آقای احمد توکلی در بیانیهای از آنچه که در سایت <الف> علیه آقای موسویان نوشتهاند عذرخواهی و طلب بخشش کردهاند و در این اطلاعیه حدود 10 مورد از اتهامات ناروای مذکور را برشمردهاند و اقرار کردهاند که هیچیک از این موارد نه در کیفرخواست بوده و نه در اظهارات مسوولان مرتبط با پرونده. من نمیدانم که این عذرخواهی به دلیل اخلاقی بوده یا حقوقی؟ به عبارت دیگر ناشی از تعهد و تقید ایشان به مبانی اسلامی و اخلاقی بوده است یا ناشی از ترس از شکایت آقای موسویان؟ شکایتی که میتوانست هم موجبات محکومیت کیفری را فراهم کند و هم انسداد سایت را. اما این را میدانم که رخ دادن چنین امری در جامعه ما یک گام به پیش است و باید از آن استقبال کرد، در عین حال کافی هم نیست. چرا؟
آیا جناب توکلی از خود پرسیدهاند که چگونه فردی چون ایشان که طبعا مدعی تشرع هستند و طبعا حداکثر احتیاط را در نشر اخبار علیه دیگران میکنند، به جایی برسند که در عصر ارتباطات و اطلاعات اتهاماتی را علیه یکی از کارگزاران نظام که از سالها پیش میشناخته و همکار یکدیگر هم بودهاند مطرح کنند، بهطوری که هر کدام از این اتهامات حتی میتواند موجب حکم اعدام و حبسهای طویلالمدت شود؟
مساله این نیست که سایت مذکور یا آقای توکلی به خطا اتهامی را علیه دیگران وارد کردهاند، مساله مهمتر از اینهاست. در جامعهای که کوچکتر از گل به برخی نمیتوان گفت چگونه شده است که میتوان علیه دیگران تا این حد از اخبار و اتهامات دروغ را منتشر کرد؟ قضیه پالیزدار نمونه کوچک این مساله است که اتفاقا آقای توکلی به خوبی از ماجرای آن مطلع هستند. وی برخی اتهامات نهچندان غیرمرسوم و نه حتی جدید را علیه برخی افراد مطرح کرد که مدعی است مستنداتی هم دارد، اما وی اکنون کجاست و چه تعداد افراد با او در بند هستند و سرنوشت وی چه شده است؟ آیا ایشان جویای احوال وی هست؟ این را مقایسه کنید با اتهامات بسیار وحشتناکی که در انواع و اقسام سایتها و رسانهها و بهطور مستمر علیه آقای موسویان و امثالهم زده میشود و در بهترین حالت با یک عذرخواهی عادی غائله ختم میشود.
آیا این عذرخواهی زمینه آن اتهامزنی را برطرف میکند؟ اجازه دهید مثالی بزنم. نمیدانم تا حالا تصادف دو خودرو را در سطح شهر دیدهاید؟ در بیشتر موارد یکی از آنها که مقصر است، دست پیش میگیرد که پس نیفتد. بعد هم موقع حضور پلیس زمین و زمان را به دروغ به هم میبافد تا طرف مقابل را مقصر جلوه دهد، شاید اگر راهی داشته باشد از طریق 3 <پ> مشهور میکوشد که قضیه را به نفع خود تمام کند. این کار خیلی بد است. اما حالت دیگری هم مشاهده میشود و دیدهایم که راننده متخلف به صورت حرفهای و عادتوار شروع به عذرخواهی میکند، بهویژه که میداند چاره دیگری ندارد. اما مشکل اینجاست که برای دفعه بعد هم از این خطا درس نمیگیرد و مجددا و در بهترین حالت همان خطا و همان عذرخواهی تکرار میشود. عذرخواهی واقعی چون توبه است که باید راه تکرار خطا را بست بنابراین پیش و بیش از هر چیز لازم است که آقای توکلی موضوع رخداده را به عنوان یک پروژه پژوهشی برای مرکز پژوهشی تحت امر خود تعریف کنند تا معلوم شود که چرا و به چه دلیل و وجود چه زمینههایی موجب میشود که فردی متشرع چون ایشان در جایگاه مهم مجلس و حکومت، که دسترسی کاملی به اطلاعات دارد، تا این حد مرتکب خطا شود که بدترین اتهامات ممکن را علیه یک دوست و همکار و یک کارگزار نظام وارد کند؟
این سوال اولیه پژوهش احتمالی است، سوالهای بعدی این است که چه تعداد از اتهامات وارده علیه دیگران در گذشته و حال مطرح میشود که به دلایلی کار آنها به شکایت نمیرسد یا دستشان کوتاه از این امکان است که اتهامزنندگان را وادار به عذرخواهی کنند؟ در مقابل این وضع ناهنجار، بررسی کنند که چه تعداد اتهامات واقعی هست که علیه افراد دیگر وارد است یا میتواند وارد باشد اما کسی جرات بیان آنها را ندارد؟ سوال دیگر اینکه رواج چنین اتهاماتی به جز ضرر به افراد مظلوم چه عوارض اجتماعی مهمی دارد که با حلالیت طلبیدن هم مشکل حل نخواهد شد. حدود 17 سال پیش در تحریریه سلام بود که مدیرمسوول یکی از هفتهنامههای آن زمان، که برای خارجهنشینان منتشر میشد، تماس گرفت و از درج خبری علیه من عذرخواهی کرد و گفت هر پاسخی داده شود، چاپ خواهد شد. موضوع از این قرار بود که وی من را با یک روزنامهنگار دیگر به نام عباس عبدی که سالها پیش قلم میزده اشتباه گرفته و مطلبی را در تمسخر من قلمفرسایی کرده بود، گفتم که پاسخی ندارم، هر طور خودت خواستی عمل کن. او هم عذرخواهی کوتاهی در شماره بعد نوشت اما من توضیحی شخصی نیز برای آن نشریه فرستادم و نوشتم که از نظر بنده علت رخ دادن این مساله مهمتر از هر چیز است که باید ریشهیابی شود.
تحلیل من این بود که آن نشریه آنقدر علیه ایرانیان خارجهنشین اخبار بیپایه و با پایه منتشر کرده بود که درج اخبار بدون بررسی به صورت عادت درآمده بود زیرا آن افراد نه قدرت شکایت در داخل را داشتند و نه قدرت اجبار مدیرمسوول به درج پاسخهایشان. در نتیجه این وضع، ولنگاری رفتاری در درج اخبار به صورت عادت ثانوی درآمده بود و علیه دیگران از جمله بنده هم بیمحابا مطلب مینوشت ولی هنگامی که متوجه خلاف بودن آن شد، اجبارا باید اقدام به اصلاح هم میکرد.آقای توکلی دو وجه فردی و حقوقی خود را تفکیک کنند. در وجه فردی میتوانند با عذرخواهی رسمی و انتشار آن به حداقل وظیفه اخلاقی خود عمل کنند و باید از این کار هم استقبال کرد و بزرگواری طرف مقابل هم باید بهگونهای باشد که آن را بپذیرد.
اما در وجه اجتماعی و حقوقی و به عنوان یک نماینده بانفوذ در مجلس کنونی و مرکز پژوهشها باید زمینههای بروز این رویداد را بررسی کنند. آیا ایشان تاکنون از خود پرسیدهاند که چگونه و تحت چه شرایطی نماینده مجلس شدهاند؟ مثلا رقبای ایشان با چه اتهاماتی ردصلاحیت شدهاند؟ آن اتهامات تا چه حد در دادگاه رسیدگی و تایید شده است؟ در چنین فضایی که ایشان علیرغم میل باطنیاش به چنین خطای بزرگی دچار شده است، دیگرانی که به هیچوجه چنین میلی (میل به اتهام زدن به دیگران) هم ندارند، تا چه حد دچار خطاهای بزرگتری نمیشوند و نشدهاند!؟ جناب توکلی! قضیه پیچیدهتر و مهمتر از آن است که با عذرخواهی فردی بتوان به حل آن کمکی کرد. حداقل درسی که باید ایشان و دوستانشان بیاموزند، دروغ و جعلی بودن قریب به اتفاق اتهاماتی است که جناح متصف به ایشان علیه رقبایشان ردیف میکنند. اگر این درس گرفته شد، دیگر شاهد عذرخواهی ساده از جانب ایشان نخواهیم بود. منصفانه و خدا وکیلی از ایشان باید پرسید که اگر اتهامات مشابه یا فقط یکی از آن اتهامات در یک سایت منتقد علیه ایشان یا دوستانشان درج میشد، چه بلایی بر سر نهفقط مدیرمسوول سایت که کلیه دستاندرکارانش آورده میشد؟
بنابراین ملاحظه میشود که مساله اصلی اتهام زدن علیه آقای موسویان یا افراد دیگر نیست، مساله وجود تبعیض شدید است؛ تبعیض در دسترسی به اطلاعات و ساختن شایعات، تبعیض در انتشار این اطلاعات و شایعات، تبعیض در رسیدگی به اعتراضها و تبعیض در همه چیز. این اقدام آقای توکلی را به صفت فردی محترم میشماریم اما به صفت حقوقی و جمعی تا هنگامی که گامی عملی علیه این مجموعه تبعیضها برداشته نشود، مشکلی حل نخواهد شد.
منبع: اعتماد ملی، سوم مهر