هنر نمایش سال 1386 را با کسر بودجه آغاز کرد. با اخراج هنرمندان نامدار از انجمن نمایش، عدم پرداخت حقوق عوامل نمایش ها، تعطیلی شش ماه تئاتر شهر، استعفای حسین مسافر آستانه و…. ادامه یافت و سرانجام با اجرای نمایش های افرا و ملاقات بانوی سالخورده از سوی دو بزرگ تئاتر ایران اندکی از پوستین رخوت بیرون آمد. سالی که هیچ اتفاق فرخنده ای در آن برای تئاتر ایران رخ نداد….
تئاتر ایران در سالی که گذشت
کسری بودجه، تعطیلی اجباری و تفکر ارشادی مذهبی
سال 1386 در حالی روزهای پایانی خود را سپری می کند که تقریباً اتفاق خاصی در تئاتر ایران رخ نداده و هنر نمایش حداقل قابلیت های خود را در زیر سایه حکومت محو می بیند. با تصویب بودجه هفت میلیارد و ششصد میلیون تومانی تئاتر در مجلس و کسر دو میلیارد تومان از آن، تئاتر به گونه ای کم رمق آغاز به کار کرد تا همین بحث دامنگیر اختلافات فراوان میان هنرمندان و مدیران شود.
پس از این کسربودجه از طرف نمایندگان مجلس و انتقال آن دو میلیارد تومان به بخش صنعتی کشور، آرام آرام مسئله کمبود بودجه در جامعه هنری شکل گرفت. عدم پرداخت حقوق هنرمندان انجمن نمایش، اخراج اعضای انجمن نمایش از جمله اکبرزنجانپور، دکتر قطب الدین صادقی، آتش تقی پور… و حمایت نکردن رییس مرکز هنرهای نمایشی از این اتفاق نامیمون مشکلات معیشتی تئاتری ها را دو چندان کرد.
حسین مسافرآستانه از ریاست انجمن نمایش کناره گیری کرد و داستان انحلال این گروه یکی از خبرهای داغ روزهای پر تلاطم تئاتر شد. بعد از وضعیت نامشخص و رو به انحلال انجمن نمایش به دلیل تخلفات صورت گرفته در آن از سوی اداره کل هنرهای نمایشی، موسسه فرهنگی هنری انجمن هنرهای نمایشی ایران تاسیس شد. این موسسه کاملا فرهنگی و هنری قرار شد صرفا به حمایت از تولید و اجرای نمایش در تهران و شهرستانها بپردازد و مانند انجمن نمایش سابق استخدام نداشته باشد. اما با اینکه برنامه ریزی ها و اساسنامه مفصلی هم دراین رابطه تنظیم شد، اما درنهایت همه چیز رو به فراموشی سپرده شد.
از دیگر اتفاقات تئاتر در سال 86 ساخت و ساز مترو در جوار مجموعه تئاتر شهر بود. ایستگاه تئاتر شهر که تقریبا همه مسائل مهندسی و اجرای آن رو به پایان بود و خود را آماده افتتاح می دید به یکباره با تجمع اعتراض آمیز بزرگان تئاتر در روز 11 آذرماه مواجه شد تا از این طریق از راه اندازی رسمی این خط مترو در محوطه اصلی مجموعه تئاتر شهر جلوگیری شود. حمید سمندریان، رضا کیانیان، پرویز پرستویی، هما روستا و دیگرهنرمندان تئاترمعتقد بودند که وجود چنین ایستگاهی ضربه بزرگی بر ساختمان و چشم انداز این میراث ملی وارد می سازد. با توقف ساخت مترو و با گذشت سه ماه از این رویداد هنوز شهرداری تهران نسبت به جمع آوری دیوارهای کاذب اطراف مترو هیچ اقدامی را صورت نداده است.
تعطیلی شش ماهه تئاترشهر به بهانه تعمیرات هم بیشترین ضربه را به بدنه تئاتر وارد ساخت. تعمیراتی که به صورت کامل انجام نشد و به حال بزرگترین شکاف به وجود آمده در دیواربزرگ تئاترشهردر ضلع شمالی و بالای درب اصلی هیچ فکر و اقدامی نشد. در این بین تالارهای دیگر شهر میزبان نمایش های متعددی شدند. تالارمولوی که بیشترین سهم را از آن خود می دید میزبان نمایش هایی چون “کوارتت” به کارگردانی امیررضا کوهستانی، “اتاق شماره 6” به کارگردانی ناصر حسینی و”یک سمفونی ناکوک” به کارگردانی آتیلا پسیانی شد. این سه نمایش تا قبل از راه اندازی مجموعه تئاتر شهر در کنار نمایش تکنیکال و خلاقانه “ددالوس وایکارس”به کارگردانی همایون غنی زاده از جمله نمایش های پر فروش تئاتر شدند.
در کنار این ها نمایشهایی نیز در تالارهای سنگلج، فرهنگسرای نیاوران و خانه نمایش روی صحنه رفتند که غیر از چند مورد معدود باقی نمایش هایی نبودند که حتی مورد استقبال مخاطبان تئاتر قرار بگیرند. جشنوارههایی نظیر تئاتر بانوان و آئینی سنتی و تئاتر دفاع مقدس نیز در تابستان برگزار شد که باز هم تأثیر و اتفاقی جدید حتی در حوزه فعالیت خود نداشتند. تعطیلی مجموعه تئاتر شهر که خاستگاه تئاتری کشور است باعث شد رکود و رخوتی در بین اهالی تئاتر حاکم شود. گروه هایی که خود را برای اجرا در فصل پائیز و زمستان آماده میکردند مدام زمان اجرایشان به تعویق میافتاد و همین به گروه و تمرینات آنها لطمه میزد و بلاتکلیفی باعث شد بسیاری از آنها دست از تمرین بردارند. شاید تنها اتفاقهای تئاتری اواخر پائیز رخ داد و آن اجرای نمایشهای “افرا” بهرام بیضایی و “ملاقات بانوی سالخورده” حمید سمندریان بود. این دو استاد تئاتر با وجود نواقص و نبود سالن مناسب کارهای خود را اجرا و یخ تئاتر را به نوعی آب کردند. البته سهم “مرغابی وحشی” نادر برهانی مرند را نیز نمیتوان در این میان نادیده گرفت.
جشنواره بیست و ششم تئاتر فجربا هدف بالابردن تعداد گروه های شرکت کننده دراین رویداد ملی از کیفیت های نمایش ها کاست تا رنگ و بوی انتخاب نمایش های سفارشی و اغلب مذهبی با تفکرات ارشادی شکلی غیرفرهنگی را به خودگیرد.
اما ایران بزرگ در این سال هنرمند بزرگی را ازدست داد تا همه ما جای او را در نوروز87 خالی ببینیم. مرگ اکبر رادی، نمایشنامه نویس چند دهه گذشته کشورمان در ماه های اخیر همه را دچار بهت واندوه کرد. روحش شاد.
اکنون در آستانه پایان سال 86 وقتی به ماه های گذشته نگاه میکنیم شاهد گذشت زمانی هستیم که غیر از مقطعی کوتاه بدون هیچ اتفاق سپری شد و نمیتوان آنها را درمدت زمانی یک ساله به عنوان اتفاق بزرگ در تئاتر به حساب آورد.