هشدارهای اصولگرایان؛ یک تیر دو نشانه

نویسنده
اردلان صیامی

» نامه ۹۹ نفر تکرار می شود؟

رهبر جمهوری اسلامی میگوید “نکات مثبت این دولت (دهم)بر نکات منفی اش ارجحیت دارد”، اما علی مطهری میگوید: “احمدی نژاد وطرافدارانش بیشتر به گروه فرقان شبیه هستند.” مرتضی نبوی هم قبلاگفته: “در این دولت اسلام بدون روحانیت دنبال میشود.” مهدی محمدی دبیر سیاسی روزنامه کیهان هم در جمع اعضای انصار حزب الله در سخنان تندی که هشدار به رئیس دولت تلقی شد، اظهارداشت: “اگر از کسی حمایت می‌کنیم به خاطر این است که حامی اسلام است. رهبر نیز نائب امام زمان است، وگرنه اگر از خط اسلام و رهبری انحرافی پیدا کرد برای ما ارزشی ندارد”. به این ترتیب، برغم حمایت آقای خامنه ای از احمدی نژاد، از یک سو حملات علیه رئیس دولت شدت بیشتری می گیرد و از سوی دیگر این هشدارها، گوشه چشمی به رهبر جمهوری اسلامی را هم عیان می کند.

این روزها در محافل سیاسی اصولگرای سنتی، انتقاد از دولت ورویکرد رییس دولت  مساله ای عمومی ورایج است؛ اما ایا مخاطب این سخنان که هر روز هم تند تر میشود فقط رییس دولت است؟

 

تفسیری متفاوت از استفتا

چندی پیش سایت ایت الله خامنه ای فتوایی از قول وی منتشر کرد که بسیار حاشیه ساز شد؛ متن آن فتوی چنین بود: “ولایت فقیه به معنای حاکمیت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌ای است از ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلی الله علیه وآله) می‌‌باشد و همین که از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.”

این فتوا که ولایت فقیه را مساوی ولایت رسول اکرم میداند بحث های مختلفی را دامن زد که مهم ترین آن از سخنگویان اصولگرایان سنتی، علی مطهری مطرح شد. به گزارش سایت فردا وی در توضیح این فتوا گفت: “به نظر من رهبر انقلاب می خواستند با این نظر جلو افراط کاری ها را بگیرند و مانع کسانی شوند که به بهانه دفاع از ولایت فقیه، رقبای خود را از میدان به در می کنند.”

در ادامه: “معتقدم این نظر یک نقطه عطفی است در ایجاد تحول در اصول گرایان، چون یکی از مشکلات مهم اصول گرایان برداشت غلط برخی از آنها از اصل ولایت فقیه است. فکر می کنم این استفتاء و پاسخ رهبری به آن می تواند مقدمه ای باشد برای ارتباط و همکاری بیشتر اصلاح طلبان میانه رو و اصول گرایان معتدل. “

مطهری در پاسخ به این سئوال که “درباره پاسخ رهبر ایران  به یک استفتاء درباره التزام به ولایت فقیه تحلیل ها و اظهار نظرهای مختلفی شده است. شما فکر می کنید از چه زاویه ای می شود به این حکم نگاه کرد؟” گفت: “عده ای از اصول گرایان فکر می کنند در همه کارهای سیاسی ابتدا باید نظر وحتی تمایل ولی فقیه را کسب و بلکه کشف کنند و همین امر باعث شده که آنها از استقلال و قوه ابتکار عمل و طراحی در صحنه سیاسی برخوردار نباشند.”

وی در توضیح مصداق این موضوع افزود: “مصداق بارز این مطلب انتخابات ریاست جمهوری دهم بود. با اینکه اکثر اصول گرایان انتقادات اساسی به آقای احمدی نژاد داشتند و مایل بودند فرد دیگری کاندیدای آنها باشد و با وجود اینکه رهبر {معظم انقلاب }نظر صریحی درباره کاندیدای خاصی بیان نداشتند، آنها قادر به معرفی کاندیدای اصلح نشدند. من فکر می کنم این نظر رهبر{ گرانقدر انقلاب} برای حل این معضل اصول‌گرایان بسیار راهگشاست و آن گروه افراطی باید به این نظر تن بدهند و از ابزار قراردادن اصل ولایت فقیه برای رسیدن به اهداف خود پرهیز کنند.”

مطهری، در عین حال التزام به ولایت فقیه را به معنی تبعیت از تمام دیدگاه های رهبری ندانسته و گفته است: “در انتخابات اخیرما  آقای ولایتی را معرفی کردیم و تلاش کردیم نامزد شود، ولی نشد، چون همه می‌گفتند ما احساس می‌کنیم تمایل قلبی آقا به آقای احمدی‌نژاد است؛ با اینکه ایشان اصلاً به زبان نیاورده بودند”.

وی در ادامه نیزگفته: “من بالاتر از آن می‌گویم. حتی اگر ایشان به زبان بیاورند، آیا ما مجاز هستیم به سراغ فرد دیگری برویم یا نه؟ من می‌گویم مجازیم. اصلاً انتخابات یعنی همین؛ یعنی رقابت.”

 

رهبر فقط یک مکتب شناس؟

مطهری همچنین در آذر ماه 88 در نقد سخنان دکتر سروش گفته بود: “ولایت فقیه، «ولایت فقه» است و نه ولایت «یک شخص»، از این رو ولی فقیه کسی است که در رأس حکومت و نظام اسلامی به عنوان یک مکتب‌شناس‌و اسلام‌شناس برای مراقبت از مسیر حکومت قرار دارد… ما ولی فقیه را ناظر می‌دانیم و اگر در جاهایی هم مثلاً حق انتصاب برای او قانون قائل شده است به دلیل مکتب‌شناسی ولی فقیه است، از این رو اگر ولی فقیه مثلاً رئیس‌صدا و سیما و یا ارتش را منصوب کرد، به آن دلیل است که وی باید از نظر ایمانی و تقوا مورد تأیید باشد که این کار ولی فقیه به معنای حاکم بودن آن نیست.”

پس از این گفته ها یکی از طرفداران احمدی نژاد ومعاون خبری ایرنا، احمد رضا داوری، در نقد این سخنان نوشت: “نظریه بدیع آقای علی مطهری تحت عنوان «ولایت فقه»، در واقع بازتولید نظریه مرحوم آیت‌الله احمد آذری قمی در خصوص «محصور بودن ولایت فقیه در چارچوب احکام فرعیه اولیه و ثانویه الهیه» است. به این معنا که آقای علی مطهری نیز مانند مرحوم آذری قمی معتقدند که اصالت با «فقه» است، و در این میان گره‌گشایی‌های «ولی فقیه» نیز باید در چارچوب احکام فرعیه اولیه و ثانویه الهیه صورت گیرد.”

 

آذری قمی و 99 نفر

آذری قمی در دهه اول پس از انقلاب علی رغم داشتن مقام رسمی در حکومت (دادستانی انقلاب) و سابقه شاگردی و پشتیبانی از اندیشه‌های ایت الله خمینی پیرامون حکومت اسلامی و مخالفت با حکومت پهلوی، به عنوان یکی از منتقدان پرسروصدای عملکرد وی شناخته می‌شد. او در جلسه رأی اعتماد به دوره دوم نخست وزیری میرحسین موسوی در نطق مخالف خود در انتقاد از اصرار خمینی برای معرفی موسوی، دستورات ولی فقیه را به احکام ارشادی و مولوی تقسیم کرد و با توجه به اینکه ولی فقیه در برابر نمایندگان مجلس به‌جز توصیه و نصیحت اختیار دیگری ندارد این حکم را ارشادی دانست. سخنان آذری قمی با واکنش شدید بسیاری از نمایندگان مواجه شد و حتی هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس گفت: “شما کل انقلاب را زیر سئوال بردید… من از طرف کل انقلاب صحبت می‌کنم.” آذری قمی با این نطق به عنوان شاخص‌ترین چهره در میان مخالفان موسوی و حامیان خامنه‌ای معروف به گروه ۹۹ نفرمطرح شد.

رفسنجانی در مورد نطق مخالف او در جلسه رأی اعتماد به دولت در خاطرات خود می‌نویسد: “آذری قمی در مورد تائید امام از دولت، اظهارات بدی کرد که خالی از اهانت به امام نبود و در مجلس مورد اعتراض قرار گرفت.”

انتقادات شدید آذری از تصمیمات دولت و نظرات خمینی در مقاله‌هایش در روزنامه رسالت نیز بازتاب می یافت و به موضوع جنجال برانگیزی تبدیل شده بود تا جائی که  آیت الله خمینی در سال ۱۳۶۳ دستور عدم ارسال روزنامه رسالت به جبهه برای جلوگیری از تضعیف روحیه رزمندگان راصادر کرد.

حتی اسدالله بیات از خمینی نقل قول می‌کند که یک بار گفته بود: “اگر ترس از این نبود که مردم بگویند اینها خودشان را هم تحمل نمی‌کنند، دستور توقیف این روزنامه را می‌دادم.”

اعتبارنامه آذری قمی در مجلس هم با اعتراض روبرو شد. منشاء اعتراضات همان نامه 99نفر بود که جمعی از فعالان آن زمان به آیت الله خمینی نوشته بودند و تصور می‌شد آذری قمی نویسنده اصلی آن است.نامه ای که امضاکنندگان آن از حمایت بنیانگذار جمهوری اسلامی از میر حسین موسوی برآشفته بودند وعلنا این انتقاد را مطرح کردند.این نامه با حمایت علی خامنه ای نیز همراه بود؛ وی  در جلسه ای گفته بود: “این همه 99نفر 99نفر نکنید یکی هم من 100نفر”.

این اسامی در پای این نامه دیده می شدند:محمد یزدی، احمد آذری قمی، ابراهیم اسرافیلیان، سید محمد خامنه‌ای، سعید امانی همدانی، اسدالله بادامچیان، محمدرضا باهنر، مریم بهروزی، سید رضا تقوی، قربانعلی دری نجف‌آبادی، حسن روحانی، محمدهاشم رهبری، سید رضا زواره‌ای، محمداسماعیل شوشتری، محمدهادی عبدخدایی، جلال‌الدین فارسی، اسماعیل فردوسی‌پور، محسن مجتهد شبستری، علی موحدی ساوجی، محمدعلی موحدی‌کرمانی، سید حسین موسویانی و علی یوسف‌پور…

امروز هشدار های اصولگرایان سنتی نسبت به رفتار احمدی نژاد وتیمش در واقع مخاطب اصلی اش رهبر جمهوری اسلامی است که او را متوجه چون وچراهای حمایت خالصانه اش از احمدی نژاد کنند.

به گزارش بی بی سی حمید رسایی نماینده حامی احمدی نژاد در مجلس در مصاحبه خود با نشریه انصار حزب الله، به اصولگرایانی اشاره کرده که معتقدند آیت الله خامنه ای در حمایت از دولت “اشتباه می کند” و آنان باید نظر رهبری را نسبت به دولت “عوض کنند”.

اما بنا بر این گزارش وبه گفته رسایی، در دیداری که تعدادی از نمایندگان مجلس(حامیان دولت)با رهبر ایران داشتند، آیت الله خامنه ای در پاسخ به انتقادات نسبت به عملکرد دولت محمود احمدی نژاد تاکید کرده است که “شاید اشکالات وارد باشد” ولی “در جمع بندی، نقاط مثبت دولت ترجیح دارد و خیلی بیشتر از نمرات منفی آن است.”

اگر خامنه ای در دیدار با نمایندگان حامی احمدی نژاد میتواند آنها را راضی وخوشنود سازد اما برای اصولگرایانی که به اعتقاد مطهری “میتوانند” نظر ولی فقیه را قبول نداشته باشند ویابه گفته رسایی دنبال این هستند که “نظر رهبر را از حمایت احمدی نژاد برگردانند” آیا پاسخ قانع کننده ای دارد؟

تاکنون گزارشی از چنین مذاکرات وجلسه هایی منتشر نشده اما حرکت راست های سنتی به سمت نظریات برادران بزرگتر خود از دهه 60 شروع شده است.برادرانی که به رهبر آن روزهای ایران نامه نوشتند واز او خواستند از میرحسین موسوی حمایت نکند. آیا باید  منتظر نامه 99نفر دیگری باشیم؟