اگرچه زلزله آذربایجان تاسف بار و رنج آور بود، ولی اتفاق مهمی در آن رخ داد. اتفاقی که باید روی آن بیش از پیش فکر کرد. به طور روشنی می توان از استقبال عمومی اغلب اقشار مردم، گروههای مرجع اجتماعی و گروههای رسانه ای و بخصوص فضای مجازی نام برد. حالا دیگر اگر کسی خواست آن جمله منحوس “ ما ایرانی ها” فلان و بهمان هستیم را استفاده کند، می توانیم به یاد بیاوریم که در ماجرای زلزله اخیر همین “ ما ایرانی ها” چه کار بزرگی انجام دادند. من موارد زیر را نتیجه می گیرم:
اول: اگر می خواهیم برای مردم کاری بکنیم لطفا همه چیز را با سیاست قاطی نکنیم. این جوری هم مردم بدون هیچ تعارف و تکلفی کمک می کنند هم خودمان به کاری که می کنیم یقین خواهیم داشت.
دوم: اصولا فکر کردن خوب است، ولی نه تنها همه چیز نیست، بلکه گاهی اوقات مانع انجام دادن خیلی چیزها می شود. خیلی راحت است. یک عده باید پول جمع کنند، یک عده باید پول را برای کمک به مردم مصرف کنند، یک عده هم باید مواظب باشند کمکهای مردم درست مصرف شود.
سوم: وقتی دولت کاری را نمی کند، آن کار خیلی خوب تر انجام می شود. آن وقت دولت به جای اینکه رئیس مردم بشود رقیب آنها می شود. بعد هم مردم به کار می پردازند، هم دولت به قرتی بازی هایش می رسد و مزاحم مردم نمی شود.
چهارم: یک موضوع مهم در زندگی وجود دارد و آن تلاش برای بهتر شدن زندگی مردم است. عده ای فکر می کنند برای انجام هر کاری اول باید حکومت تغییر کند، عده ای هم فکر می کنند اصولا حکومت باید تغییر کند تا زندگی مردم بهتر شود. فرض کنید ما بتوانیم کاری بکنیم که زندگی مردم بهتر شود، طبیعی است که باید آن کار را بکنیم. آنهایی هم که فکر می کنند باید حکومت عوض بشود، کارشان را بکنند، هر وقت موفق شدند لطفا به ما هم خبر بدهند در جریان باشیم.
پنجم: به نظرم کسانی که می خواهند همه چیز عوض بشود تا بعد کاری بکنند، یک سنگ بزرگ برداشته اند برای اینکه نزنند، برادر من! خواهر من! تمرین بکن، همین سنگ را دو سال بالا و پائین ببری می شوی قهرمان وزنه برداری دوره بعد المپیک، بزن بیرون از سیاست و زندگی اجتماعی ، نه ما را اذیت کن نه خودت را.
ششم: دولت جمهوری اسلامی اولین دولت جهان است که نه خودش برای مردم کاری می کند، نه می گذارد دولت های خارجی و مردم بیرون کشور کاری برای مردم بکنند، نه اجازه می دهد خود مردم برای خودشان کار کنند. البته بالاخره هرچه باشد عقل مخالفان این حکومت که اغلب مردم هستند، از خود این دولت بیشتر است. به همین دلیل نباید زیاد غصه بخوریم.
حالا در این وانفسای مشکلات خراب شدن خانه های مردم و لزوم کمک رسانی به مناطق زلزله زده، آیت الله خامنه ای بعد از سه روز تازه یادش افتاده که باید سفری به منطقه زلزله زده بکند. سردار نقدی رهبر “ ساندیسیست ها” ی کشور پنج روز بعد از زلزله به منطقه زلزله زده رفت و هویجوری ابراز داشت که « بسیج برای ساخت مسکن خانواده های زلزله زده آمادگی دارد.» بعد هم خیالش راحت شد که مشکل ساخت خانه ها حل شده و برای ادامه ضایع کردن کشور به تهران بازگشت. از طرف دیگر دولت گروهی از مداحان و گروهی از روانشناسان را به منطقه زلزله زده اعزام کرد. البته ما می توانیم بفهمیم که دولت برای چه مداحان را به این مناطق اعزام کرده. بالاخره این دولت یا کارش با مداح می گذرد یا با رمال، رمال ها هم که فعلا شدیدا مشغول جنگ قدرت در تهران هستند و وقت ندارند، پس طبیعتا مداح ها را به منطقه زلزله زده می فرستند. اما چرا روانشناس؟ خودتان حق بدهید، وقتی مردم زلزله زده کشور با آن همه مصیبت که دارند، می بینند بعد از یک هفته دولت به جای کمک رسانی به آنها یک مشت مداح را به منطقه فرستاده، مشکل روانی پیدا نمی کنند؟ بالاخره این مشکل را هم باید یکی حل کند. آن وقت بگوئید دولت به فکر مردم نیست.
هفتاد درصد سران غیرمتعهدها نمی روند
این هم اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد. بودجه ای که برای برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد قرار است در مدت پنج روز مصرف شود، یعنی مبلغی در حدود چهار میلیارد دلار با محاسبه روزهای تعطیل و زیان حضور این کشورها به ایران ، از بودجه سالانه اغلب این کشورها بیشتر است. حالا این کشورها کجا هستند، این دیگر مشکل شماست که جغرافیا بلد نیستید. از احمدی نژاد یاد بگیرید که می داند انگلیس کشوری است در شمال آفریقا و به روابط چند صد ساله ایران و عراق که خود عراق هنوز صد سال از تشکیل اش نمی گذرد بسیار احترام می گذارد و مبارزات صد ساله با اسرائیل را که کشوری به نام اسرائیل هنوز هفتاد سال از تشکیل اش نمی گذرد، ارج می نهد، بروید از احمدی نژاد یاد بگیرید، قدش نصف شما هم نیست.
حالا از او هم نخواستید یاد بگیرید می توانید یک نقشه را روی دیوار ببینید و این کشورها را که رهبران شان قرار است در تهران حاضر شوند با ذره بین پیدا کنید. اگر موفق به یافتن این کشورها نشدید ناامید نشوید. پونز های روی نقشه را بکنید، حتما آن زیر اغلب این کشورها یافت می شوند. تا اینجای کار وزارت خارجه اعلام کرده که در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد سران 35 کشور حاضر می شوند. از جمله سران این کشورها “ آنتیگوا و باربودا ، باهاماس ، باربادوس، بلیز ، بنین ، بوتان ، بوتساوانا ، برونئی ، بورکینافاسو ، بروندی، کیپ ورد ، کامورسی ، جیبوتی ، دومنیکا ، گینه استوایی ، فیجی ، گرانادا ، لسوتو ، لیبریا، مالاوی ، مالدیو ، مائوریتیس، سنت لوئیس، سنت کیتس ونویس ، سنت ویسنت، سائوتومه و پرینسیپ، سیشیل، سوازیلند ، توگو ، وانوآتو ” حالا بروید بگوئید ایران منزوی شده. البته چند نکته مهم تاریخی قابل ذکر است:
اول اینکه: این جنبش عدم تعهد جنبشی بود از کشورهایی که اغلب شان هیچ تعهدی به اردوگاه غرب یعنی همان آمریکا و اروپا و جهان سرمایه داری و اردوگاه شرق یعنی دنیای کمونیسم که بیست سال است رفته به ف… فنا نداشتند. حالا اینکه اردوگاه کمونیسم دیگر وجود ندارد، این دیگر به جنبش عدم تعهد ربطی ندارد. آنها قبلا قول داده بودند که به سرمایه داری و کمونیسم تعهد نداشته باشند. حالا که کمونیسم وجود ندارد، کلا سعی می کنند به مردم خودشان تعهد نداشته باشند. فهرست دیکتاتورهای مهم تاریخ در سی سال گذشته را ردیف کنید، ببینید حتی یک نفر از آنها، البته یک نفر که اغراق است، ولی حداکثر ده درصد از دیکتاتورهای جهان که نسل کشی یا کشتار یا جنایت جنگی کردند، عضو جنبش عدم تعهد نیست.
دوم اینکه: کلمات معنی دارند. مثلا وقتی ما می گوئیم اجلاس سران، باید در آن اجلاس اکثر حاضران جزو سران باشند، نمی شود یک اجلاس تشکیل بدهیم به نام اجلاس سران که در آن 70 درصد از 120 عضو جنبش عدم تعهد که اصولا بیست کشورش در اجلاس نمی آیند ، جزو غیر سران باشند. این اجلاس می تواند اسمش اجلاس خانواده معاونان نخست وزیران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد باشد. البته وقتی آقای احمدی نژاد در اجلاس کشورهای اتحادیه آفریقا شرکت می کند، لابد زن معاون وزارتخانه فلان هم می شود جزو سران اجلاس.
سوم اینکه: از هفتاد کشور اول در فهرست جهان از نظر درآمد ناخالص ملی که در سال گذشته 62هزار و 220 میلیارد دلار درآمد ناخالص ملی داشتند، حدود 5000 میلیارد دلار آن سهم کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است و 57000 میلیارد دلار آن سهم بقیه کشورها، یعنی اگر ایران موفق شود تمام کشورهای غیرمتعهد را در تهران جمع کند، این صد کشور جمعا 8درصد درآمد جهان را در دست دارند. اگر سهم کشورهایی مانند عربستان سعودی، ترکیه، امارات، قطر و چند کشور دیگررا که رابطه شان با ایران تیره است از این میزان کم کنیم، کشورهای غیرمتعهد که به ایران می آیند و رابطه شان با ایران نسبتا قابل قبول است، سهمشان از نظر تولید ثروت حدود سه درصد کل جهان است.
چهارم اینکه: مرسی رئیس جمهور مصر اعلام کرد که در اجلاس غیرمتعهدها شرکت می کند. خوش به حال اش. جوجه ها را آخر شاهنامه می شمرند. البته خوب است که کشور مصر که بیش از سی سال است رابطه اش با ایران قطع بوده، به تهران برود. ما که از هر نوع رابطه ای بین ایران و هر کشوری استقبال می کنیم، ولی بگذاریم اتفاق بیافتد، بعد.
پنجم اینکه: با توجه به اینکه دولت اعلام کرده که شهر تهران را قرار است یک دور بشورند و مجسمه های خوشگل بگذارند و تمیز کنند- به خاطر نه هزار تا میهمان عضو جنبش عدم تعهد، گوربابای مردم- چطور است در تمام روزهای اجلاس که مردم تعطیل هستند شب ها روی پشت بام شان شعار بدهند و روزها هم توی خیابان و روی دیوارها شعار بنویسند. نه به خاطر آن 9 هزار نفری که احتمالا هفتاد درصدشان اصلا عین خیال شان نیست که مردم ایران چه مصیبتی دارند، بلکه به خاطر آن 500 خبرنگار بین المللی که به هر حال این خبرها را گزارش می کنند. از قضا بعید می دانم اگر مردم به خیابان بروند، دولت جرات کند مردم را سرکوب کند. مگر اجلاس کشورهای هشت که برگزار می شود همیشه تظاهرات معترضان در فاصله نزدیک آن برگزار نمی شود؟ چند روزی وقت داریم روی این موضوع فکر کنیم. چطور است؟ البته سردار رادان معروف به “ روی سگ نظام” گفته است که « در مدت اجلاس تامین امنیت اجلاس برعهده ماست، و در این خصوص با کسی شوخی نداریم.» طرف فکر می کند ما داریم شوخی می کنیم.
آیکون های حرام، آیکون های حلال
شیخ عبدالرحمن البراک یکی از مفتیان عربستان سعودی امت اینترنت پرور را به یک دسته گل جدید مفتخر کرد. وی گفت “ استفاده از شکلک های رایج در دستگاههای هوشمند مثل تلفن و اینترنت حرام است.” البته دو احتمال می رود، یکی اینکه سربازان گمنام جهان اسلام در اینترنت شکلک های اسلامی به جای شکلک های حرام تولید کنند. مثلا برای مفاهیمی مانند “ السلام علیکم” یا “ درود خداوند بر تو باد” یا “ این فعل حرام است” یا “ نخند عوضی” یا “ لگد خداوند بر آنجای تو باد” شکلک هایی درست کنند. لطفا برادران و خواهران این شکلک ها را بسازند بفرستیم برای شیخ عبدالرحمن حالش را ببرد. حالت دوم هم این است که اصولا شکلک حرام بشود به طور کلی و بعد از آن هم کامنت گذاشتن بدون اجازه مفتی حرام بشود، بعد لایک کردن هر کسی جز پیامبر و خلفای راشدین حرام شود. و کلا از بیخ قضیه را ببرند، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
خانه نشینی به دلیل شباهت
مشکل که یکی دو تا نیست. بیچاره احمد باطبی جوان خوش تیپ کشور به خاطر خوش قیافه بودن و مورد عکاسی واقع شدن هشت سال را گوشه زندان گذراند، حالا هم پنج سالی است که از راه دور مورد اذیت و آزار برادران اهل عمل است. نصف مملکت فقط به خاطر اینکه خوش قیافه هستند یا باید کنج خانه بمانند یا باید قبل از آمدن به خیابان خودشان را نامرتب و با لباس درب و داغان نشان بدهند که نیروی انتظامی به آنها گیر ندهد. این از یک طرف از آن طرف محمود بصیری بیچاره بازیگر سینما که برای خودش کمدینی بود و کلی مردم دوستش داشتند و مردم را می خنداند ، فقط به خاطر اینکه شبیه احمدی نژاد است هفت سال است که گوشه خانه مانده و حق ندارد فیلم بازی کند. فرض کنید محمود بصیری شده بود رئیس جمهور و احمدی نژاد مانده بود کنج خانه. اگر بصیری هیچ کاری به عنوان رئیس جمهور نمی کرد، و فقط از توی خیابان بیست تا وزیر می آورد توی کابینه، بدون هیچ گزینش و بررسی، مطمئنا هم موقعیت سیاسی کشور این قدر افتضاح نمی شد، هم گرانی این قدر نبود، هم این همه آدم کشته نمی شدند و هم این همه پول کشور نابود نمی شد. واقعا چرا چرا چرا؟