حالا هی بیایید پشت گوش بیندازید این زمین خدا را حیف و میل کنید. اصلا مراحل کاشت و داشت و برداشت هم نمی خواهد. خودکفایی در زمینه تولید هویج و شلغم و سیب زمینی برای پایتخت هم پیشکش. مگر در گندم که به خودکفایی رسیدیم چه شد؟ خب اینها را هم به خودکفایی می رسیم بعد از هند و آمریکا و هر جایی که زیاد داشته باشند می خریم… این همه جشن خودکفایی است که می گیریم. اشتغال زایی و باقی محسناتش هم به کنار. ولی باور کنید اگر این لیاخوف روسی را زود تر پیدا نکنید بیاید این مجلس را به توپ ببندد و خیال مردم را راحت کند، اینها خودشان همدیگر را به توپ می بندند و همه جا را بوی گلاب بر می دارد. حالا نه اینکه الان مملکت گلاب افشانی نشده باشد. نه ، ولی گلاب داریم تا گلاب. این گلاب اصل خود جنس است.بویش حالا حالاها از این مملکت نمی رود. تازه این پیشنهاد را من روزی دادم که روز خوب مجلس بود. حالا داریم به روزهای بدش هم می رسیم. اگر شما هم این روزهای بد مجلس را ببینید ، دیگر مخالفت نمی کنید که لیاخوف را صدا کنیم.
” حجتالاسلام سید محمود نبویان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، با انتقاد از اعلام وصول طرح سؤال از رئیسجمهور در شرایط فعلی کشور اظهار کرد: امروز روز خوبی برای مجلس نبود… “
و ما هم پرسیدیم حالا چرا روز خوبی برای مجلس نبود؟ خدای نکرده مقرری ماهانه نرسیده؟ صندلی هایش راحت نیست؟ خواب بعد از ظهر نچسبیده؟ زبانم لال مشکلات مملکت حل شده؟ بالاخره باید یک اتفاقی افتاده باشد که یک روز، روز خوبی برای مجلس نباشد. آن هم مجلسی که در راس امور است.
نبویان ادامه داد: “مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان تأکید داشتند که آرامش و وحدت در کشور را حفظ کنیم و همچنین ایشان فرمودند که ایجاد تنش و اختلاف در کشور خیانت است.”
خب … باز هم که ما نفهمیدیم چرا روز بدی بود؟ مگر آرامش مملکت به هم خورده؟ اتفاقا به نظر من همه چی آرومه ، ما چقد خوشحالیم، آمریکا تو چاهه، ما چقد بالاییم”. وحدت ام القرا هم که اصلا حرفش را نزن، ما خودمان الگوی وحدت مسلمانان جهانیم. یکی یکی از روی ما الگوی وحدت بر می دارند، می دوزند، می کنند تنشان انقلاب راه می اندازند به چه بزرگی. بیداری اسلامی می کنند به چه عظمت. خیانت که زبانم لال، خدا به دور، زبانتان را گاز بگیرید. البته یواش گاز بگیرید. بالاخره زبان خودتان است، سینه و گردن و گوش مردم که نیست.
و نبویان ادامه داد: ” دریافت سؤال از رئیسجمهور و همچنین نمایندگان مجلس که این کار را انجام دادند، کار خوبی نبود و این اقدام نه تنها در راستای فرمایشات رهبری نیست، بلکه به اعتقاد من مقابل فرمایشات ایشان هم است.”
ای داد بی داد… پس بگو. اصلا چرا به ذهن خودمان نرسید؟ اساسا نمایندگان مجلس همه جای دنیا کارشان همین است که منویات رهبر را راست کنند.ببخشید کارشان همین است که در راستای منویات فرمایشات رهبر گام بردارند. عجب روز بدی بوده!
و او که از احساس همدردی ما خیلی به وجد آمده بود ادامه داد:“اعلام وصول طرح سؤال از رئیسجمهور کار نادرستی بود،برخی از نمایندگان توجیهاتی برای این اقدامشان میآورند؛ مثلاً میگویند که حق ما این است که این سؤال را مطرح کنیم که این توجیه درست نیست؛حق ما این است که مصالح کشور را در نظر بگیریم و آن را بر منافع خودمان ترجیح دهیم.”
بله … حق شما این است که مصالح کشور را بر منافع خودتان ترجیح بدهید. الحق هم که ترجیح می دهید. اصلا این نمایندگانی که می گویند حق ما این است که سوال مطرح کنیم، خیلی نمایندگان بی تربیتی هستند. شورای نگهبان باید صلاحیتشان را رد کند. در مملکتی که رئیس جمهورش حق ندارد معاونش را خودش انتخاب کند، مردمش حق ندارند همین رئیس جمهوری را که الان هیچ حقی ندارد، انتخاب نکنند، شما چه حقی دارید سوال کنید؟
و نبویان با تایید حرف های ما، تصریح کرد: “ باید وحدت را حفظ کنیم و بر حل مشکلات مردم تأکید داشته باشیم و قوانینی مصوب کنیم که موجب خدمترسانی دولت به مردم باشد.”
دستتان هم درد نکند. واقعا زحمت می کشید. البته هنوز جای همان قوانینی که تصویب کردید دردمی کند، ولی بالاخره وحدت را باید حفظ کنید.
نماینده مردم تهران، یعنی همان نماینده منویات رهبری در ادامه اظهار داشت: “نکته دیگری که موجب تعجب میشود، این است که برخی نمایندگان گفتند که رهبری باید مستقیماً به ما بگویند تا ما دست از سؤال برداریم که به نظر من این توجیه بسیار نامناسبی است.”
بله . توجیه بسیار بسیار نا مناسبی است. ما هم خیلی تعجب کردیم. آخر فکر می کردیم این نمایندگان چون با رای مردم به مجلس آمده اند و دارند پول مردم را می گیرند و پایشان را مستقیم گذاشته اند روی صورت مردم، باید مستقیما هم ببینند مردم چه می گویند، حالا نگو باید مستقیما ببینند رهبری چه می گوید… عجب فکر اشتباهی می کردیم ما. به قول آن موجود مستهجن: “ عجب غافل بودم من، اسیر دل بودم من( ادامه در پشت نوار)
از آن طرف سید رمضان شجاعی کیاسری نماینده مردم ساری از راه رسید و ضمن اینکه تلاش داشت ما را دلداری بدهد تا خیلی بابت اشتباهی که کرده ایم نگران نباشیم، گفت: “ این طرح که امروز(یکشنبه) توسط هیئت رئیسه اعلام وصول شد به هیچ وجه قابل تغییر و متنفیشدن نبوده و کماکان در حال طی مراحل قانونی است.”
و ما پرسیدیم : “ پس منویات رهبری را چطور راست می کنید؟ اصلا چطوری رویتان می شود مستقیم به چشمهایش نگاه کنید، ولی در راستای حرف هایش گام بر ندارید؟”
و وی همین طور که به چشم های ما نگاه می کرد و یک گام بر می داشت ادامه داد: “ طبق قانون رئیسجمهور موظف است یک ماه پس از طرح سوال، در صحن علنی حضور یافته و به سوالات نمایندگان پاسخ دهد.”
و ما همین طوری که داشتیم عقب عقب می رفتیم حرفش را تایید کردیم وگفتیم خب خدا را شکر که به همه جای قانون دارد عمل می شود، فقط مشکل همین بود که این یکی را هم موظف کردید. اما البته که طبق قانون رئیس جمهور موظف است، ولی خب شاید آقا راضی نباشند، آقا که موظف نیست.
و او که خودش سخنگوی فراکسیون رهروان ولایت است با عصبانیت اعلام کرد: “ فرصت یک ماهه حضور رئیسجمهور در صحن علنی از بیست روز پیش آغاز شده و بنابراین رئیسجمهور فقط ده روز فرصت دارد که در صحن علنی حضور یافته و به سوالات نمایندگان پاسخ دهد.” گفتیم: حالا چرا این قدر عصبانی؟ صبر داشته باش برادر. هفت سال رایحه خوش دولت تا عمق وجودمان با بطری و گاز اشک آور رفته، ده روز هم روش
و ما هم که دیدیدم این سخنگوی فراکسیون رهروان ولایت وقتی پای قانون وسط بیاید، حاضر است خودش را هم همین وسط به قطعات مساوی تقسیم کند، برایمان همین طوری از روی کنجکاوی ایجاد سوال شد که پس در این هفت سالی که فقط چهار پنج هزار مورد تخلف قانونی دولت را یک سازمان نظارتی اعلام کرده، این رهرو راه ولایت کجا بوده ؟ ودر تلاش برای حل همین معما بودیم که …
حجتالاسلام سید جلال یحییزاده در گوشمان گفت: “ احتمال از حد نصاب افتادن طرح سوال از رئیسجمهور وجود دارد.”
و ما در حالی که دست و پایمان از دیدن هیبتش به لرزه افتاده بود ، خواهش کردیم کمی برود آن طرف تر… بوی گلابش خیلی زیاد بود، ما هم عادت نداشتیم، نزدیک بود از حال برویم.
و او که عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس است در همان حالی که عقب می رفت، تصریح کرد: “ نمایندگان امروز کار خوبی انجام ندادند هم کسانی که طرح سوال از رئیسجمهور را اعلام وصول کردند و هم نمایندگانی که در مخالفت با این موضوع صحبت کردند.”
و ما کم کم داشتیم به این نتیجه می رسیدیم که تنها کسی که احتمالا امروز در مجلس کار خوبی کرده، همان دربان دم در بوده که چون پسرش سرما خورده بود، سر کار نیامد.
و او که داشت تلاش می کرد بگوید آبستراکسیون و از همین جهت دچار فشار های عمیقی در نواحی مختلف بدنش شده بود، ضمن انتقاد از این عمل، ادامه داد: “ در شرایط فعلی که رهبر معظم انقلاب، قوا را به وحدت و مسئولان را به تبعیت از قانون توصیه میکنند نباید چنین موضوعی در صحن علنی مجلس مطرح شود.”
و به این ترتیب یک روز بد دیگر مجلس هم تمام شد.
اما با این حال من هنوز داشتم به این فکر می کردم که ازمنویات یک نفر آدم، چند نفر می توانند آویزان شوند؟ اصلا فرض کنیم خیلی … با این فرض مگر یک آدم چقدر منویات می تواند داشته باشد که هر کسی به یکی از این منویاتش وصل شده باشد و هیچ دو نفری هم نتوانند در عین حال به یکی از منویاتش وصل باشند و یک حرف بزنند؟ خب بستگی دارد… مثلا اگر کسی باشد که یک روز نظرش به یک نفر نزدیک بشود و با ماشین از روی مردم رد بشود …خیلی. اگر یک آدمی باشد که نظراتش از یک رفیق قدیمی اش دور بشود و جان ناقابل و جسم نا سالمش را بگذارد وسط و باز با ماشین از روی مردم رد بشود … باز هم خیلی. اگر یک آدمی باشد که نظرش از نظرات همان کسی که یک روز نظراتشان به هم نزدیک بود، دور بشود و باز با ماشین از روی مردم رد بشود … باز هم خیلی …
و بالاخره به این نتیجه رسیدم که با این فرضیات آن وقت آن یک نفرآدم خیلی هم شبیه یک نفر آدم نمی شود… می شود شبیه یک بولدوزر که هر روز و به هر بهانه ای فقط دلش می خواهد با ماشین از روی مردم رد بشود. به همین دلیل هم به نظرم این بندگان خدا، نمایندگان مجلسش هم تقصیری ندارند. فقط دارند با همین آویزان شدن به منویاتش، وزن آن بولدوزری را که دارد از روی مردم رد می شود ، زیاد می کنند.
و یاد این جمله افتادم که به قول معروف: آدم باید آدم باشد، آدم اگر آدم نباشد که آدم نیست، بولدوزر است.
و همین طوری بود که نمی دانم چرا داد زدیم: “ لیااااااااخووووووووف کجایی؟”