حامد خیرخواه، وکیل خدیجه گلپور دهسری، زن جوانی که در رشت به سنگسار محکوم شده در مصاحبه با “روز” از تایید حکم سنگسار موکلش در دادگاه تجدید نظر و ارسال آن به دیوان عالی کشور خبرداد. همزمان سجاد قادرزاده، فرزند سکینه محمدی آشتیانی به “روز” گفت مادرش تحت فشار در تلویزیون حضور یافته؛ او ادعاهای مطرح شده مبنی بر اینکه مادرش با زدن آمپول بی هوشی به پدرش، در قتل او دست داشته را رد و تاکید کرد کسانی که چنین ادعاهایی مطرح میکنند باید مدرک ارائه دهند.
تشدید فشارها بر سکینه محمدی آشتیانی
در حالیکه سرنوشت سکینه محمدی هچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد، سجاد قادر زاده، فرزند این زن 45 ساله به “روز” می گوید: “نه مدرکی وجود دارد که نشان دهد مادرم در قتل پدرم دست داشته و نه مادرم چنین اعترافی کرده و آنچه رئیس دادگستری آذربایجان شرقی اعلام کرده کذب است.”
آقای قادرزاده می افزاید: “پرونده قتل پدرم در شعبه ای جدا از شعبه ای که به پرونده زنا رسیدگی میکرد رسیدگی و مختومه شد؛ مادرم هم در این پرونده تبرئه شد. از طرفی ما به عنوان اولیای دم نیز رضایت دادیم و آن قضیه تمام شد اما اکنون چرا دوباره این پرونده را مطرح میکنند من واقعا نمیدانم.”
وی با اشاره به مباحثی که درباره دست داشتن مادرش در قتل پدرش مطرح می شود می گوید: “مادر من در آن پرونده هیچ نقشی نداشته و تبرئه شده است؛ اگر کسی مدرکی در این زمینه دارد لطفا ارائه دهد. از مسئولان قضایی هم همین را میخواهیم. اگر مدرکی دارید ارائه دهید اگر ندارید ـ که ما نیز میدانیم هیچ مدرکی نیست ـ چرا این حرفها را می زنید؟ دیروز شنیدیم آقای مصطفایی هم به اشپیگل چنین حرفهایی زده؛ما واقعا از این موضوع به شدت ناراحت ایم. آقای مصطفایی در پرونده قتل، وکیل مادر من نبود؛ در اصل او تنها در پرونده زنا و سنگسار، وکیل مادرم بود پس چگونه می تواند اکنون درباره پرونده ای که نه وکالت آن را داشته و نه آن پرونده را خوانده است اظهار نظر کند؟ در پرونده قتل، وکیل مادرم، آقای جاوید هوتن کیان بودند که اکنون با خروج آقای مصطفایی از ایران، چون عملا آقای مصطفایی دیگر نمی توانند از نظر حقوقی، پرونده سنگسارمادرم را پی گیری کنند، آقای کیان در پرونده سنگسار نیز، وکیل مادرم هستند. هر چند که آقای کیان از ابتدا یعنی از سه سال پیش در پرونده زنا نیز، وکیل تسخیری مادرم بودند اما اکنون همه پی گیری های حقوقی این پرونده توسط ایشان انجام می شود.”
آقای قادرزاده که روز پنجشنبه مادرش را ملاقات کرده می گوید: “مادرم به شدت استرس دارد و تحت فشارست و داروهای اعصاب مصرف میکند. از طرفی جدیدا اجازه ملاقات مادرم با وکیلش، یعنی آقای کیان را نمی دهند و ما نیز که به ملاقات می رویم تنها دو دقیقه می توانیم او را ببینیم. در اصل زمان ملاقات ده دقیقه است اما اینقدر مشکل به وجود می اورند که هر بار این زمان کوتاه تر می شود؛یکبارروی برگه آشتیانی را نمی نویسند یکبار محمدی را نمی نویسند! کلی معطل می شویم تا آن را درست کنند و اجازه ملاقات بدهند و در آخر دو دقیقه مادرم را می بینیم. از سوی دیگر یکشنبه ماموران وزارت اطلاعات رفته اند منزل آقای کیان را تفتیش کرده و اسناد و مدارک ایشان و پرونده ها را با خود برده اند. در کل هم مادرم، هم ما وهم وکیل ما تحت فشار هستیم.”
وی در خصوص آخرین وضعیت پرونده مادرش می گوید: “آقای کیان روز شنبه به دیوان عالی کشور رفته بودند. از ایشان کپی حکم ها و یه سری مدارک دیگر خواسته اند که ایشان ارائه داده اند و به او گفته اند هفته دیگر مراجعه کنید. قرار است هفته دیگر باز آقای کیان به دیوان عالی کشور بروند تا ببینیم چه جوابی میدهند. در اصل قرار بود ظرف 20 روز از زمانی که آقای کیان لایحه اعاده دادرسی را به دیوان عالی کشور داد جواب دهند اما با خروج آقای مصطفایی از کشور، این مساله اتفاق نیفتاد و منتظریم ببینیم هفته دیگر چه جوابی می دهند.”
سکینه محمدی آشتیانی، زنی 45 ساله است که از سال 85 در زندان تبریز به سر می برد.
او به اتهام رابطه نامشروع ابتدا در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو به 90 ضربه شلاق محکوم شد اما پس از اجرای حکم، شعبه 6 دادگاه کیفری آذربایجان شرقی با باز شدن پرونده قتل همسر خانم محمدی، مجددا به اتهام رابطه نامشروع (زنا) او را محاکمه کرد و حکم به سنگسار داد اما واکنش ها و اعتراضات شدید بین المللی مانع از اجرای حکم سنگسار خانم محمدی شد و سرنوشت و پرونده او همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
وکیل خدیجه گلپور دهسری: حکم سنگسار موکلم تایید شد
در حالیکه توجه افکار عمومی و رسانه ها به پرونده و سرنوشت سکینه محمدی آشتیانی جلب شده است، حکم سنگسار یک زن 23 ساله در رشت تایید شد.
خدیجه گلپور دهسری که یک بچه 7 ساله دارد، از 9 ماه پیش در زندان لاکان رشت به سرمی برد.
حامد خیرخواه، وکیل خانم گلپور در مصاحبه با “روز” درباره پرونده موکلش چنین توضیح میدهد: “حکم سنگسار خانم گلپور در دادگاه تجدید نظر هم تایید شد و اکنون با اعتراض ما به دیوان عالی کشور رفته است و ما منتظر اعلام نظر دیوان عالی کشور هستیم اما ما به عنوان وکیل اختیارات محدودی داریم و در اصل وقتی حکمی تایید شود دیگر کاری از دست ما ساخته نیست.”
آقای خیرخواه که در مرحله رسیدگی به پرونده خانم گلپور در دادگاه تجدید نظر، وکالت او را پذیرفته است می افزاید: “موکل بنده سطح آگاهی چندانی ندارد و تصور میکرد چون مدتهاست جدا از شوهرش زندگی میکند زندگی با یک جوان دیگر آن هم با صیغه رسمی اشکالی ندارد. چون او و آن جوان، توسط سردفتر رسمی به عقد موقت هم در می آیند و رسما صیغه می شوند و سردفتر هم در این زمینه هیچ تذکری به آنها نمی دهد و این مساله در پرونده هم هست ؛ صیغه نامه رسمی نیز موجود است هرچند که سردفتر مذکور در دادگاه گفته من اطلاعی از اینکه این خانم شوهر دارد نداشتم اما همه میدانند که اطلاع داشته و شناسنامه موکلم را نیز دیده بود.”
آقای خیرخواه با اشاره به تبرئه و آزادی جوانی که با خانم گلپور صیغه کرده بود می گوید: “جوانی که موکلم با او رابطه داشته هم سن و سال خودش بوده و اظهار بی اطلاعی کرده و گفته من فکر میکردم این خانم مجرد است.او به همین دلیل تبرئه و آزاد شد اما موکل من صادقانه در دادگاه ابراز پشیمانی و توبه کرده و گفت که چون صیغه نامه رسمی داشته تصور نمیکرده که مشکلی پیش بیاید اما دادگاه کیفری توبه و پشیمانی و توضیحات موکلم را نپذیرفته و او را بر پایه اعترافات اش محکوم به سنگسار کرده است. هر چند در آن مرحله من وکیل ایشان نبودم و در مرحله تجدید نظر، وکالت ایشان را بر عهده گرفتم.”
وکیل خانم گلپور سپس در پاسخ به این سئوال که آیا موکلش 4 بار به زنا اعتراف کرده است؟ می گوید: “موکل من صادقانه در دادگاه مسائل را بیان کرده و طلب بخشش کرده است اما وکیل سابق موکلم که در دادگاه بدوی حضور داشته، می گوید در اعترافات مورد شکلی رعایت نشده است. یعنی بر اساس قانون باید 4 بار به یک شکل اعتراف کند که از موکل من در یک جلسه دادگاه و 4 بار پشت سر هم اعتراف گرفته اند در حالیکه باید فاصله زمانی میدادند و حداقل از دادگاه خارج و دوباره وارد می شده و اعتراف میکرده است. من در لایحه ای که برای دیوان عالی کشور فرستادم به این قضیه نیز اعتراض کرده ام و امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد.”
آقای خیرخواه همچنین با اشاره به نوع زندگی و شرایط حاکم بر زندگی موکلش می گوید: “موکل من در 13 سالگی از سوی پدرش مجبور به ازدواج با یکی از دوستان پدرش می شود که فاصله سنی بسیار زیادی داشتند و این آقا متاسفانه معتاد هم بودند. این آقا با وجود اینکه یک بچه هم داشتند، بعد از مدتی موکل مرا ترک می کند و موکلم مدتها بود که هیچ خبری از همسرش نداشت تا اینکه با جوانی هم سن و سال خودش آشنا می شود و به عقد موقت او در می آید و با او شروع به زندگی میکند. شما ببینید شوهر موکل من حتی وقتی فهمیده که چنین اتفاقی برای همسرش افتاده مراجعه کرده و گفته که اگر 50 میلیون تومان به من بدهید من رضایت میدهم در حالیکه این قضیه هیچ ارتباطی به رضایت یا عدم رضایت او ندارد. یعنی در اصل می خواهم بگویم پایگاه اجتماعی و مسائلی که باعث این گونه قضایا می شود ناشی از عدم آگاهی یا شرایط اجتماعی و خانوادگی بسیار بدی است که وجود دارد.اکنون هم خانواده موکلم متاسفانه چندان کمکی به ما نمی کنند و می ترسند که این نیز ناشی از ناآگاهی آنها است.”
وکیل خانم گلپور وضع روحی موکلش را “بسیار بد” توصیف میکند: “متاسفانه او وضع روحی خیلی بدی دارد وبه شدت می ترسد، تا به حال چندین بار در زندان دست به خودکشی زده که موفق نبوده است و در حال حاضر قرص های بسیار قوی مصرف میکند. در اصل وقتی صادقانه در دادگاه مسائل را بیان میکرد به هیچ عنوان تصور صدور چنین حکمی را نمیکرد. من به خودش هم گفته ام که کاش بیشتر به حرف وکلایش در دادگاه بدوی گوش میکرد و…. بچه 7 ساله اش نیز پیش برادر موکلم زندگی میکند و در کل وضعیت روحی مناسبی ندارند.”
آقای خیرخواه سپس ابراز امیدواری می کند که با رسانه ای شدن اینگونه پرونده ها، جلوی صدور و اجرای احکام این چنینی گرفته شود. او می گوید: “من با توجه به اتفاقاتی که در مورد پرونده خانم سکینه محمدی آشتیانی پیش آمد فکر میکنم هنوز روزنه امیدی هست که با توجه به فشارهای بین المللی و رسانه ای، حکم موکل من نیز نقض شود هرچند که سابقه دیوان عالی کشور درباره اینگونه حکم ها نشان میدهد اکثرا احکام دادگاههای بدوی مورد تایید قرار می گیرد اما در هر صورت ما تلاش خود را میکنیم و از رسانه ها نیز میخواهیم کمک کنند تا جلوی صدور و اجرای اینگونه احکام گرفته شود.”