذهبی هم بیکار نماند. گذشته از فتوای قتل و تعیین جایزه و داوطلب شدن برای ترور، علیرضا قزوه شاعر محبوب بیت رهبری شعری علیه شاهین نجفی سرود و بعد از او شاعری دیگر به نام احمد علوی در قالب شعری نجفی را دلقک و مرتد خطاب کرد. محمد اصفهانی به مداحی برای امام نقی پرداخت و آیتالله مکارم شیرازی که پیش از این فتوا بر قتل خوانندهی رپ داده بود، اینبار گفت که خواندن این ترانه و حواشی پیرامونش باعث شده که بعد از درس با طلبهها دربارهی فضایل و جملات و روایتهای منسوب به امام نقی حرف بزنند. حوزهی هنری هم جایزهی صد میلیونیاش را ترجیح داد به جای قاتل شاهین نجفی به کسی اهدا کند که بهترین اثر هنری را در معرفی امام نقی خلق کند. طبق یک شایعه هم قرار بود در شب شهادت امام نقی اینترنت ایران به مدت ده دقیقه قطع بشود و با وارد کردن آدرس هر سایتی، صفحهای با نام امام نقی باز بشود.
به نظر میرسید فضا به سمت آرامش میرود. چهار تن از نواندیشان دینی هم طی نامهای هر چند ترانه را هتاکانه عنوان کردند اما حکم ارتداد را از دیدگاه اسلام مردود شمردند. در بسیاری از شهرهای اروپا و آمریکای شمالی ایرانیها در حمایت از شاهین و آزادی بیان تظاهرات برگزار کردند. انگار همهچیز داشت به نفع آزادی بیان و بر ضد خشونت پیش میرفت. اما باز سایتهای تندرو بودند که به میدان آمدند. اینبار با یک بازی اینترنتی به نام “شلیک به مرتد” که البته کپیبرداری شده از یک بازی بود که قبلا برای جورج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا ساخته شده بود و فنآوران حکومتی فقط زحمت جایگزینی شاهین به جای جورج را کشیده بودند.
یک روز بعد از انتشار این بازی هم که ترور مجازی شاهین نجفی را تصویر می کرد،، تمام صفحات فیسبوک یغما گلرویی، ترانهسرا و همکار شاهین نجفی که بعد از اتفاقات اخیر ترانهای به نام “متعهد به کاکتوس بودن” را به نجفی تقدیم کرده بود، محو و ناپدید شد تا نگرانیها از فضای حقیقی به فضای مجازی منتقل شود؛ جایی که شاید دست افراطیون و ارتش سایبریشان برای ترور بازتر باشد.