امریکا و صدای امریکا

نویسنده

‏‏mehdi_aminizadeh.jpg

در طبیعت هر موجودی صدای خاص خود را دارد و با گوش فرا دادن به آن می توان به ویژگی های آن پی ‏برد. آب سرشار از لطافت و آرامش است و صدای آب نیز؛ بدون آنکه در آن غوطه ور شوی و تن به آب ‏بسپاری حتی از فاصله دور تنها با گوش فرا دادن به آن، روح انسان آرامش می یابد اما همین آب زمانی که ‏سیلاب می شود و خانمان برانداز، صدایش نیز ترسناک می شود. انسانها نیز همینگونه اند و کمابیش از ریتم ‏صدا و مهمتر از آن محتوای کلامشان می توان به منش، روش و تفکرشان دست یافت. در این میان دولتها نیز ‏به ویژه از زمانی که افکار عمومی نقشی مهم و سرنوشت ساز در مناسبات قدرت پیدا کرد پی به اهمیت صدا ‏بردند و پی تریبونی برای بیان ویژگی ها و خواستهای خود گشتند وبسیار مراقبت می کنند که این “صدا” در ‏خدمت منافع آنان باشد و بیان کننده خواستهایشان. در این میان دولت آمریکا نیز از سالیان گذشته اقدام به راه ‏اندازی رسانه ای دیگر با عنوان “صدای آمریکا” نموده که جزء رسانه های تاثیرگذار سالیان اخیر در جامعه ‏ایرانی بوده است و به دریچه ای برای آشنایی ایرانیان با ویژگی ها و سیاستهای دولت و ملت آمریکا تبدیل ‏شده اما از عجایب روزگار اینکه برای کسانی که حداقل مطالعه و آشنایی با تاریخ و ویژگی های آمریکا دارند ‏تفاوت آشکاری میان “صدا” و “صاحب صدا” وجود دارد و ظاهراً اشتباهی صورت پذیرفته و صدای دیگری ‏بر روی تصویر آن مونتاژشده است! احتمالاً می پرسید چرا؟ ‏

آمریکا اگر چه انتقادهای زیادی نسبت به سیاست خارجی آن وجود دارد و به نظر نگارنده هم سیاست خارجی ‏امریکا، به ویژه در مورد ایران بسیار مخرب بوده است وبه ویژه سامان دهی کودتا بر علیه محمد مصدق ‏ایران را در دام دیکتاتوریی گرفتار کرد که برآمدن بنیادگرایی مذهبی در ایران از نتایج آن بوده است. اما با ‏این همه آمریکا یکی از کشورهای پیشتاز “جمهوری خواهی” در جهان بوده و از دموکراسی پایداری نیز ‏برخوردار است. همچنین در اکثر موارد با “واقع نگری” به تعیین نسبت با نیروهای موجود می پردازد؛ به ‏عنوان مثال این ظرفیت را دارد که در عراق با توجه به ترکیب قومی و جمعیتی و نیروهای واقعاً موجود از ‏پشتیبانی “ایاد علاوی” به همراهی “مالکی “و “حکیم” برسد. همچنین امریکا به ویژه بعد از یازدهم سپتامبر ‏درگیر جنگی تمام عیار با القاعده شده است حال از چنین موجودی شما انتظار چه صدایی را دارید؟ و توقع ‏دارید مثلاً از منظر جمهوری خواهی، مروج چه گفتمانی در داخل ایران شود و خود را چگونه به مردم ایران ‏معرفی کند؟ آیا توقع رفتاری حرفه ای و بیطرفانه از چنین رسانه ای وجود دارد یا حمایت تام وتمام از یک ‏جریان سلطنت طلب؟ ‏

آنچه به ویژه این روزها نمایان تر از قبل مقابل دیدگان بینندگان تلویزیون آمریکا آشکار شده است حضور یک ‏تیم منسجم سلطنت طلب در بخشهای مختلف آن است و اگرچه معدودی از کارشناسان با خاستگاه جمهوری ‏خواهی مانند دکتر محسن سازگارا و مهندس علی افشاری در تعدادی از برنامه ها حضور دارند اما در ‏مجموع این افراد تنها در جایگاه کارشناس سیاسی در برنامه ها حضور پیدا می کنند و در سیاستگذاری های ‏این رسانه نقشی ندارند و مدیران سلطنت طلب صدای امریکا با استراتژی مشخص مشغول انتقام گیری از ‏همه افراد و جریانهایی اند که در پیشینه خود مخالفتی با سلطنت داشته اند. این استراتژی با تخریب نهضت ‏آزادی ایران و دبیرکل آن دکتر ابراهیم یزدی آغاز شد و با حمله به جریان ملی – مذهبی و مهندس عزت الله ‏سحابی ادامه یافت و اخیراً دامن جبهه ملی ایران و سیاستمدار و مبارز شریف ایرانی مهندس عباس امیرانتظام ‏را گرفته است. همانگونه که می بینید ویژگی های مشترک این سه جریان جمهوری خواهی و مخالفت آنان با ‏هرگونه سلطنتی اعم از پادشاهی یا دینی آن می باشد اعضاء نهضت آزادی، نیروهای ملی – مذهبی و جبهه ‏ملی در سابقه خود هم سابقه مخالفت با دیکتاتوری سلطنتی پهلوی را دارند و هم مبارزه با دیکتاتوری دینی. ‏

بعد از انقلاب، بسیاری از آنان طعم زندان هر دو رژیم را چشیده اند. همچنین این نیروها متحد طبیعی هر ‏جریانی هستند که در پی آزادی و دموکراسی باشد و تضعیف و تخطئه چنین جریاناتی که در جامعه کویری ‏ایران حضورشان بس پر بها است و اگر چه انتقادات زیادی نیز می توان به عملکردشان داشت اما تنها و تنها ‏از دل دیدگاه کینه توز و تنگ نظر جریانهای سلطنت طلب، کینه جویی، دروغ پردازی و مقابله با همه ‏نیروهای ملی بیرون می آید. آیا به نظر شما یک رسانه بیطرف و وابسته به کشوری که بزرگترین کشور ‏جمهوری جهان است اینگونه کینه توزانه و تنگ نظرانه به بخش عمده ی نیروهای سیاسی دموکراسی خواه که ‏به رغم همه ی مخاطرات و تضییقات داخل کشور مانده اند و پرچم مبارزه با استبداد را برافراشته نگاه داشته ‏اند و در ین راه روزانه هزینه داده و می دهند حمله می کند؟ از منظر دیگر آیا کشوری با سیاست “واقع ‏گرایانه” مانند آمریکا به مقابله با بخش عمده نیروهای سیاسی ایران بر می خیزد و تنها به طور کامل و تام و ‏تمام همه امکانات خود را در اختیار جریانی قرار می دهد که سی سال پیش توسط مردم از اریکه قدرت به ‏پایین کشیده شد و اکنون نیز هیچگونه حضوری در داخل کشور ندارد؟ ‏

البته نگارنده بر این اعتقاد است که همه نیروهای سیاسی از جمله سلطنت طلبان باید این فرصت را داشته ‏باشند که بخت خود را در جامعه ایران بیازمایند و خود را به محک رای مردم بسپارند اما کاملا مشخص است ‏در کنار نیروهای سنتی، روشنفکران مذهبی، نیروهای چپ مارکسیستی و چپ ملی، لیبرالها و نیروهای ملی ‏بخش بسیار کوچکی از جامعه را به خود جلب خواهند نمود. آیا سیاست واقع گرایانه هیچ رسانه ای از جمله ‏صدای امریکا اقتضا می کند خود را تبدیل به تریبونی برای یک جریان اقلیت در جامعه ایران نماید یا اینکه ‏بیطرفانه با کلیه جامعه ایران رابطه برقرار نماید. ‏

در حال حاضر رسانه صدای امریکا یک رسانه حزبی است مانند کیهان منتها کیهان تریبونی برای سلطنت ‏اسلامی است و صدای امریکا تریبونی برای سلطنت پهلوی، علاوه بر این آمریکا بارها اعلام کرده است که با ‏القاعده درگیر است و با آن مبارزه می کند اما عجیب است درهمین رسانه که قرار است “صدای آمریکا” باشد ‏با “عبدالمالک ریگی” نسخه ی ایرانی القاعده - که حتی از گردن زدن بستگان خود نیز ابایی ندارد و صحنه ‏ی گردن زدن افراد را فیلم برداری می کند و انتشار می دهد- مصاحبه مشود و حتی از او تجلیل هم می شود ‏‏!‏

نه دوستان، ما موافق برنامه های دولت آمریکا نیستیم، بارها نیز مخالفت و انتقاد خود را نسبت به برخی ‏سیاستهای غلط دولت آمریکا خصوصا در خاورمیانه ابراز کرده و خواهیم کرد، اما انصاف باید داشت ما ‏صداها را می شناسیم این صدای آمریکا نیست صدای یک گروه سلطنت طلب افراطی است، تردید نکنید. ‏