حتی تصور اینکه ”انتقاد” از رییس جمهور تعدادی از ممتاز ترین جوانان کشورمان را روانه زندان و از زندگی عادی ساقط کند، تکان دهنده است. اما این موضوع واقعیت دارد. بر اساس سنتی که اندک اندک در جمهوری اسلامی جا افتاده بود، معمولا انتقاد از مقام رهبری، مراجع تقلید و موضوعات مربوط به حیطه امنیت ملی که به نحوی کشور همه آبروی خود را بر سر آنها قمار می کند (مانند ماجرای پرونده هسته ای) منشا مشکلات و ایجاد مزاحمت برای افراد تلقی می گردید. اما با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری هم خود را در دایره خط قرمزهایی قرار داده است که انتقاد از آنها می تواند عواقب وخیمی داشته باشد. امروز با علی نیکونسبتی مصاحبه ای کردم که اگر نمی کردم باور محتوایش برایم سخت می شد. خلاصه آنچه می گفت این بود: انتقاد از محمود احمدی نژاد ما را روانه زندان کرد. جالب آنکه محمود احمدی نژاد سال گذشته به دانشگاه کلمبیا رفت ودر آنجا سخن از آزادی بیان درایران سر داد واز اساتید ودانشجویان وحتی رییس جمهوری ایالات متحده به نوعی دعوت کرد که برای دیدن اینکه ایران چقدر آزاد است به تهران سفر کنند. همزمان، چند دانشجو که گمان می کنند که احتمالا سخنان رییس جمهورشان شامل حال آنها هم می شود، نامه ای می نویسند و سوالاتی را خطاب به وی مطرح می نمایند. بعد، مسوولین امنیتی می گویند که طرح چنین سوالاتی خلاف امنیت ملی است و به دادستانی تقاضای دستگیری این افراد را می دهند. دادستانی هم که به قولی” نزده می رقصد”، به بازداشت این افراد اقدام می کند و آنچه باقی می ماند رییس جمهوری است که از پاسخ دادن به ساده ترین سوالات جوانان کشورش نیز بیمناک است. نکته قابل تامل آنکه مقامات امنیتی وبازجویان و دستگاه اطلاعاتی، در پاسخ به دانشجویانی که نسبت به دستگیری شان معترض بوده و تقاضا کرده اند که دلیل دستگیری شان را به آنها بگویند، تاکید کرده اند که شما با سوالات واعتراضات خود آبروی کشور را می برید!
جالب است که بعد از صدها مورد دستگیری، آزار و اذیت، محاکمه فرمایشی و دهها مورد نقض حقوق بشر، برخی ازسرداران و سربازان گمنام و غیرگمنام از آبرو صحبت می کنند. به هر حال، اینکه ازنظر آنها چنین چیزی وجود خارجی دارد خود قابل تحسین است. اما موضوع این است که چه کسی با آبروی کشور ونظام بازی می کند؟ جوانانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند ودر فضای دانشگاهی بحث وجدل را تمرین می کنند و قرار است فردا روی صندلی های مدیریت کشور بنشینند وبه همین جهت برخورداری از یک عقل انتقادی به آنها در فهم صحیح روند ها کمک خواهد کرد، چطور می توانند به خلاف آنچه درکتاب های خود می خوانند در عرصه اقتصاد وفرهنگ و عرصه عمومی شاهد نقض بدیهی ترین اصول مملکت داری توسط دستگاه های دولتی باشند ودر مقابل آنها ساکت بنشینند؟ انتقاد از رییس جمهور، انتقاد از اصول مذهبی یا حتی قانون اساسی نیست. انتقاد از رییس جمهور، انتقاد از یک ”شخص” است که به قرار است به دلیل آرای (ان شاء الله واقعی) مردم مدتی دولت را اداره کند و هیچ مصونیت ومعصومیتی هم در قبال خطا و اشتباه ندارد. آقای احمدی نژاد حتما واقفند که اگر ده سال پیش می شد برای مثال با استفاده از دستگاه عریض وطویل تبلیغات حکومتی، از صدا وسیما گرفته تا منابر مساجد و تشکیلات نماز جمعه، یک صدای واحد را مدیریت کرد وبه گوش مردم رساند، امروز این کار عملا با توجه به حضور رسانه های گوناگون اینترنتی و دسترسی مردم به اشکال مختلف امواج رادیویی و شبکه های ماهواره ای امکان پذیر نیست. به همین جهت است که به محض اینکه پای این بچه ها به بیرون زندان می رسد، بر همگان مشخص می شود که دلیلی که روزها وماه های این جوانان را در گوشه های زندان به یغما برده، تنها انتقاد از شخص رییس جمهور بوده است. برهمگان معلوم می شود که با چه اتهاماتی این دانشجویان به زندان می روند و در آنجا چه سوالات نا مربوطی از آنها مطرح می گردد. و همگان می فهمندکه چگونه نگاه که آقای رییس جمهور به شهروندان از الگوی ارباب ورعیتی تبعیت می کند… و این حقایق است که تکلیف ”آبروی نظام” را مشخص می کند.
در این میان اگر کسانی در حال ریختن آبروی نظام هستند، آن کسان شامل دانشجویان، فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران منتقد نمی شوند. انتشار خبرهای مربوط به دستگیری امثال دانشجویانی که جسارت کرده و از رییس جمهورشان “سوال نامربوط” پرسیده اند، تصویر کاریکاتور گونه ای از محمود احمدی نژاد می سازد که قطعا، نه با ادعاهای وی در حضور غربی ها، و نه با تصویری که از “نظام” و آبروی آن ارائه می دهد سازگاری ندارد.