دولت اعتدالی و دوایر قدرت

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

در روزهای مانده به آغاز کار روحانی، تلاش بی حاصل انحصار طلبان برای انتساب دولت وی به جناح در هم شکسته اصولگرایان، جای خود را به تعریف اعتدال داده است. تازه ترین توضیح را احمد جنتی دبیر شورای نگهبان ارائه کرده که پیشتر روحانی را به تعریف اعتدال فرا خوانده بود. جنتی در خطبه های نماز جمعه تهران، اعتدال را “پیروی از خط امام” و “ایستادگی” در برابر آمریکا و دشمنان جمهوری اسلامی خواند.

در نگاه ناظران خارجی دولت کنونی ایران افراطی، عکس العملی و غیر قابل پیش بینی مینمود. بر اساس این ارزیابی، طی هشت سال گذشته تلاش اصلی جامعه جهانی ( عمدتا قدرتهای غربی) بجای یافتن راههای سازش و توسعه همکاری با ایران، متوجه تنگتر کردن حلقه محاصره پیرامون آن بود.

تصویب تحریمهای شورای امنیت و اعمال محدودیتهای یک جانبه آمریکا و اروپا علیه ایران نتیجه مستقیم این ارزیابی است. با تغییر دولت، اینک مسئولیت روحانی بازگرداندن تدریجی ثبات به رفتار های حاکمیت و رویکرد به وضعیت متعارفی و قانونمند در تدوین سیاست ها و اقدامات دولت است.

بی شک به قدرت رسیدن روحانی نتیجه مستقیم بحرانی است که پیگیری سیاستهای افراطی و سوء مدیریت دولت طی هشت سال گذشته خلق کرده است. پیروزی روحانی در عبور از بحران، طی شش تا ۲۴ ماه آینده، میتواند سرنوشت تنها حاکمیت سیاسی-مذهبی جهان را رقم بزند. عبور از بحران کنونی برای دولت آینده و حاکمیت مذهبی ایران نه آسان خواهد بود و نه ارزان.

 

حلقه های قدرت

جمهوری اسلامی از ابتدای رسیدن به قدرت در ایران با جدال های درون گروهی عوامل افراطی، پیگیری سیاست های حذفی و رقابت شاخه های تند رو و طرفداران اعتدال و سازش دست در گریبان بوده است.

اولین تلاش عمده برای عبور از وضعیت انقلابی و رسیدن به ثبات نسبی در اداره کشور را اکبر رفسنجانی و همراهان او بعد از توقف جنگ هشت ساله با ارائه طرح انحلال کمیته های انقلابی و همچنین ادغام سپاه و ارتش صورت دادند. در مورد انحلال کمیته ها، این طرح به نتیجه رسید و نیرو های انتظامی، بیش و کم یک کاسه شدند. ظهور لباس شخصی ها که فرا قانونی عمل میکنند، محصول مستقیم انحلال کمیته ها است که پیشتر در اختیار عوامل افراطی رژیم قرار داشت.

در مورد ادغام سپاه و ارتش، این فکر با مقاومت بیشتری روبرو بود و در نهایت به شکست کشیده شد. طرح اولیه ادغام با هماهنگی نیروی زمینی ارتش، توسط سرلشگر صیاد شیرازی و اکبررفسنجانی شکل گرفت. رفسنجانی به بخشی از این طرح در کتاب خاطرات خود اشاره کرده است. یحیی صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران و مشاور کنونی علی خامنه ای نیز طی گفتگویی طولانی با خبر گزاری فارس ( وابسته به سپاه) بخشی از تلاشهای رفسنجانی برای ادغام ارتش و سپاه، مراتب نارضایتی سپاه، موافقت برخی چهره های معتدل مانند عبدالله نوری و مخالفت علی خامنه ای با این طرح را بازگو کرده است.

طی تلاشی کم دامنه تر از آنچه رفسنجانی برای رسیدن به تمرکز و تعادل در امور کشور مد نظر داشت، محمد خاتمی به مقابله با اقدامات خود سرانه نیرو های امنیتی-انتظامی بر خاست که نتیجه آن بر ملا شدن قتلهای زنجیره ای بود.

بعد از چند یورش و عقب نشینی از هر دو سو، حاکمیت تنها به محدود ساختن دامنه اقدامات اقتصادی و ظاهرا قطع فعالیتهای تجاری وزارت اطلاعات رضایت داد. از آن تاریخ به بعد، سپاه بجای وزارت اطلاعات، عرصه فعالیتهای اقتصادی را در اختیار خود گرفت.

 

بازگرداندن سپاه به پادگانها

علاوه بر فعالیتهای اقتصادی، سپاه در عرصه سیاست خارجی، هدایت تصمیمات مجلس وقوه مقننه، مداخله مستقیم در تصمیمات قوه قضایی، اداره زندانهای سیاسی و امنیتی، مدیریت نیرو های بسیجی، کنترل صنایع نظامی، هدایت و مدیریت طرحهای توسعه موشکی، اداره مستقیم طرحهای توسعه اتمی، اداره استانداری ها و فرمانداری ها در مناطق مرزی، نظارت بر انتخابات و دهها زمینه اعلام شده و اعلام نشده فعال است.

سپاه عملا به دولتی در درون دولت و بمراتب قدرتمند تر از آن تبدیل شده است. تفاوت دولت سایه سپاه با دولت ظاهرا در صحنه، پاسخگو نبودن آن در برابر هر نهاد دیگری است. سپاه برای حفظ منافع و توسعه نفوذ در امور داخلی و خارجی، همواره به تشکیل و توسعه مراکز جانبی و ترسیم خطوط و محور های موازی پرداخته است.

تعطیل دولت سایه و بازگرداندن سپاه به پادگانها و متحد المرکز کردن دایره های قدرت که عمدتا در اختیار و کنترل مستقیم و غیر مستقیم سپاه است، معجزه ای نیست که دولت روحانی یک شبه به آن قادر شود ولی آغاز حرکت گام به گام در این مسیر لازم و شاید غیر قابل اجتناب است. بازگرداندن آرامش و تعادل و به رفتارهای خارجی و سیاست های داخلی در گرو توفیق دولت در متحد المرکز کردن دایره های قدرت است. در صورت شکست تلاشهای دولت، و ادامه حضور دولت سایه، بحران جاری به سرعت سرباز خواهد کرد.