مهرداد شیبانی
تمام هفته سوم تیر ماه 1387، طالبان ایرانی حنجره می دریدند و از مرگ و نیستی و جنگ سخن می گفتند. در سلو لهای مرگ، 24 نوجوان انتظار مرگ را می کشیدند و شایدتا این سطور منتشر شود، دستکم 4 تایشان قربانی قوانین ضد بشری جمهوری اسلامی شده باشند.
9 زن که تنها گناهشان سخن گفتن است همراه بامحبوبه کرمی از آخرین دستگیر شدگان حقوق مدنی، در سلول نمور و تنگ وتاریکشان دست به اعتصاب غذا زدند.
علی لاریجانی که دارد ازگوهرهای نایابی که در زمان چانه زنی با غرب بدست آورد، مناره می سازد و در مجلس تحت رهبریش صدای سعید امامی از دهان روح اله حسینیان هر روز بلندتر شنیده می شود، طرحی با یک فوریت به تصویب رساند. بر اساس این طرح: “مجازات بسیاری از جرائم همچون راهزنی و سرقت مسلحانه، تجاوز به عنف، تشکیل باندهای فساد و فحشا، تاسیس و دایر کردن وبلاگ و سایت مروج فساد و فحشا و الحاد، قاچاق انسان به منظور استفاده جنسی، شرارت، آدمربایی به قصد تجاوز یا اخاذی شامل ” حکم مجازات محارب و مفسد فیالارض، یعنی اعدام خواهد شد.
قرار است این اعدام ها و زندان ها برای جامعه “امنیت روانی” ارمغان بیاورد و به جهان نشان بدهد که فرمانده نیروی زمینی سپاه درست می گوید که: “قرن بیست و یکم، قرن اسلام اسلام و دورهای است که مجاهدت انسانهای مومن در راه اعتلای اسلام بهثمر خواهد نشست.“
در هفته ای که چندین کشته شده در فروریختن یک ساختمان جان خود را از دست دادند، تورم هم از مرز 20 درصد گذشت. روزنامه اعتماد ملی نوشت: “گرانی میهمان سفرههای ایرانی بوده است به نحوی که حالا دیگر میتوان به خوبی جهش هفتگی گرانی را تماشا کرد. البته این اتفاق تازهای نیست، پیش از این نیز بارها کارشناسان اقتصادی از تداوم گرانی در اقتصاد ایرانی سخن گفته بودند. به عبارتی خط و سیر استفاده از درآمدهای نفتی در سه سال گذشته آنقدر وسیع بوده است که به باور کارشناسان اقتصادی تا آیندهای نهچندان معلوم، گرانی روی سر اقتصاد کشور چرخ خواهد زد.“
جناب دکتر الهام که رئیسشان هفته گذشته بسته شدن درهای دنیا را بروی ایران “نعمت خداداد” خوانده بود، این هفته فرمودند: “حتی اگر دریچه سبز ارتباطات اقتصادی و پنجره باز رفاه در سایه مصرف کالاهای غربی نیز به روی ما باز شود باز هم اینها دریچههای مرگ تدریجی خواهد بود.”
درهفته ای که ایت اله خزعلی اعلام کرد که خاک سرخ ناقابل هرمز را دولت به برادر زاده او داده که “کاسب” است؛ علی جنتی درنماز جمعه تورم وگرانی و خشکسالی را گردن “دنیا” انداخت و از مردم خواست “ قناعت” کنند.
و به نوشته روزنامه ها: “عسلویه، این زنده ترین شهر جدید گازی- نفتی ایران به نیم مرده ای شبیه شده است که به زور نفس می کشد. پروژه ها خوابیده و چند ده هزار کارگر بیکار شده اند. عملیات اجرائی فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی تا سال 84 بیش از 90 درصد اجرا شده بود، اما آن 10 در صد باقی مانده همچنان باقی است و از پایان آن خبری نیست. گاز را قطر و دوبی پمپاژ می کنند و می فروشند و ایران در فلج اقتصادی و تحریم جهانی تنها ناظر آنست. ضرر این پمپاژ 8ر1 میلیارد دلار در سال تخمین زده شده است. “
نفت که در رودخانه ها نفوذ کرده بود، سرانجام به خانه مردم اصفهان راه یافت ومردم بذله گوی نصف جهان لطیفه تازه ای کوک کردند: “انقدرپول نفت سر سفره ها نیامد، تاخودش آمد.“
د رهمین حال وزیر محترم نفت هم سرگرم جنگ با اسرائیل وآمریکا بود، آنهم در مادرید: “حمله آمریکا و اسرائیل به این کشور با پاسخ تند جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد.“
و در پی او مقامات جمهوری اسلامی که تاهفته گذشته احتمال جنگ را رد می کردند، به زبان های مختلف از جنگ سخن گفتند.
رئیس جمهور مقدس درمالزی گفت: “اگر صد کشور جهان هم جمع شوند، جرات حمله به ایران را ندارند.“
وزیر امور خارجه گفت: “آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به «دیوانگی» اتخاذ اقدام نظامی علیه ایران و به راه انداختن جنگی دیگر در خاورمیانه که میتواند قیمت نفت را تا حد سرسام آوری بالا ببرد، نخواهند زد. ”
سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه هم گفت: “نحوه پاسخ کوبنده و برنامه ریزی شده ایران به حماقت دشمنان، آنها را شگفت زده و برای همیشه پشیمان میکند.“
برخی از مفسران معتقدند: “از آنجا که فرمانده کل سپاه از بنیانگذاران گردان های ضد شورش عاشورا و الزهرا است، و متخصص«جنگ نامتقارن و نامنظم» این احتمال که تغییرات جدید در سپاه با پیش بینی آغاز حمله به ایران صورت می گیرد بسیار قوی به نظر می رسد. این گمانه زنی را تشکیل و تجهیز هسته های مستقلی از بسیج و سپاه با نام گردان های «ذوالفقار» و «کربلا» در سطح کشور بعنوان «سرپنجه های سپاه در مقابله با دشمن فرا منطقه ای» تقویت می کند.“
امام جمعه تبریز فرمایش نمودند: “حمله اسرائیل به ایران، نزد ملت ما ادعایی مضحک است. ایران برای تمام تهدیدهای دشمن طرح های دفاعی آماده کرده و هراسی از این یاوه گویی ها ندارد.“
سرلشکر حسن فیروزآبادی، رییس سبک وزن ستاد کل نیروهای مسلح ایران اعلام کرد که اگر منافع ایران در منطقه نادیده گرفته شود، ایران به دیگران اجازه استفاده از تنگه هرمز را نخواهد داد.
بستن تنگه هرمز در سال های اخیر بارها از سوی نیروهای نظامی ایران، بخصوص سپاه پاسداران مطرح شده است؛اما هفته گذشته، محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران ایران روز هشتم تیر ماه در مصاحبه با روزنامه جام جم، ضمن آنکه احتمال حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران را “جدی تر” از قبل خواند، از “تحت کنترل درآوردن” تنگه هرمز توسط نیروهای نظامی ایران به عنوان یکی از واکنش های ایران به حمله احتمالی سخن گفت.
نماینده رهبر ایران در نیروی دریایی سپاه هشدار داد که در صورت حمله آمریکا به ایران، منافع آمریکا در جهان به آتش کشیده خواهد شد. علی شیرازی گفت که اسرائیل به آمریکا فشار وارد می کند تا به ایران حمله کند اما اگر چنین ”حماقتی” صورت گیرد، تل آویو در اسرائیل و ناوگان آمریکا در خلیج فارس، اولین اهدافی خواهند بود که در پاسخ کوبنده ایران به آتش کشیده می شوند.
دریا سالار کوین کاسگریف فرمانده ناوگان پنجم ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس، هم در جواب گفت: “واشینگتن اجازه نخواهد داد که ایران تنگه هرمز را مسدود کند.“
ونبرد کلمات در پایان هفته به مانور نظامی تند روهای دو طرف درخلیج فارس انجامید.
تمام هفته در پس حرف ها و حوادثی که بوی جنگ می داد، بحث بر سر مساله اتمی ایران هم ادامه داشت. روزنامه ضد ملی کیهان که آتش بیار اصلی معرکه است و مسئولانش ا ین روزها از خارج شدن احمد باطبی سخت دچار سوزش موضعی شده اند، در یک خبر جعلی که به تیتر اول تبدیل شد، غنی سازی را از مذاکراتی که آخر تیرماه قرار است بدنبال “پذیرش بسته” بین ایران و اتحادیه اروپا انجام شود، حذف کرد. احمدی نژاد هم گفت: “غنی سازی را متوقف نمی کنیم.“
احمد زید آبادی از سه سطح مذاکره خبر داد که “به منظور حفظ «حیثیت» طرف ایرانی طراحی شده است تا روند تحولات، شوک سیاسی عمیقی به نظام جمهوری اسلامی وارد نکند.“
و یوشکا فیشر ـ وزیر خارجه سابق آلمان ـ در مقاله هوشیارانه ای همه جوانب مساله رابدقت بررسی کرد: “به نظر میرسد در تهران دریافته باشند که یک راه حل فراگیر در منطقه بدون اسراییل نمیتواند وجود داشته باشد. البته ایران مطلقا نمیخواهد برتری قدرت اسراییل را بپذیرد، ولی لحن تهران در مورد اسراییل آغاز به تغییر کرده است. اخیرا یهودیستیزی رییس جمهوری به نام احمدینژاد صریحا از سوی یکی از معتمدان تنگاتنگ بالاترین رهبر مذهبی، یعنی ولایتی وزیر امور خارجه پیشین، مورد انتقاد قرار گرفته است و نمایندگان ایرانی ندا میدهند که آنها از اهمیت اسراییل برای یک راه حل فراگیر با خبرند و میتوانند تصور کنند با اسراییل نیز وارد معامله شوند.این همه صداهای جدیدی از تهران هستند و یا دست کم میشود گفت در سالهایی که احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسیده است، چنین صداهایی دیگر شنیده نشده بود. ولی آیا ایران واقعا در این زمینه جدی است؟ یا اینکه بازهم همان تاکتیک وقت گذرانی قبلی را در پیش گرفته است؟ آیا تهران باز هم میخواهد وقت بخرد تا در آخرین ماههای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا توجه منفی جهان را چندان به خود جلب نکند؟ به این پرسش تنها در جریان عمل و آزمون مذاکرات، و این بار با شرکت مستقیم آمریکا، میتوان پاسخ داد.اگر ایران در گفتار خود جدی باشد، آنگاه هیچ نتیجهای کمتر از یک تقسیم منافع بزرگ منطقهای بین ایران و آمریکا، و هم چنین اروپا و متحدان منطقهای آمریکا، یعنی همان «معامله بزرگ» نخواهد بود.اما اگر تهران بخواهد روی زمان بازی کند، آنگاه این بسیار کوتهنظرانه و ابلهانه خواهد بود. چرا که خطر یک مقابله نظامی حتی با دولت جدید آمریکا نیز از میان نخواهد رفت. در صورتی که این مذاکرات به شکست بیانجامد، خطر یک مقابله نظامی حتی بیشتر خواهد شد.نه جان مک کین و نه باراک اوباما در مسئله برتری قدرت منطقهای ایران و برنامههای هستهای آن موضع نرمتری از آنچه دولت کنونی آمریکا دارد، نخواهند داشت. اگر دستیابی به راه حل سیاسی با شکست روبرو شود، اتفاقا آنها شدیدتر واکنش نشان خواهند داد. از همین رو اکنون این فرصتی که برای راه حل سیاسی پیش آمده است، باید حتما مورد آزمایش قرار گیرد.اگر بالاترین ردههای رهبری در تهران به این نتیجه رسیده باشند که خردمندانهتر و بیشتر به سود کشور است که موفقیتهای سیاست خارجی سالهای اخیر و موجودیت رژیم را تثبیت کنند، تا اینکه همه چیز را در معرض خطر یک درگیری نظامی با پیامدهای پیشبینیناپذیر قرار دهند، آنگاه یک فرصت راستین برای حل سیاسی مسئله وجود خواهد داشت. یک مثل هشیارانه آلمانی میگوید: گنجشکی در دست بهتر از کبوتری بر بام.“
ودر هیاهوی جنگ و مرگ، خاتمی هم که آمدن یانیامدنش برای انتخابات ریاست جمهوری موردبحث است، مثل همیشه سخنان خردمندانه ای گفت: “اگر بتوانیم الگو بسازیم در صدور انقلاب موفق بودهایم. اگر بتوانیم به نام اسلام حکومتی را بسازیم که پیشرفت اقتصادی و علمی دارد، آزادیهای اساسی در آن محترم است، بخش خصوصی آن فعال است، در ارتباط با خارج توانسته است، سرمایهها و فنآوریها را جذب کند و قدرت و قوتی پیدا کرده است بدون اینکه از اصول و مصالح دست برداشته باشد، همین الگویی برای کشورهای اسلامی و غیره می شود.“
هفته سوم تیرماه تمام شد و هیچ چیز پایان نگرفت. هنوز سه سعید، به قول تاج زاده بر ایران حکومت می کنند: سعیدامامی- سعید مرتضوی- سعید عسگر. هنوز در سالگرد 18 تیر دانشجویان را گروه گروه در تهران و مشهد دستگیر می کنند. هنوز 5 میلیارد از ثروت ملی را یکجا بر می دارند که خرج جنگ کنند. هنوز می کوشند تنها تشکل صنفی مطبوعات ایران را از میان ببرند…
و هنوز طبل جنگ از صدا نیفتاده است…..