طی روزهای گذشته چندین بار بیننده و شنونده گزارشهای رادیویی و تلویزیونی از شبکه های سراسری صدا و سیما بوده ایم که در آنها به صراحت از عنوان “گروه های دوم خردادی” یاد می شود و وضعیت آنان در فضای سیاسی کشور مورد تحلیل بررسی قرار می گیرد و جالب تر از همه آنکه در یکی از این گزارش ها موضوع ”موانع ائتلاف در جبهه دوم خرداد” مورد موشکافی قرار گرفته و گزارشگر جوان برنامه پس از گفتگو با چند صاحبنظر از جبهه اصلاحات گزارش خود را با گمانه زنی تحقق ائتلاف گسترده در میان این گروه ها به پایان می رساند.
این مساله در آستانه انتخابات مجلس از سویی و با توجه به اینکه فضای سیاسی کشور یکی از بسته ترین دوران خود را سپری می کند و سایه شوم خود سانسوری و غبار یاس و ناامیدی پس از بیش از یکسال برخورد و سرکوب اقشار مختلف اجتماعی همچون کارگران، دانشجویان، زنان، احزاب و فعالان حقوق بشر بر فراز سپهر سیاست داخلی کشور سایه افکنده است به نظر محل شبهه و تعجب است.
علیرغم برخی دیدگاه ها و تحلیل ها شاید بتوان گفت تبیین چرایی این رویکرد صدا و سیما نه ارتباطی به سیاست تبلیغی همگرایی ملی و انسجام دینی دارد و نه رابطه ای با دیدگاه های نوگرای ضرغامی ریاست این سازمان، چرا که برد فوق العاده موثر این رسانه بیش از آن است که ریاست آن هرچند بلافصل منصوب بالاترین مقام کشور باشد توان تصمیم گیری انحصاری در این مقوله داشته باشد بلکه بیش از همه گزینه های احتمالی باید گفت این سیاست بخشی از سناریویی تدبیر شده است برای پیچیدن نسخه اصلاح طلبان در انتخابات پیشرو و تکرار نمایش دروغین جامعه چند صدایی و تکثر گراست.
این روزها و همزمان با دلسوزی های دبیران خبری صدا و سیما برای ائتلاف در جبهه دوم خرداد، هادی قابل روحانی نوگرای شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران به عنوان عمده ترین حزب سیاسی متعلق به جریان اصلاحات بیش از یک ماه است که در بازداشت به سر می برد و در جریان همین گزارش های تلویزیونی برای برخی دیگر از اعضای آن خط و نشان کشیده می شود؛همچنین ساختمان دفتر مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) که به ویژه پس از روی کار آمدن دولت نهم نقش جدی و محوری در عرصه نقد دولت و دفاع از حقوق بشر در جامعه داشته است اکنون قریب به سه ماه است که از سوی نیروهای امنیتی بدون ارائه هیچ حکم قضایی پلمپ شده است و پایگاه محقر نیروهای تحول گرا، دانشجویان فعال سیاسی و مدافعان حقوق بشر از آنان سلب شده است و شماری از اعضای آن همچنان با پرونده های گشوده ای روبرو هستند و در انتظار صدور احکام قضایی به سر می برند. در همین حال دو روزنامه منتسب به تکنوکرات های حزب کارگزاران (شرق و هم میهن) مدتی است از انتشار بازمنده اند و این حزب عمده جریان اصلاحات و حامی برنامه های توسعه گرا و سیاستهای لیبرالیستی نیز عملا پایگاه های ارتباطی خود با جامعه را از دست داده است، در این میان تکلیف احزاب و گروه هایی که از منظر مراجع قانونی فاقد مجوز هستند نیز روشن است.
تحرک جدید صدا و سیما که طی آن برنامه ریزان خبری با رسمیت بخشیدن به برخی از احزاب به اصطلاح اصلاح طلب و گفتگو با عناصر ناشناخته ای از اعضای آنها با نادیده انگاشتن مهمترین ارکان گروه های دوم خرداد و شعارها و خواست های اصیل این جریان سعی در تلقین معنای ساختگی دوری از افراط گرایی و لزوم ترد نیروهای افراطی دارند، گرچه با آرزوی ائتلاف در جبهه دوم خرداد توام می شود اما در پی سیاستی است که طی آن با رسمیت بخشیدن به یک یا چند گروه دست چین شده و زدن برچسب به سایر نیروهای فعال که اتفاقا از پایگاه اجتماعی جدی تری برخوردارند ضمن زمینه چینی برای شکاف در این میان این گروه ها و برخورد با برخی از آنها، با حضور بی تاثیر برخی دیگر، انتخاباتی از پیش برنده را نیز برای انحصارطلبان تضمین نمایند.
در روزهای پرالتهاب پس از 18 تیر 78 صدا و سیما در حالی که هنوز از مهار همه جانبه این واقعه مطمئن نبود، پس از سکوتی شگفت آور با ارائه اخباری مکررا از عبارت “حوادث اخیر” استفاده می کرد و جالب آنکه اگر کسی به رسانه ای جز رادیو تلویزیون دولتی دسترسی نداشت با این سوال جدی مواجه می شد که این همه تحلیل و گزارش در مورد حوادثی که اخیرا اتفاق افتاده چگونه پخش می شود در حالی که هنوز “خبری” از اصل آن حوادث پخش نشده است. به واقع از نظر صدا و سیما جریانی که سوخته و در مهار باشد قابلیت پخش گزارش و تخریب رسانه ای دارد و حرکتی که هنوز زنده و پویا است چه در مخالفت و چه در موافقت با آن نباید واکنشی نشان داد. اکنون آن حکایت در مورد جریان اصلاحات نیز در حال تکرار است.
اگر از دل 18 تیر و سایر تحرکات اعتراضی دانشجویی صدها تشکل بی اصل و نسب به مثابه عروسک های خیمه شب بازی پدیدآر گشته است و پی در پی به ملاقات با مقامات می روند و نقش رسانه ای خویش را ایفا می کنند به نظر می رسد اکنون این سناریو برای جریان اصلاحات نیز پیش بینی شده است.
مقاومت یکساله دانشجویان شجاع دانشگاه امیرکبیر، مراسم 16 آذر سال گذشته، 18 تیر و 16 مهر امسال اما نشان داده است که درخت اصیل جریان دانشجویی منتقد دیگربار بارور شده و رخ نمایی می کند اما پرسش جدی آنجاست که آیا جبهه اصلاحات خواهد توانست با رجوع به خواست های اصیل ملی و شعارهایی چون دموکراسی و حقوق بشر چهره واقعی خود را نمایان سازد و با محوریت احزاب دارای پایگاه اجتماعی و فکری مشخص از تبدیل شدن خود به عروسک خیمه شب بازی انتخابات نمایشی جلوگیری نموده و پای آرمان برگزاری انتخابات با حداقل شرایط آزادی و انصاف بماند ؟