تبار شناسی ملی ـ مذهبی ها

سیروس بنه گزی
سیروس بنه گزی

به یاد عزت الله سحابی و یاران اش(هاله سحابی و رضا هدی صابر)

مرگ عزت الله سحابی ودر گذشت ابهام الود دردانه اش هاله سحابی و از دست دادن قرآن پژوه و معلم دردمند رضا هدی صابر در یک برهه زمانی ده روزه اگر چه شوک بزرگی بود بر مردم ایران و خصوصآ جریانی که ملی مذهبی اش میخوانند، ولی انچه پس از این همه آلام در فراق این باورمندان ملک ومذهب برای مردم ایران پیش آمد برجسته شدن اصطلاح جریان ملی ـ مذهبی بود ودوستانی که اندک آشنایی با جریانات فکری فعال درعرصه اجتماعی وسیاسی ایران داشتند با این پرسش فراوان مردمی روبرو بوده اند، که ملی مذهبی ها کی اند.

به راستی ملی – مذهبی ها کی اند، از چه سابقه تاریخی برخوردارند وویژگی ملی ومذهبی از منظر آنها کدام است و اینکه آیا آنها یک طیف اند با نقاط مشترک در همه عرصه های سیاسی، دینی، اقتصادی ویا آنطور که مشهود است از گروههای مختلفی تشکیل شده اند که یک هدف واحد را دنبال میکنند ؛وامروز با توجه به تجربه حکومت دینی نگاه این جریان فکری که به آزادی واستقلال تأکید دارد به حضوردین درعرصه های، قدرت، سیاست وحکومت چه تفاوتی با سکولاریسم دارد.

اصطلاح ملی مذهبی پس از تقریبأ بیش از یک دهه سکوت و انزوا وفشار، توسط طیفی از فعالان سیاسی و اجتماعی که خود را دارای عقبه ای تاریخی میدانستند و نقش بارزی در مبارزات مردم ایران از قبل از مشروطه تا انقلاب بهمن 57 برای خود قائل بودند از اواخر سال 75 در ادبیات سیاسی ومحافل اجتماعی مطرح گردید و بازتاب نسبتآ وسیع و گسترده ای در میان قشرهای مختلف مردمی، نخبگان، دانشجویان وحتی نیروهای درون وبیرون حاکمیت در سالهای اخیرداشته است.داشتن اصولی چون استقلال طلبی، اولویت منافع ملی بر جهان وطنی وجهان اسلامی و داشتن رهبران وشخصیتهای مرجعی چون مدرس، مصدق، طالقانی، بازرگان وشریعتی باعث گردید که این جریان خیلی زود جای خود را در میان نخبگان باز کند وبه یک جریان فکری موثر در عرصه سیاسی واجتماعی ایران بخصوص پس از استقرار دولت اصلاحات وباز شدن فضای مطبوعاتی تبدیل گردد. این جریان همواره موضع انتقادی و اعتراضی به حاکمیت، بخصوص جناح انحصار گرا وخشونت طلب آن داشته و با توجه به عقبه تاریخی خود همیشه در مظان اتهام براندازی وبرخورد تهدید آمیز وحبس وزندان یاران بوده وجریان حاکم همیشه به عنوان یک رقیب خطرناک که ضمن داشتن مولفه های فکری ملی به ارزش های دینی هم معتقد است، به رشد و توجه مردمی به این جریان حساس بوده وسعی در از بین بردن آن داشته است.

 

تاریخچه جریان ملی مذهبی [۱]

اصطلاح ملی مذهبی اگر چه جدید بنظر میرسد اما واقعیات اجتماعی ومفهوم تاریخی آن از دیر باز در سرزمین ایران در میان اقشار مختلف مردم ریشه داشته است. پیدایش این اصطلاح در دوران اخیر به عصر قاجاریه و جنبش ضد استبدادی و ضد استعماری مشروطیت باز میگردد. برخی از متفکران ایرانی که از نیمه قرن نوزدهم در اندیشه علل عقب ماندگی مسلمانان وایرانیان بودند، ضمن ملاحظه دو عامل سترگ بازدارنده و عقب نگه دارنده، استبداد و استعمار خارجی به عامل جمود وقشریت در حیات فکری و فرهنگی مردم برخورد کردند. آنان ازاین رو بر ضرورت تحول و تغییر در افکار و روحیات و اخلاقیات مردم تاکید کردند ودر نهایت به فهمی از دیانت رسیدند که با فرهنگ جاری یا سنتی مذهبی تفاوت داشت. آنها در عین توجه به تجدد و نوگرایی، بازگشت به سلف صالح و منابع اصلی و دینی را ضروری یافتند و اغلب بر آیه ( ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ) استناد میکردند. لذا آنها در عین تاکید بر دو وجه نجات ملت از استبداد واستعمار، اصلاح افکار و روحیات دینی و آشتی با منابع اصلی و اولیه دین اسلام را نیز در افق رسالت خود میدیدند و اتفاقآ حرکات بعدی ملی و جنبش ازادیخواهی که منجر به انقلاب مشروطیت گردید در عمل بازخورد همت وکوشش و پیشگامی همین متفکرین بود. منادی وپیشگام نخستین این جریان اسد ابادی بود که به علت فساد واستبداد مطلقه شاهان قاجار و توسعه عمدی جهل در میان مردم ومداخلات غارتگرانه روس و انگلیس، به مبارزه با این عوامل برخاست و در همان حال مردم را به اصلاح تجدید بنای فکر دینی که رنگ کهنگی و پوسیدگی گرفته بود، دعوت وتحریک کرد.به این ترتیب با اتفاقاتی چون نهضت تنباکو و حوادث بعدی که به انقلاب مشروطیت منجر گردید نهضت نوگرایی دینی از آن سر براورد.اما نهضت نوگرایی دینی سید جمال در عین تاکید بر استقلال کشور و مقابله با استعمار و استبداد به علت نگاه وی به وحدت کشورهای مسلمان به نهضتی جهان اسلامی شناخته شد که کشورهای اسلامی را به اتحاد اسلامی دعوت میکرد.

در جریان حوادث پس از انقلاب مشروطه و استبداد صغیر و تهاجم قوای روس وانگلیس و اشغال ایران و در تجربه مهاجرت مشروطه خواهان به کرمانشاه ومراوده با جنبش اصلاح و آزادی در عثمانی و تشکیل کابینه در مهاجرت، حقیقتی بر مهاجرین اشکار شد که بعد ها موجب تجدید نظر در مواضع وسیاستهای عمومی آزادیخواهان ایرانی شد وآن این بود که اگر چه ملتها و کشورهای مسلمان در مقابله و مبارزه با استبداد داخلی واستعمار خارجی منافع مشترکی دارند، اما به خاطر مصالح واولویتهای خاص ملی خود مجبورند نسبت به مصالح ومنافع ملی خود متعهد باشند و دلخوش داشتن به اتحاد ملل اسلامی همواره به نفع مصالح ومنافع ملی تمام نمیشود. این تجربه پس از مهاجرت تحت عنوان سیاست عدمی مدرس یا سیاست موازنه منفی مصدق مطرح گردید و ضرورت دفاع از منافع ملی در برابر هر گرایش استعماری یا نافی تمامیت ارضی یا تحت الشعاع قرار دادن منافع و مصالح ملی نسبت به منافع خصوصی، گروهی، منطقه ای، عقیدتی و مسلکی، اولویت داده شد. مدرس که در کابینه مهاجرت وزیر دادگستری بود اولین کسی بود که که در داخل نو گرایی اسلامی نحله جدیدی باز کرد که منافع ملی را بر مسائل جهانی که عثمانی ان موقع به عنوان خلافت اسلامی نمایندگی میکرد یا ادعای رهبری جهان اسلام را داشت مقدم دانست و رفتار ملی مذهبی داشت.

بعد از شهریور بیست با تشکیل نهضت ملی نحله فکری ملی مذهبی دو مرتبه به صحنه امد. مصدق، طالقانی، بازرگان، سحابی از پیشگامان این عصر جریان ملی مذهبی بودند. با کودتای 28 مرداد و تشکیل نهضت مقاومت ملی توسط ایت الله زنجانی، میر سید علی قمی، شاه حسینی این جریان با حضور دکتر سحابی و بازرگان و رحیم عطایی این جریان چهره جدی تری به خود داد. وبعد ها در نهضت انجمن سازی ( انجمن اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان، انجمن اسلامی معلمین، انجمن اسلامی بانوان و…) که توسط بازرگان در زندان طرح ریزی شده بود خود را نشان داد. وبعد با تشکیل جبهه ملی دوم و در تشکیل نهضت ازادی این طیف حضور داشت تا انقلاب 57 که نیرو های ملی- مذهبی تاثیر خود را در همه زمانها بر روی جریانات سیاسی واتفاقات اجتماعی نشان داد.

وی با اذعان به سوسیال دمکرات بودن طیف همراه اش، معتقد است که سمبل حرکت و اشتراک نظر نیروهای ملی ومذهبی با توجه اختلاف نظرها ی اقتصادی ویا اختلاف نظرها بر سر اعتقدادات سوسیالیستی و لیبرالیستی، شخصیتهایی مثل مدرس، مصدق، طالقانی، بازرگان وشریعتی میباشند و از لحاظ نظری برتقدم منافع ملی بر منافع جهان وطنی یا جهان اسلامی تاکید میورزد.[۲]

 

ویژگی های ملی مذهبی ها [۳]

ملی مذهبی ها مردمانی هستند که از اعتقادات اصولی اسلامی برخوردارند و کم وبیش به احکام آن عاملند و به ایران و ملیت ایرانی و منافع و مصالح آن علاقه و پایبندی دارند. این دو ویژگی ایرانیت و اسلامیت مورد قبول وتاکید و اشتیاق این جریان میباشد.علاوه بر این دو ویژگی، ویژگی دیگر این جریان اعتدال وانصاف در برخورد با مسائل سیاسی واجتماعی و فرهنگی وهمچنین در برخورد با حاکمان یا دیگر نحله های فکری است و در مواضع سیاسی، اجتماعی خود از موضعگیری افراطی و غیر دور اندیشانه پرهیز میکنند. این جریان همچنین نسبت به روابط تجاری و حتی سیاسی دولت با کشورهای خارجی از حیث حفظ منافع ملی و تقدم دادن آن بر هر منفعت دیگری حساسیت نشان میدهند و فدا کردن منافع ومصالح عمومی جامعه را در پیشگاه مصالح ومنافع فردی یا گروهی یا عقاید مسلکی و مرامی بر نمی تابد. از این رو نسبت به تمامیت و استقلال و اقتدار ایران حساس است ودر برابر فرهنگ بیگانه، به ویژه غرب، بر هویت و ویژگیهای مثبت ملی تاکید دارد و نسبت به آن نه موضعی شیفته وار و نه موضعی ضدی، بلکه منظری اموزنده وعقلایی دارد. وبالاخره آنکه تفاوت این جریان به عموان یک نحله فکری ملی ومذهبی با مومنان حوزوی این است که این جریان آموزه های دینی خود را مستقیم از منابع و مآخذ اصلی معارف اسلامی و اموزشهای مکتب توحید اخذ میکند و رفتار اجتماعی و فردی خود را بر این مبنا تنظیم مینماید و بنا براین مقلد رهبران مذهبی نیست.

 

ویژگی های ملی بودن [۴]

ملی مذهبی ها بنا به گفته محمد بسته نگار از فعالین این طیف ویژگی فکری ملی بودن را در سه عامل می بینند. اول اینکه مبدآ مبارزات مردم را نه از 15 خرداد وسالهای اخیر بلکه با یک سابقه طولانی تر حداقل از جنبش تنباکو میدانند که در ادامه با جنبش مشروطیت، جنبش خیابانی، جنبش جنگل، جنبش محمد تقی خان پسیان تا مبارزات دکتر مصدق و مدرس در زمان رضا شاه ودر ادامه جنبش ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، تا تشکیل جبهه ملی دوم و نهضت آزادی و قیام مردمی سال 42 که میرسد به انقلاب 57 پیوند می خورد. دومین ویژگی ملی بودن این است که مصدقی هستند، نه از اینکه از او بت بتراشند بلکه روی اندیشه های او تامل میکنند که معتقد است دمکراسی در هر جامعه ای باید طبق شرایط آن جامعه بنا شود، یعنی دمکراسی وارداتی را قبول ندارد. سپس معتقد است جامعه ایران بایستی بر دو اصل استوار باشد : ایرانیت و اسلامیت. سومین ویژگی ملی بودن توجه به هویت منافع ملی است ونه منافع شخصی و جهانی این ملی بودن هم به معنی شوونیستی کلمه نیست، بلکه به معنای قبول کاستی ها و معایب خود و احترام به فضایل و حقوق دیگران در عین پافشاری نسبت به حیثیت و استقلال کشور.

ویژگی های مذهبی بودن [۵]

بسته نگار در مورد ویژگی های مذهبی بودن میگوید مذهبی بودن به این مفهوم است که این نحله به نحوی دین را با شدت وضعف، امری اجتماعی میداند که برای آن پنج اصل ارائه میکند. اول اصل توحید است که معتقدند توحید صرفآ یک امر درونی وقلبی نیست بلکه مفهوم توحید این است که انسان در مقابل هیچ قدرتی سر تسلیم فرود نمی آورد جز خدا که به آن توحید عملی میگویند. اصل دوم اختیار است و استناد آن به آیه ( ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم ) میباشد خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر اینکه خود آنها بخواهند. سومین اصل ارائه شده، اصل انتخاب است. به این معنا که حاکمیت از آن خداست و خدا حاکمیت خود را به هیچ فرد یا طبقه و گروه خاصی نداده است، زیرا که براساس ( انی جاعل فی الارض خلیفه ) زمامداران حکومتی نماینده و وکیل مردمی اند که جانشین پروردگارند.یعنی اینکه مسئولان به طور مستقیم جانشین پروردگار نیستند، که بگویند ما جانشین امامیم، امام جانشین پیغمبر و پیغمبر جانشین خداست، بلکه زمامداران نماینده مردم اند و عامه مردم جانشین خداست که تجلی حاکمیت ملت است. چهارم اصل استفاده از دستاوردهای علمی، عقلی و تجربی انسان است. واصل پنجم مسئله باز گشت به اسلام اولیه یا به قول اقبال ( اسلام سلف صالح ) است، که منظور بازگشت به دو منبع اصیل اسلامی قرآن و سنت است، نه بازگشت به ارتجاع و شکل زندگی گذشته. این اصل به بازگشت به محتوی فکری اسلام و نقش مردم در حاکمیت ومشارکت مردم توجه دارد، نه اسلام خواجه نصیر و امام محمد غزالی و اسلام شکل و ظاهر 

اما ملی – مذهبی ها به گفته تقی رحمانی اگرچه ازلحاظ تاریخی یک تبار شناسی دارند با ویژگی مذهبی و داشتن منشوری کلان که همانا تفسیر معنوی از انسان، تاریخ وجامعه میباشد، ولی در عیت حال جریانهای گوناگونی از آن منتج شده که برخی در عین حفظ ارزشهای دینی به آزادی توجه دارند وبرخی در عین رعایت ارزش های دینی هم به آزادی وهم به عدالت توجه دارند.[۶]

دکتر محمد حسین رفیعی نیز با توجه همین تبارشناسی تاریخی، نیروهای ملی- مذهبی را به دودسته تقسیم میکند. 1- نیروهای لیبرال ملی – مذهبی که دمکراسی را اصل و استقرار عدالت را به بعد از استقرار دمکراسی موکول میکنند. 2- نیروهای عدالتخواه ملی – مذهبی که به اجرای عدالت و آزادی و استقلال به طور همزمان اعتقاد دارند. [۷]

اما دکتر ابراهیم ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران با اذعان به نقطه اشتراک امروز تمام نیروهای ملی – مذهبی بر سر استراتژی مبارزه سیاسی علنی، قانونی، مسالمت آمیز و حرکت آرام و تدریجی و گام به گام بسوی تحقق اهداف کلان ملی، به اختلاف نظر در دید گاههای اقتصادی این طیف مهر تآیید میزند و ضمن پذیرش اینکه در قلمرو اولویتها ی اقتصادی هنوز بین نیروهای ملی – مذهبی وحدت نظر ورویه بوجود نیامده معتقد است در عمل در هنگام طرح و بحث برنامه ای عملی تفاوت چندانی میان مواضع تشکلهای مختلف ملی – مذهبی دیده نمی شود و تقسیم بندی این جریان فکری به دو طیف عدالت خواه و لیبرال را مبنای درستی نمی داند.[۸]

 

ملی مذهبی ها و سکولاریسم

مرحوم سحابی چهره اصلی این نحله فکری به اصل جدایی دین ازقدرت وحاکمیت سیاسی و نفی حاکمیت ایدئولوژیک معتقد بوده اما با این حال معتقد است انسان ها با بینش ها و مکتب اعتقادی خود به امور اجتماعی اهتمام میورزند بنا براین در عمل ایدئولوژی ها و عقاید و مکاتب فکری مردم از امور اجتماعی و سیاسی جدا نیست و نمی شود دین را از سیاست جدا کرد ولی اگر همین ایدئولوژی و فکر و یا دین که در جامعه کارکرد و تآثیر حضور عینی دارد، اگر به سلاح قدرت مجهز شود، حفظ قدرت برایش اصل میشود و مصالح حکومت را در نظر میگیرد و لاجرم چنین حکومتی نمی تواند ذاتا بر اصول مردم سالاری وفادار بماند. بنابراین مرحوم سحابی ضمن اذعان بر سودمندی و ضرورت حضور دین و اخلاق در جامعه بر جدایی دین و ایدئولوژی از حکومت و قدرت سیاسی تاکید میورزد. و پافشاری برنفی وحذف دین از امور اجتماعی راهم نوعی تبعیت از ایدئولوژی میداند که خود نوعی قشریت گری و تقدم ایدئولوژی بر واقعیت و عینیت است.[۹]

 بسته نگار نیر ضمن پذیرش سکولاریسم به عنوان عرفی شدن جامعه معتقد است که ملی – مذهبی ها با سکولاریسم از این منظر که که دین را از سیاست جدا بدانند و هیچ گونه کارکرد اجتماعی برای دین قائل نباشند مخالفند و دین را درعرصه اجتماعی نافذ میدانند و به این مسئله رسیده اند که نهاد دین و نهاد دولت دو قلمرو مستقل هستند ولی با اینکه دین نباید در سیاست دخالت کند مخالف اند. وی ضمن توجه دادن به اینکه عرفی شدن از زمان پیامبر وجود داشته وپیامبر غیر از قلمرو احکام شرع به مسائل عرفی جامعه نظر میکرد و مسائل عرفی را در سیاست وحکومت خود دخالت میداد در عین حال معتقد است که باید به اندیشه سکولارها و حتی لاییک ها احترام گذاشت و آنها هم در جامعه حق دارند و میتوانند دیدگاهها واندیشه های خود شان را به مردم عرضه کنند و مردم هر دیدگاهی را خواستند انتخاب کنند.

 

پانویس

1-    سر مقاله – ایران فردا-شماره64

2-    همان

3-    محمد بسته نگار- چشم انداز ایران – شماره15

4-    همان

5-    تقی رحمانی- چشم انداز ایران – شماره 17

6-    محمد حسین رفیعی-چشم اندازایران- شماره 17

7-    ابراهیم یزدی-ایران فردا-شماره 64

8-     مرحوم عزت سحابی-چشم انداز ایران –ویژه نامه بهار 83

9-    محمد بسته نگار –چشم انداز ایران- شماره15