سومین احضار به دادسرای امنیت

نویسنده

baghi.jpg

مازیار رادمنش ‏

صالح نیکبخت، وکیل مدافع عمادالدین باقی رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان از احضار موکلش برای سومین ‏بار به معاونت امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران خبر داد. صالح نیکبخت سخنگوی انجمن دفاع از حقوق ‏زندانیان و وکیل مدافع باقی گفت؛ فردا سومین بار است که به بازپرسی ویژه امنیت دادسرای عمومی و انقلاب ‏تهران مراجعه می کنیم، پیش از این نیز موکلم دو بار به بازپرسی احضار شده بود. ‏

‎ ‎عماد الدین باقی کیست؟‎ ‎

همسر عمادالدین باقی در مورد سابقه پدری او نوشته است: “عمادالدین باقی فرزند حبیب الله متولد 5 اردیبهشت ‏‏1341 است. پدر و تبار پدری او متعلق به شهرضا و مادر و تبار مادری او متعلق به اصفهان هستند. پدر بزرگ ‏مادری او یک روحانی بنام عبدالحسین فخری (فخرالحسینی) در شهرضا پیشه معماری داشت که به منظور تحصیل ‏عازم عراق شده بود و ضمن تولیت حرم سیدالشهدأ و روضه و منبر، تحصیل می کرد. از او کتاب شعری بر جای ‏مانده است. پدر بزرگ پدری اش نیز کاسب ساکن شهرضا بود و با وجود ندیدن مکتب و مدرسه مردی فرهیخته و ‏محشور با اهل علم و کسانی چون حکیم الهی قمشه ای همبازی دوران کودکی و جوانی اش بود. حبیب الله پدر ‏عمادالدین نیز پس از کودتای 28 مرداد تحت تعقیب قرار گرفت و از ایران گریخت. ابتدا مدتی در کویت زندگی ‏کرد و سپس به عراق رفت و طی سالهای اقامت در آنجا مسئولیت کتابخانه علامه امینی را داشت و با وی در ‏مراوده بود. در این اثنأ از خانواده همشهری و آشنای قدیمی مقیم کربلا همسری گزید و با طیبه فرزند عبدالحسین ‏ازدواج کرد. نخستین فرزند آنها علأالدین نام داشت. دومین فرزند آنها عمادالدین بود که در کربلا و جوار حرم ‏سیدالشهدأ چشم به جهان گشود.” ‏

‎ ‎تولد در کربلا‎ ‎

عمادالدین باقی به این ترتیب در کربلا به دنیا آمد. پدر بزرگش چنانکه گفته شد از کلیدداران حرم امام حسین بود و ‏پدرش یک تاجر و از فعالان مذهبی که در آن زمان بصورت تبعید بین کویت و عراق زندگی می کرد. باقی در ‏سال 1338 در چنین خانواده ای به دنیا آمد. خانواده او در سال 1342 همزمان با واقعه 15 خرداد به ایران ‏بازگشتند و پدرش در همان زمان بازگشت توسط ساواک دستگیر شد. پدر وی از طرفداران آیت الله منتظری جوان ‏بود و با او در موارد مختلف سیاسی و مذهبی همکاری می کرد. پدرش، پس از آزادی از زندان جزو کسانی بود ‏که به خانواده های زندانیان سیاسی رسیدگی می کرد. این دو سنت، پیروی از آیت الله منتظری و کمک به زندانیان ‏سیاسی و مسائل زندانیان دو میراث پدر برای عماد الدین باقی بود. ‏

‎ ‎سعید حجاریان، باقی، عبدی‎ ‎

تحصیل در نازی آباد این ویژگی را داشت که عماد الدین باقی در کنار سعید حجاریان و عباس عبدی که چند سالی ‏از او بزرگتر بودند قرار بگیرد. او تحت تاثیر این دو نفر قرار داشت. در سن 15 سالگی با گروهی از بچه های ‏دبیرستان گروهی را تشکیل دادند تا در جریان اعتصابات دانش آموزی که یکی از مهم ترین اتفاقات در انقلاب ‏سال 1357 بود، به فعالیت سیاسی بپردازد. دو سال بعد، یعنی در بهمن 57 آیت الله خمینی به ایران بازگشت و ‏انقلاب ایران علیه حکومت پهلوی پیروز شد. روز 19 بهمن عماد الدین باقی سوار بر یک موتورسیکلت به زندان ‏اوین که شبیه مخروبه ای شده بود رفت، از آنجا به طرف مدرسه ای که آیت الله خمینی از آنجا انقلاب را رهبری ‏می کرد، رفت و به عنوان پاسداران انقلاب، وارد این نیرو شد. از طرف دیگر، عماد الدین باقی تصمیم گرفته بود ‏که به دنبال سنت خانوادگی اش به طرف تحصیلات علوم حوزوی برود. به همین دلیل تحصیل در حوزه علمیه را ‏آغاز کرد.‏

‎ ‎از دفتر سیاسی سپاه تا سید مهدی هاشمی‎ ‎

برای بسیاری از کسانی که سرگذشت انقلاب ایران را نمی دانند، موضوع عجیبی است که چطور عماد الدین باقی ‏که زمانی یکی از نیروهای پژوهشگر دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، تبدیل به یک هوادار سفت و ‏سخت آیت الله منتظری و چنانکه گفته شده است، از طرفداران سید مهدی هاشمی شد. سید مهدی هاشمی، طرفدار ‏تندروی آیت الله منتظری و برادر داماد او بود که در دهه شصت به دلیل اقدام علیه حکومت دستگیر و اعدام شد. ‏در حقیقت کسی که منحرف شده بود، عماد الدین باقی نبود، چرا که دفتر سیاسی و واحد نهضت های سپاه پاسداران ‏برای سالها توسط طرفداران آیت الله منتظری اداره می شد. سید مهدی هاشمی نیز مدتها مسوول واحد نهضت های ‏آزادیبخش سپاه پاسداران، یعنی یکی از تندرو ترین بخش های سپاه بود. عماد الدین باقی در دوران همکاری اش با ‏دفتر سیاسی سپاه، مهم ترین پژوهش آن دوره زندگی اش را انجام داد، کتاب او به نام “ انجمن حجتیه، حزب ‏قاعدین زمان” به تحلیل مواضع انجمن حجتیه یعنی تشکیلاتی ترین نیروی مذهبی قبل از انقلاب پرداخته بود. این ‏کتاب در مدت یک سال بیش از ده هزار نسخه چاپ شد و تقریبا انجمن حجتیه با چاپ این کتاب نابود شد. اگر چه ‏بطور طبیعی تعداد بسیار زیادی از طرفداران انجمن حجتیه که با انتشار این کتاب پشتوانه خود را از دست داده ‏بودند، به دشمنان بالقوه و بالفعل عمادالدین باقی تبدیل شدند. البته معمولا نکته ای که در مورد انجمن حجتیه ناگفته ‏مانده است، این است که در حقیقت این انجمن نوعی روایت معتدل از شیعه بود و مهم ترین نقدی که عمادالدین ‏باقی در کتاب “ حزب قاعدین زمان” از این انجمن کرده بود، این بود که آنان ولایت فقیه را بصورتی که توسط ‏آیت الله منتظری و آیت الله خمینی گفته شده است، قبول ندارند. انجمن حجتیه بارها تلاش کرد تا ثابت کند، طرفدار ‏ولایت فقیه است، اما موفق نشد.‏

‎ ‎طرفداران منتظری حذف می شوند‏‎ ‎

ماجرای سید مهدی هاشمی از یک سو، حمایت های آیت الله منتظری از زندانیانی که در دهه شصت تحت شکنجه ‏قرار داشتند و اختلاف عمیق بر سر رهبری پس از آیت الله خمینی که از پیش از مرگ وی میان گروه هوادار ‏منتظری و گروه وسیعی از روحانیون وجود داشت، باعث شد تا آیت الله منتظری در یک روند چند ماهه از ‏موقعیت تعریف شده “ قائم مقام رهبر” به “ شیخ ساده لوح” تبدیل شود. این ماجرا در این حد محدود نماند، تقریبا ‏تمام اطرافیان منتظری نیز از صحنه سیاسی کشور حذف شدندو عمادالدین باقی یکی از آنها بود. البته پیش از این، ‏عماد الدین باقی در کتاب “ مطالعه ای پیرامون روحانیت” اظهارات تندی علیه روحانیت موجود کرده بود که ‏همین موضوع باعث شد تا کتابش توقیف شود. برخورد تند با آیت الله منتظری نیز باعث شد تا باقی به فکر حمایت ‏از او بیفتد. خودش در این مورد گفته است: “ متوجه شدم که باید برای دفاع از او کاری بکنم, تنها و بی پناه رها ‏کردن مردی که از حقوق مخالفان دفاع می کرد درست نبود.” این موضوع می توانست پرونده او را سیاه تر کند. ‏در سال 1368 کتابی به نام “ واقعیت ها و قضاوت ها” به صورت غیرقانونی در قم و تهران توزیع شد. این کتاب ‏شرحی از درگیری های میان آیت الله منتظری و آیت الله خمینی در روزهای آخر بود، بخشی از این کتاب شامل ‏اعتراضات آیت الله منتظری به اعدام های سال 1367 بود. کتاب توقیف شد و باقی به عنوان یکی از کسانی که ‏متهم به نوشتن آن بود، احضار و بازجویی شد. او هرگز به نوشتن این کتاب اعتراف نکرد. به او هشدار داده شد ‏که از قم برود و او پس از 12 سال زندگی در این شهر، قم را رها کرد و از سال 1369 برای تحصیل در رشته ‏جامعه شناسی به دانشگاه تهران رفت.‏

‎ ‎باقی و جنبش اصلاحات‎ ‎

اگرچه پژوهش و تحقیق همیشه به عنوان یکی از عناصر مهم و اصلی زندگی عماد الدین باقی همواره وجود ‏داشت، اما تا زمانی که اصلاح طلبان برسر کار نیامدند و جنبش مطبوعات اصلاح طلب قدرت فراوانی به دست ‏نیاورد، او همچنان در سایه بود، همانطور که آیت الله منتظری که باقی همیشه مانند یک مراد به او نگاه می کرد، ‏در تمام آن سالها در خانه اش در محاصره بود، گوئی که اصلا وجود ندارد. بسیاری از کسانی مانند باقی و گنجی ‏و چپ های تندروی سالهای اول انقلاب در دوران پس از آیت الله خمینی از صحنه سیاست کنار رفتند، بسیاری از ‏آنها به تحصیل در داخل یا خارج از ایران پرداختند و روحانیون مهمی که از صحنه سیاسی حذف شده بودند نیز به ‏قم رفتند و به تدریس و تحصیل پرداختند. این گروه از سال 1376 دوباره جمع شدند، اما این بار سالهای دور ‏ازقدرت تقریبا همه آنها را تغییر داده و از اکثر تندروهای سی ساله، میانه روها و لیبرال های مذهبی چهل ساله ‏ساخته بود. عماد الدین باقی وارد نشریات اصلاح طلب شد و به عنوان یکی از فعال ترین نویسندگان این دوره ‏سیاسی به کار شدید پرداخت.‏

‎ ‎قتل های زنجیره ای و زندان‏‎ ‎

در پائیز 1377 کشته شدن چهار دگراندیش توسط نیروهای وزارت اطلاعات پرونده ای را به مطبوعات دوم ‏خردادی کشاند. باقی، گنجی، حجاریان و نویسندگانی مانند ابراهیم نبوی، شمس الواعظین، جلایی پور و بسیاری ‏دیگر در فاش کردن این پرونده برای افکار عمومی دست به قلم بردند. پیش و بیش از همه گنجی و باقی در این ‏مورد نوشتند. لو رفتن بسیاری از موارد این قتلها، باعث شد تا وزارت اطلاعات طی اطلاعیه ای اعلام کند که قتل ‏های زنجیره ای توسط عوامل خودسر همین وزارتخانه صورت گرفته است. این موضوع توفانی را براه انداخت. ‏عوامل قتلهای زنجیره ای دستگیر شدند، عکس سعید امامی در لندن برای نخستین بار توسط علیرضا نوری زاده ‏منتشر شد و چندی بعد، سعید امامی در جریان بازجویی کشته شد. گنجی و باقی افشاگری را ادامه دادند، آنها می ‏خواستند آمران اصلی قتلهای زنجیره ای افشا شوند. باقی گفته است: “ این اولین بار در تاریخ ایران بوده است که ‏نیروهای امنیتی اذعان می کنند که افرادی در داخل این نیروها مسئول قتل مخالفان بوده اند.” او در حالی به فاش ‏کردن اسرار قتلها ادامه می داد که گفته بود: “ می دانستم که از ما انتقام خواهند گرفت.” معروف است که باقی و ‏گنجی گفته بودند که یا هاشمی رفسنجانی باید بپذیرد که عامل دستور دهنده بیش از صد قتل مخالفان در سالهای ‏‏1370 تا 1378 بوده است، یا اعلام کند که مسوولیت این موضوع با رهبری کشور بوده است. گفته می شود که ‏خاتمی به شوخی گفته بود: به این آقایان گنجی و باقی اگر هیچ نگوئیم از ما می خواهند قاتلین تمام کشته شده های ‏بعد از مشروطه را هم پیدا کنیم و مجازات کنیم. انتشار کتاب عالیجناب سرخپوش توسط اکبر گنجی، در حقیقت تیر ‏خلاص را شلیک کرد. ‏

‎ ‎بهار تهران، اردیبهشت 1379‏‎ ‎


بازی مرگ که اکبر گنجی در مورد آن نوشته بود، آغاز شد. اصلاح طلبان که به قیمت نشانه رفتن پیشانی هاشمی ‏رفسنجانی موفق شده بودند، مجلس ششم را در آخرین روزهای سال 1378 فتح کنند، در اسفند ماه اولین تلفات را ‏دادند. سعید حجاریان توسط گروهی از تندروهای حزب الله ترور شد، زنده ماند، اما برای همیشه قدرت حرکت ‏عادی اش را از دست داد. یک ماه و نیم بعد کنفرانس برلین تشکیل شد و تبدیل به بهانه ای برای توقیف 14 نشریه ‏در یک روز شد. باز آمدگان از برلین، بسیاری شان مانند گنجی و مهرانگیز کار و سحابی و افشاری بلافاصله پس ‏از بازگشت به زندان رفتند. باقی نیز به دلیل همه مطالبی که نوشته بود، احضار شد. دادگاه باقی را به 7.5 سال ‏زندان محکوم کرد. در تجدید نظر مقدار زندان او به سه سال کاهش یافت. او از 7 خرداد 1379 به زندان رفت و ‏روز 17 بهمن 1381 از زندان آزاد شد. در زندان اکبر گنجی تبدیل به یک تندروی رادیکال شد که تصمیم گرفت ‏تا آخرین لحظه مقاومت کند. ابراهیم نبوی و مسعود بهنود اظهار ندامت کردند و پس از چند ماه آزاد شدند و از ‏کشور بیرون آمدند، شمس الواعظین و سحابی پس از گذراندن مدتی از زندان آزاد شدند و تقریبا به عناصر کم ‏فعالیتی تبدیل شدند، اما درسی که باقی از زندان گرفته بود، درس دیگری بود. او تصمیم گرفته بود، برای مبارزه ‏با قربانیان خشونت و زندانیان تلاش کند. ‏

‎ ‎انجمن دفاع از حقوق زندانیان‎ ‎

هنوز مدت زیادی از آزادی عمادالدین باقی نگذشته بود که او انجمن دفاع از حقوق زندانیان را تشکیل داد و در ‏اولین جلسه از سوی هیات مدیره به عنوان رئیس این انجمن انتخاب شد. پس از این دوره او تلاش های زیادی ‏برای زندانیان سیاسی، لغو حکم اعدام و مبارزه با خشونت سیاسی کرد. او در سال 1383 از سوی بنیاد حقوق ‏بشر پارکینسون، همراه با یک فعال سیاسی زیمبابوه بخاطر شهامت مدنی برنده جایزه این بنیاد شد. در فرودگاه از ‏خروج او جلوگیری شد و او نتوانست در این برنامه حاضر شود. عماد الدین باقی همچنان به قعالیت خود در دفاع ‏از زندانیان سیاسی و قربانیان خشونت ادامه می دهد. او که زمانی یکی از فرزندان انقلاب محسوب می شد، در ‏مورد انقلاب ایران گفته است: “ انقلاب ایران در ابتدای کار یکی از مردمی ترین انقلاب ها بود, ما انتظار داشتیم ‏که به اهداف انقلاب دست پیدا کنیم. ما نسل انقلاب بودیم و با احساس عمیق نسبت به حمایت از آن بار آمدیم, و این ‏باعث شد تا نتوانیم به آنچه در پیرامون ما اتفاق می افتاد نگاهی انتقادی داشته باشیم, در تسخیرِ کاربزمای امام ‏خمینی بودیم. هیچ گاه انتظار نداشتیم که چنین انقلاب مردمی به چیزی بر علیه خواست مردم تبدیل شود. انتظار ‏نداشتیم که همان بی عدالتی در شکلی جدید بازتولید شود. بعد از این تجربه ما خواهان انقلابی دیگر نیستیم.” ‏

عمادالدین باقی تنها کسی از فعالان سیاسی و اجتماعی داخل ایران است که به اعدام‌های گسترده در تابستان گذشته ‏که به بهانه مبارزه با اراذل و اوباش انجام می‌شد، به شدت اعتراض کرد و در این مسیر تا جایی پیش رفت که با ‏ارسال نامه‌ای به دبیران کل احزاب، شخصیت‌های بانفوذ سیاسی و مراجع تقلید نواندیش از سکوت آنها در قبال این ‏اعدام‌ها انتقاد کرد و ایشان را به واکنش در برابر موج گسترده اعدام‌ها فراخواند. باقی شاید اولین فعال سیاسی ‏داخل کشور بود که در این نامه به صراحت با “مجازات اعدام” مخالفت کرد.‏

انجمن دفاع از حقوق زندانیان در سه سال گذشته، 13 بیانیه و نامه سرگشاده درباره وضعیت زندان ها و زندانیان ‏منتشر کرده و بیش از 40 نامه به مقامات سازمان زندان ها درباره زندانیان یا وضعیت زندان ها و همچنین بیش ‏از10 نامه به مقامات امنیتی درباره وضعیت زندانیان و زندان‌ها فرستاده است. سخنگویان این انجمن همچنین ‏نزدیک به 50 مورد مصاحبه درباره وضعیت زندانیان و زندان‌های کشور انجام داده‌اند و در بیش از 100 مورد ‏نیز برای متهمان پرونده‌های سیاسی و غیرسیاسی وکیل گرفته‌اند.‏

‎ ‎پرونده های اخیر‎ ‎

وکیل مدافع عمادالدین باقی، رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، در حالی اخیرا خبر داده که موکلش بار دیگر به ‏دادسرای عمومی و انقلاب تهران احضار شده که این سومین بار است که باقی از سوی معاونت امنیت دادسرا ‏احضار می‌شود. در اولین جلسه، بازپرس ویژه امنیت از وی درباره عملکرد انجمن دفاع از حقوق زندانیان ‏بازجویی کرده بود و جلسه دوم نیز به علت قرار گرفتن در ماه رمضان، بدون انجام تحقیقات تعطیل شده بود.‏

احضار عمادالدین باقی به دادسرا و از سوی معاونت امنیت در شرایطی است که همزمان دو شعبه در دادگاه‌های ‏عمومی و انقلاب نیز در حال رسیدگی به پرونده‌هایی هستند که برای وی تشکیل شده است. غیر از این دو پرونده، ‏از ده سال پیش تاکنون چند پرونده با چندین اتهام دیگر نیز در شعب مختلف دادگاه‌ها برای عمادالدین باقی تشکیل ‏شده بود که سه مورد از آنها به محکومیت وی منتهی شده بود.‏

در حال حاضر باقی دست‌کم در دو دادگاه، “پرونده در جریان” دارد. شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران در حال ‏محاکمه باقی به اتهام “توهین به نظام” در کتاب دو جلدی “تراژدی دموکراسی در ایران” است. این دادگاه، اتهام ‏فوق را در تعدادی از مقالات باقی که در سال‌های 77 و 78 در مطبوعات منتشر شده بوده و در این کتاب بازنشر ‏شده است، یافته است. اما پس از تشکیل جلسه دادگاه در هفته اول مهر ماه، مشخص شد که وی در این پرونده تفهیم ‏اتهام نشده و لذا ادامه رسیدگی به جلسه بعد موکول شد.‏

در این پرونده دو نفر دیگر، مدیر نشر نی و مسوول وقت اداره کتاب وزارت ارشاد متهم هستند که نباید به این ‏کتاب اجازه نشر داده می‌شد و مدیر نشر نی متهم است که بعد از جلوگیری از انتشار کتاب مذکور، باز هم کتاب به ‏فروش رفته است.‏

صالح نیکبخت، وکیل عمادالدین باقی، خبر داده است که: “مطالب این کتاب عمدتا همان مطالبی است که در سال ‏‏79 موکل به خاطر آن محاکمه و با توجه به شکایت شکات مختلف، محکوم و مدت سه سال زندان خود را نیز ‏گذراند.” اشاره نیکبخت به پرونده‌ای است که در آن زمان در شعبه 1410 دادگاه کارکنان دولت مطرح شده بود و ‏پس از صدور قرار عدم صلاحیت در این شعبه، به شعبه 6 دادگاه انقلاب فرستاده شده بود. این شعبه، باقی را از ‏اتهام “توهین به مقامات” به علت فقدان دلیل تبرئه کرده بود و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان محکوم ‏کرده بود.‏

به گفته کارشناسان، بدین ترتیب مشخص نیست به چه دلیلی، اتهامی که یک بار به دادرسی، صدور رای و اجرای ‏حکم منجر شده، بار دیگر در دادگاه عموم مطرح شده است؛ جالب آنکه شعبه دیگر همین دادگاه در همین موضوع ‏از خود سلب صلاحیت کرده بود. نیک بخت می‌گوید: “با توجه به اینکه به تمام شکایات شکات خصوصی رسیدگی ‏شده و شکایت وقت مدعی‌العموم همین دو مورد اخیر بوده که مورد رسیدگی قرار گرفته است، جایی برای رسیدگی ‏مجدد به این موضوع وجود ندارد.‌ حتی اگر احیانا یکی از مقالات مد نظر قرار نگرفته باشد، اگر اتهامات همین ‏موارد باشد، موضوع مورد بررسی قرار گرفته و حکم صادر شده و از مصادیق امر مختومه است زیرا در مورد ‏تبلیغ علیه نظام حداکثر مجازات برای او در نظر گرفته شده است.“‏

غیر از این موضوع که برای آن باقی به یک سال زندان محکوم شده بود و اکنون بار دیگر قرار است به همان اتهام ‏محاکمه شود. موضوع دیگری نیز در پرونده شعبه 6 دادگاه انقلاب مطرح بود که دو ماه پیش به صدور حکم ‏زندان علیه باقی منجر شد. وی در مرداد ماه گذشته علاوه بر یک سال زندان تعزیری به اتهام “تبلیغ علیه نظام ‏جمهوری اسلامی ایران به نفع گروه‌های بیگانه و مخالف نظام”، به دو سال زندان تعزیری به اتهام “اجتماع و ‏تبانی به منظور انجام جرایم بر ضد امنیت کشور” نیز محکوم شد.‏

این پرونده که همسر و دختر عمادالدین باقی، رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان نیز در آن متهم بودند و محکوم ‏به زندان شدند، مربوط به موضوعی است که اساسا درباره وی صدق نمی‌کند. دادگاه آنها را به خاطر شرکت در ‏یک کارگاه آموزشی انقلاب مخملین در دوبی (که در پوشش کارگاه آموزشی حقوق بشر برگزار می‌شده) متهم ‏کرده است. در حالی که واقعیت این است که آقای باقی اساسا به علت ممنوع الخروج بودن نتوانسته در این کارگاه ‏شرکت کند و در نتیجه، همسر و دخترش را به آنجا فرستاده است. همسر و دختر عمادالدین باقی نیز پس از آنکه ‏از هویت و هدف واقعی برگزارکنندگان این کارگاه اطلاع یافته‌اند، آنجا را ترک کرده‌اند. اما اکنون هم آن دو و هم ‏عماد باقی، به اتهام نکرده، محکوم شده‌اند.‏

وکلای باقی و همسر و دختر وی، نسبت به این حکم درخواست تجدیدنظر کرده‌اند و ماه گذشته این پرونده برای ‏رسیدگی به دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شد.‏

‎ ‎کتاب های عماد الدین باقی‎ ‎

کتاب های عماد الدین باقی عمدتا در مورد انقلاب ایران یا جنبش اصلاحات در ایران است، از وی کتاب های زیر ‏به چاپ رسیده است: ‏

‏1) روحانیت و قدرت

‏2) جنبش اصلاحات دموکراتیک در ایران

‏3) کاوشی درباره روحانیت( آماده چاپ)‏

‏4) قضاوت آمریکایی

‏5) پرستشگاه در عهد سنت و تجدد

‏6) بررسی انقلاب ایران

‏7) انقلاب و تنازع بقا

‏8) تراژدی دموکراسی در ایران( جلد اول)‏

‏9) تراژدی دموکراسی در ایران( جلد دوم)‏

‏10) تاریخ ایران در دوران معاصر

‏11) جامعه شناسی قیام امام حسین و مردم کوفه

‏12) فرودستان و فرادستان( خاطرات انقلاب 57)‏

‏13) برای تاریخ( گفت و گو با سعید حجاریان)‏

‏14) جنبش دانشجویی ایران از آغاز تا انقلاب اسلامی

‏15) تولد یک انقلاب( پایه های نظری انقلاب)‏

‏16) حقوق مخالفان( تمرین دموکراسی برای جامعه ایرانی)‏

‏17) بهار رکن چهارم( مروری بر جنبش مطبوعات اصلاح طلب)‏

‏18) اعدام و قصاص( بخش اول: اهانت به مقدسات)‏