رسمیت بخشیدن به دوم خردادی ها؟

حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی زیدآبادی

طی روزهای گذشته چندین بار بیننده و شنونده گزارشهای رادیویی و تلویزیونی از شبکه های سراسری صدا و ‏سیما بوده ایم که در آنها به صراحت از عنوان “گروه های دوم خردادی” یاد می شود و وضعیت آنان در فضای ‏سیاسی کشور مورد تحلیل بررسی قرار می گیرد و جالب تر از همه آنکه در یکی از این گزارش ها موضوع ‏‏”موانع ائتلاف در جبهه دوم خرداد” مورد موشکافی قرار گرفته و گزارشگر جوان برنامه پس از گفتگو با چند ‏صاحبنظر از جبهه اصلاحات گزارش خود را با گمانه زنی تحقق ائتلاف گسترده در میان این گروه ها به پایان ‏می رساند. ‏

این مساله در آستانه انتخابات مجلس از سویی و با توجه به اینکه فضای سیاسی کشور یکی از بسته ترین دوران ‏خود را سپری می کند و سایه شوم خود سانسوری و غبار یاس و ناامیدی پس از بیش از یکسال برخورد و ‏سرکوب اقشار مختلف اجتماعی همچون کارگران، دانشجویان، زنان، احزاب و فعالان حقوق بشر بر فراز سپهر ‏سیاست داخلی کشور سایه افکنده است به نظر محل شبهه و تعجب است. ‏

علیرغم برخی دیدگاه ها و تحلیل ها شاید بتوان گفت تبیین چرایی این رویکرد صدا و سیما نه ارتباطی به سیاست ‏تبلیغی همگرایی ملی و انسجام دینی دارد و نه رابطه ای با دیدگاه های نوگرای ضرغامی ریاست این سازمان، ‏چرا که برد فوق العاده موثر این رسانه بیش از آن است که ریاست آن هرچند بلافصل منصوب بالاترین مقام ‏کشور باشد توان تصمیم گیری انحصاری در این مقوله داشته باشد بلکه بیش از همه گزینه های احتمالی باید گفت ‏این سیاست بخشی از سناریویی تدبیر شده است برای پیچیدن نسخه اصلاح طلبان در انتخابات پیشرو و تکرار ‏نمایش دروغین جامعه چند صدایی و تکثر گراست. ‏

این روزها و همزمان با دلسوزی های دبیران خبری صدا و سیما برای ائتلاف در جبهه دوم خرداد، هادی قابل ‏روحانی نوگرای شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران به عنوان عمده ترین حزب سیاسی متعلق به جریان ‏اصلاحات بیش از یک ماه است که در بازداشت به سر می برد و در جریان همین گزارش های تلویزیونی برای ‏برخی دیگر از اعضای آن خط و نشان کشیده می شود؛همچنین ساختمان دفتر مرکزی سازمان دانش آموختگان ‏ایران (ادوار تحکیم وحدت) که به ویژه پس از روی کار آمدن دولت نهم نقش جدی و محوری در عرصه نقد دولت ‏و دفاع از حقوق بشر در جامعه داشته است اکنون قریب به سه ماه است که از سوی نیروهای امنیتی بدون ارائه ‏هیچ حکم قضایی پلمپ شده است و پایگاه محقر نیروهای تحول گرا، دانشجویان فعال سیاسی و مدافعان حقوق بشر ‏از آنان سلب شده است و شماری از اعضای آن همچنان با پرونده های گشوده ای روبرو هستند و در انتظار ‏صدور احکام قضایی به سر می برند. در همین حال دو روزنامه منتسب به تکنوکرات های حزب کارگزاران ‏‏(شرق و هم میهن) مدتی است از انتشار بازمنده اند و این حزب عمده جریان اصلاحات و حامی برنامه های توسعه ‏گرا و سیاستهای لیبرالیستی نیز عملا پایگاه های ارتباطی خود با جامعه را از دست داده است، در این میان تکلیف ‏احزاب و گروه هایی که از منظر مراجع قانونی فاقد مجوز هستند نیز روشن است. ‏

تحرک جدید صدا و سیما که طی آن برنامه ریزان خبری با رسمیت بخشیدن به برخی از احزاب به اصطلاح ‏اصلاح طلب و گفتگو با عناصر ناشناخته ای از اعضای آنها با نادیده انگاشتن مهمترین ارکان گروه های دوم ‏خرداد و شعارها و خواست های اصیل این جریان سعی در تلقین معنای ساختگی دوری از افراط گرایی و لزوم ‏ترد نیروهای افراطی دارند، گرچه با آرزوی ائتلاف در جبهه دوم خرداد توام می شود اما در پی سیاستی است که ‏طی آن با رسمیت بخشیدن به یک یا چند گروه دست چین شده و زدن برچسب به سایر نیروهای فعال که اتفاقا از ‏پایگاه اجتماعی جدی تری برخوردارند ضمن زمینه چینی برای شکاف در این میان این گروه ها و برخورد با ‏برخی از آنها، با حضور بی تاثیر برخی دیگر، انتخاباتی از پیش برنده را نیز برای انحصارطلبان تضمین نمایند. ‏

در روزهای پرالتهاب پس از 18 تیر 78 صدا و سیما در حالی که هنوز از مهار همه جانبه این واقعه مطمئن ‏نبود، پس از سکوتی شگفت آور با ارائه اخباری مکررا از عبارت “حوادث اخیر” استفاده می کرد و جالب آنکه ‏اگر کسی به رسانه ای جز رادیو تلویزیون دولتی دسترسی نداشت با این سوال جدی مواجه می شد که این همه ‏تحلیل و گزارش در مورد حوادثی که اخیرا اتفاق افتاده چگونه پخش می شود در حالی که هنوز “خبری” از اصل ‏آن حوادث پخش نشده است. به واقع از نظر صدا و سیما جریانی که سوخته و در مهار باشد قابلیت پخش گزارش و ‏تخریب رسانه ای دارد و حرکتی که هنوز زنده و پویا است چه در مخالفت و چه در موافقت با آن نباید واکنشی ‏نشان داد. اکنون آن حکایت در مورد جریان اصلاحات نیز در حال تکرار است. ‏

اگر از دل 18 تیر و سایر تحرکات اعتراضی دانشجویی صدها تشکل بی اصل و نسب به مثابه عروسک های ‏خیمه شب بازی پدیدآر گشته است و پی در پی به ملاقات با مقامات می روند و نقش رسانه ای خویش را ایفا می ‏کنند به نظر می رسد اکنون این سناریو برای جریان اصلاحات نیز پیش بینی شده است. ‏

مقاومت یکساله دانشجویان شجاع دانشگاه امیرکبیر، مراسم 16 آذر سال گذشته، 18 تیر و 16 مهر امسال اما ‏نشان داده است که درخت اصیل جریان دانشجویی منتقد دیگربار بارور شده و رخ نمایی می کند اما پرسش جدی ‏آنجاست که آیا جبهه اصلاحات خواهد توانست با رجوع به خواست های اصیل ملی و شعارهایی چون دموکراسی ‏و حقوق بشر چهره واقعی خود را نمایان سازد و با محوریت احزاب دارای پایگاه اجتماعی و فکری مشخص از ‏تبدیل شدن خود به عروسک خیمه شب بازی انتخابات نمایشی جلوگیری نموده و پای آرمان برگزاری انتخابات با ‏حداقل شرایط آزادی و انصاف بماند ؟ ‏