شروین امیدوار
به دنبال پیشنهاد تغییر نام “خلیج فارس” به “خلیج دوستی” از سوی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، مرکز پژوهش های مجلس نیز پیشنهاد داد که نام دریای خزر به دریای کاسپین تغییر کند.
سایت رسمی مرکز پژوهش های مجلس که ریاست آن را یکی از راستگرایان شناخته شده بر عهده دارد در گزارشی که دیروز انتشار داد با ابراز تردید در مورد مناسب بودن نام “دریای خزر” اعلام کرد: “با عنایت به عدم تناسب نام «دریای خزر» بر پهنه دریای شمال ایران، مناسب است برای نامگذاری این دریا کمیتهای مرکب از نهادهای مسئول به منظور تصمیمگیری جدی در این خصوص تشکیل شود تا منافع ملی کشور را در این زمینه حفظ کند”.
در گزارش مرکز پژوهش های مجلس یکی از نام های مناسب برای بزرگترین دریاچه جهان برای نمونه ”کاسپین” توصیه شده و آمده است: “از باب نمونه استفاده از نام کاسپیان که از سوی دولت برای استفادههای بینالمللی توصیه شده باید با این توجه باشد که اصولا واژه کاسپیان برآمده از قوم کاسپ است که قبل از آریاییها در ایران میزیستند و این نام یک نام ایرانی است”.
در گزارش مرکز پژوهش های مجلس علت چنین پیشنهادی درخواست یکی از نمایندگان مجلس برای تعیین تکلیف نام “پهنه آبی شمال ایران” ذکر و یادآوری شده که این دریا جامعه بین المللی با عنوان Caspian Sea و در کشورهای عربی با عنوان “بحرالقزوین” شناخته می شود.
مرکز پژوهش ها در ادامه گزارش خود با طرح سوالاتی در مورد اینکه “دلیل این تنوع نامگذاری چیست؟” یا ”اصلا کدام نام برازنده این دریا و آیینه تمام نمای هویت تاریخی آن به دور از تعصبات تنگنظرانه است، به گونهای که این پهنه آبی هم از آَشفتگی نامگذاری برهد و هم نام آن حاصل هویت تاریخیاش باشد؟” تاریخچه کوتاهی از دوبار تغییر نام این دریا در دوران جمهوری اسلامی ذکر و در عین حال تائید کرده که در تاریخ معاصر و در میان ایرانیان این دریا بیشتر از هرچیز با نام “دریای خزر” نامیده شده است.
سه نام در ده سال
پیش از این در سال 1375 نیز مقامات جمهوری اسلامی بر اساس مصوبه هیئت وزیران، تلاش کردند تا نام پهنه آبی شمال کشور از دریای خزر به دریای مازندران تغییر یابد اما در اواخر سال 1381 نام این دریا مجددا به دریای خزر تغییر یافت.
کمیته تخصصی نام گذاری و یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران در تاریخ 30 دی سال 1381 طی بخشنامهای با امضای محمدرضا عارف، معاون رئیس جمهور به تمام نهادهای دولتی ابلاغ کرد که “جهت جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم احتمالی و جلوگیری از تشتت آرا در زمینه نام احتمالی پهنه آبی شمال کشور، از نام «خزر» در داخل و از نام Caspian در متون خارجی قراردادها و معاهدات بینالمللی استفاده شود”.
مرکز پژوهش های مجلس در گزارش خود چنین اقدامی را به منظور پرهیز از تکرار تجربه ناخوشایند ایران در طی سالهای اخیر درباره نام خلیجفارس خوانده است.
در گزارش مرکز پژوهش های مجلس همچنین آمده که: “تصور عموم مردم نیز همواره بر این بوده که خزر ترجمه فارسی کلمه کاسپین است. از سوی دیگر، واژه خزر معمولا واژهای فارسی و Caspian واژهای لاتین انگاشته میشود و این در حالی است که نه تنها این تصورات کامل اشتباهند بلکه به نظر میرسد آشفتگی نامگذاری به آشفتگی در معنای نام و در نتیجه ناآشنایی با ریشه نام دریا نیز منتهی شده است”.
ماجرا چیست؟
پیش از این نیز محمد میرتاج الدین، نماینده تبریز در سئوالی از وزیر خارجه خواسته بود علت خزر نامیدن این دریا را توضیح دهد. وی در سئوال خود آورده بود: “در هیچ کدام از نام های قدیمی نام خزر نبوده و از دوره قاجار این نام مجعول و غیر ایرانی وارد اسناد از جمله قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای شده است؛خزر نامی است برگرفته از قوم خزر که در بخش شمالی دریا ساکن شده اند و قومی غیر ایرانی و ستیزه جو ومهاجم بودند و هر از گاهی به شهرهای ایران و ارمنستان و آذربایجان که جزو قلمرو ایران بودند هجوم می آوردند”.
هنوز به طور دقیق معلوم نیست که منشاء تحرکات اخیر و از جمله گزارش روز گذشته مرکز پژوهش های مجلس برای تغییر نام “دریای خزر به کاسپین”، چون اظهارات عجیب منوچهر متکی در شمار امتیازاتی است که ولادیمیر پوتین در سفر به تهران کسب کرده یا آنکه مقامات جمهوری اسلامی اخیرا پی برده اند که قوم خزر دین یهودی داشته اند.
کرم به بیگانگان
به عقده بسیاری از مطلعان، جناح حاکم با انگیزه های سیاسی در حال آسیب رسانی اساسی به تمامیت ارضی و هویت ایرانی است.
اخبار غیر رسمی که منابع عربی از احتمال عقب نشینی دولت ایران در مورد جزایر 3 گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی انتشار داده اند و حضور خودخوانده محود احمدی نژاد در اجلاس کشورهای همکاری عربی خلیج فارس نمونه هایی از این موارد هستند.
نمونه های آشکارتر، پیشنهاد سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی برای تغییر نام “خلیج فارس” به “خلیج دوستی” است.
اگر چه سخنگوی وزارت خارجه مدتی بعد اعلام کرد که منظور جلیلی این بوده که “خلیج فارس، محلی برای دوستی و آرامش دولت های منطقه است” اما خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ـ ایرنا ـ در تاریخ 9 دی ماه 86 در تیتر خبر مربوط به دیدار جلیلی با یوسف بن علوی وزیر امورخارجه عمان نوشته: “ جلیلی، عنوان « خلیج دوستی» نگاه راهبردی ایران است”.
در همان روز خبرگزاری جمهوری اسلامی خبر دیگری را نیز به نقل از منوچهر متکی مخابره کرد. متکی دراظهاراتی که واکنش های منفی بسیاری را برانگیخت در خصوص سهم ایران از دریای “خزر” گفته بود: “سهم ایران از این دریا هیچ گاه 50 درصد نبوده است و این رقم نه منطقیاست و نه قراردادی درباره آن وجود داشته است”.
اظهارات وزیر خارجه حتی اعتراض هیات مذاکره کننده ایران در مورد تعیین رژیم حقوقی دریای خزر را هم به دنبال داشت.
وقتی چندهفته قبل جلال طالبانی اعلام کرد که قرار داد 1975 الجزایر میان شاه سابق ایران و صدام حسین منعقد شده و نه بین جمهوری اسلامی و جمهوری عراق، نفس ها برای چند روز در سینه حبس شد اما محمود احمدی نژاد فردای آن روز وقتی در برابر سئوال خبرنگاران قرار گرفت گفت بعدا در این مورد اظهار نظر می کند.
جدیدترین خبر در مورد امتیازات ارضی و اقتصادی هم روز گذشته از سوی سایت غیر رسمی دولت منتشر شد. سایت رجا نیوز دیروز در خبری با عنوان “ادعای عجیب وزیر خارجه کویت در بازگشت از تهران” گزارش داد که: “شیخ محمد الصباح که هفته گذشته به تهران سفر کرده بود، در گزارشی به کمیسیون امور خارجه مجلس کویت درخصوص مذاکرات با مقامات ایرانی اعلام کرد ایرانی ها آمادگی خود را برای کوتاه آمدن در مساله فلات قاره اعلام کرده اند.وی پس از این نشست در گفتگو با خبرنگاران روابط دو جانبه کویت با ایران را راهبردی و بسیار تأثیر گذار در تحولات منطقه دانست”.
اگرچه حامیان دولت از اینکه وزیر خارجه کویت در بازگشت از سفر تهران در مورد عقب نشینی ایران از ”مساله فلات قاره و ذخایر عظیم میدان نفتی آرش در خلیج فارس” ابراز تعجب کرده اند، اما به نظر می رسد این روزها دیگر تعجبی ندارد که خیلی از دیپلمات ها با دستانی پر از تهران باز می گردند.