پس از هشت سال جنگ، اکنون آخرین سرباز آمریکا از عراق خارج می شود. آثار و عواقب این خروج این روزها در همه جا مورد بحث است.
برخی بر این عقیده اند که خروج نیروهای آمریکا از عراق راه را برای نفوذ بیشتر ایران در منطقه باز می کند و تسلط ایرانی ها را تثبیت می کند.
برخی از تحلیگران ترکیه معتقدند عراق جدید چیزی نیست جز بخشی از پیمان ایران - دمشق، که به ایران اجازه می دهد بر محدوده جفرافیایی وسیعی از خلیج فارس تا شرق مدیترانه را مسلط شود.
برخلاف این نظر، گروهی دیگر از جمله استاد علوم سیاسی ام آی تی، استفن اورا، معتقد است “ترس از تسلط ایران بر عراق بر این پیش فرض استوار است که عراقی ها خود را پیش از اینکه عرب بدانند، مسلمان شیعه می دانند و به همین دلیل سلطه ایران شیعه را می پذیرند. ولی در واقع شیعیان عراق هویت قوی ای به عنوان عرب و به عنوان عراقی دارند. آنها نسبت به شیعیان احساس پیوند می کنند ولی ایران یا هیچ کشور غیر عراقی دیگر را به عنوان رهبران خود نمی پذیرند. تسلط ایران بر عراق چندان محتمل نیست.”
شاید واقعیت چیزی در میانه راه این دو نظر باشد. این نکته که رهبران فعلی عراق در زمان صدام حسین به ایران پناه برده بودند نشان می دهد که هویت شیعه برای آنها اهمیت زیادی دارد؛ در غیر این صورت مانند بسیاری دیگر از پناهندگان سیاسی دوران صدام حسین به کشورهای اروپایی پناه می بردند. همین امر که آنها ایران را، که در آن زمان درحال جنگ با عراق بود، به عنوان محل پناهندگی انتخاب کردند نشانه ای است از اینکه آنها نفوذ ایران را بر کشورهای دیگر ترجیح می دهند. زمانی که از نوری المالکی در باره نظرش در باره نفوذ ایران در عراق سئوال شد پاسخ وی جالب بود: “ما نگرانیم که ترکیه در امور داخلی عراق دخالت کند.”
پاسخ کوتاهی بود ولی مطالب زیادی را در باره وضعیت سیاسی منطقه بیان می کند. پاسخ نخست وزیر عراق به سئوال مربوط به دخالت ایران در آن کشور حاوی این پیام است که عراق به راحتی اجازه نخواهد داد که به جولانگاه ترکیه بدل شود. این بحث درستی است زیرا امروزه فقط ترکیه است که در برابر نفوذ ایران در عراق حضور دارد؛ بخصوص با موضع این کشور در قبال سوریه. پیام المالکی به دنیا روشن است: او از نفوذ ایرانی ها استقبال می کند ولی از نفوذ ترکیه راضی نیست.
آیا این بدان معنی است که ایران آزاد است هر گونه که مایل است عمل کند؟ پاسخ ساده به این سئوال نه است. دو دلیل برای این موضوع وجود دارد. علی رغم خروج نیروهای آمریکا از عراق، حضور آمریکا از طریق مشاوران و وابستگانش در عراق همچنان قوی خواهد بود. در نتیجه آمریکا از این طریق بر رهبران عراق فشار وارد خواهد کرد تا نفوذ ایران را محدود سازند. دوم اینکه وابستگی عراق به سیستم نظامی و سلاح های آمریکایی مانع از آن می شود که عراق بطور کامل به سوی ایران چرخش کند. لذا، غیر از مساله هویت، سلسله مسائل متعددی برای رهبران عراق مطرح است.
عراق بطور تاریخی مانند یک منطقه حائل برای جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه عمل می کرده است. بنابراین بازیگران منطقه ای، عربستان سعودی، مصرو ترکیه، چشم خود را بر وحشیگری های رژیم صدام بسته بودند.
اکنون در وضعیت جدید عراق دیگر نمی تواند این نقش تاریخی خود را علیه نفوذ ایران ایفا کند. کاملا برعکس. عراق اکنون به کشوری پذیرای نفوذ ایران، بخصوص در زمینه های اجتماعی تبدیل می شود. با توجه به اینکه اماکن مقدس این کشور سالیانه میلیون ها زائر شیعه را بخود جذب می کند، عراق به مرکزمذهبی جامعه شیعه تبدیل می شود در حالیکه ایران به عنوان مرکز سیاسی شیعه در منطقه باقی خواهد ماند. این نقش جدید، رهبران عراقی را در دراز مدت وادار می کند دربرابر ایران موضع بگیرند.
در حال حاضر می توان گفت ایران برنده است؛ ولی نه برنده نهایی. عراق اکنون در میان وابستگی سیاسی و نظامی به آمریکا و روابط اجتماعی، ایدئولوژیک و فرهنگی با ایران قرار گرفته است.
منبع: ساندی زمان – 18 دسامبر