در طبیعت هر موجودی صدای خاص خود را دارد و با گوش فرا دادن به آن می توان به ویژگی های آن پی برد. آب سرشار از لطافت و آرامش است و صدای آب نیز؛ بدون آنکه در آن غوطه ور شوی و تن به آب بسپاری حتی از فاصله دور تنها با گوش فرا دادن به آن، روح انسان آرامش می یابد اما همین آب زمانی که سیلاب می شود و خانمان برانداز، صدایش نیز ترسناک می شود. انسانها نیز همینگونه اند و کمابیش از ریتم صدا و مهمتر از آن محتوای کلامشان می توان به منش، روش و تفکرشان دست یافت. در این میان دولتها نیز به ویژه از زمانی که افکار عمومی نقشی مهم و سرنوشت ساز در مناسبات قدرت پیدا کرد پی به اهمیت صدا بردند و پی تریبونی برای بیان ویژگی ها و خواستهای خود گشتند وبسیار مراقبت می کنند که این “صدا” در خدمت منافع آنان باشد و بیان کننده خواستهایشان. در این میان دولت آمریکا نیز از سالیان گذشته اقدام به راه اندازی رسانه ای دیگر با عنوان “صدای آمریکا” نموده که جزء رسانه های تاثیرگذار سالیان اخیر در جامعه ایرانی بوده است و به دریچه ای برای آشنایی ایرانیان با ویژگی ها و سیاستهای دولت و ملت آمریکا تبدیل شده اما از عجایب روزگار اینکه برای کسانی که حداقل مطالعه و آشنایی با تاریخ و ویژگی های آمریکا دارند تفاوت آشکاری میان “صدا” و “صاحب صدا” وجود دارد و ظاهراً اشتباهی صورت پذیرفته و صدای دیگری بر روی تصویر آن مونتاژشده است! احتمالاً می پرسید چرا؟
آمریکا اگر چه انتقادهای زیادی نسبت به سیاست خارجی آن وجود دارد و به نظر نگارنده هم سیاست خارجی امریکا، به ویژه در مورد ایران بسیار مخرب بوده است وبه ویژه سامان دهی کودتا بر علیه محمد مصدق ایران را در دام دیکتاتوریی گرفتار کرد که برآمدن بنیادگرایی مذهبی در ایران از نتایج آن بوده است. اما با این همه آمریکا یکی از کشورهای پیشتاز “جمهوری خواهی” در جهان بوده و از دموکراسی پایداری نیز برخوردار است. همچنین در اکثر موارد با “واقع نگری” به تعیین نسبت با نیروهای موجود می پردازد؛ به عنوان مثال این ظرفیت را دارد که در عراق با توجه به ترکیب قومی و جمعیتی و نیروهای واقعاً موجود از پشتیبانی “ایاد علاوی” به همراهی “مالکی “و “حکیم” برسد. همچنین امریکا به ویژه بعد از یازدهم سپتامبر درگیر جنگی تمام عیار با القاعده شده است حال از چنین موجودی شما انتظار چه صدایی را دارید؟ و توقع دارید مثلاً از منظر جمهوری خواهی، مروج چه گفتمانی در داخل ایران شود و خود را چگونه به مردم ایران معرفی کند؟ آیا توقع رفتاری حرفه ای و بیطرفانه از چنین رسانه ای وجود دارد یا حمایت تام وتمام از یک جریان سلطنت طلب؟
آنچه به ویژه این روزها نمایان تر از قبل مقابل دیدگان بینندگان تلویزیون آمریکا آشکار شده است حضور یک تیم منسجم سلطنت طلب در بخشهای مختلف آن است و اگرچه معدودی از کارشناسان با خاستگاه جمهوری خواهی مانند دکتر محسن سازگارا و مهندس علی افشاری در تعدادی از برنامه ها حضور دارند اما در مجموع این افراد تنها در جایگاه کارشناس سیاسی در برنامه ها حضور پیدا می کنند و در سیاستگذاری های این رسانه نقشی ندارند و مدیران سلطنت طلب صدای امریکا با استراتژی مشخص مشغول انتقام گیری از همه افراد و جریانهایی اند که در پیشینه خود مخالفتی با سلطنت داشته اند. این استراتژی با تخریب نهضت آزادی ایران و دبیرکل آن دکتر ابراهیم یزدی آغاز شد و با حمله به جریان ملی – مذهبی و مهندس عزت الله سحابی ادامه یافت و اخیراً دامن جبهه ملی ایران و سیاستمدار و مبارز شریف ایرانی مهندس عباس امیرانتظام را گرفته است. همانگونه که می بینید ویژگی های مشترک این سه جریان جمهوری خواهی و مخالفت آنان با هرگونه سلطنتی اعم از پادشاهی یا دینی آن می باشد اعضاء نهضت آزادی، نیروهای ملی – مذهبی و جبهه ملی در سابقه خود هم سابقه مخالفت با دیکتاتوری سلطنتی پهلوی را دارند و هم مبارزه با دیکتاتوری دینی.
بعد از انقلاب، بسیاری از آنان طعم زندان هر دو رژیم را چشیده اند. همچنین این نیروها متحد طبیعی هر جریانی هستند که در پی آزادی و دموکراسی باشد و تضعیف و تخطئه چنین جریاناتی که در جامعه کویری ایران حضورشان بس پر بها است و اگر چه انتقادات زیادی نیز می توان به عملکردشان داشت اما تنها و تنها از دل دیدگاه کینه توز و تنگ نظر جریانهای سلطنت طلب، کینه جویی، دروغ پردازی و مقابله با همه نیروهای ملی بیرون می آید. آیا به نظر شما یک رسانه بیطرف و وابسته به کشوری که بزرگترین کشور جمهوری جهان است اینگونه کینه توزانه و تنگ نظرانه به بخش عمده ی نیروهای سیاسی دموکراسی خواه که به رغم همه ی مخاطرات و تضییقات داخل کشور مانده اند و پرچم مبارزه با استبداد را برافراشته نگاه داشته اند و در ین راه روزانه هزینه داده و می دهند حمله می کند؟ از منظر دیگر آیا کشوری با سیاست “واقع گرایانه” مانند آمریکا به مقابله با بخش عمده نیروهای سیاسی ایران بر می خیزد و تنها به طور کامل و تام و تمام همه امکانات خود را در اختیار جریانی قرار می دهد که سی سال پیش توسط مردم از اریکه قدرت به پایین کشیده شد و اکنون نیز هیچگونه حضوری در داخل کشور ندارد؟
البته نگارنده بر این اعتقاد است که همه نیروهای سیاسی از جمله سلطنت طلبان باید این فرصت را داشته باشند که بخت خود را در جامعه ایران بیازمایند و خود را به محک رای مردم بسپارند اما کاملا مشخص است در کنار نیروهای سنتی، روشنفکران مذهبی، نیروهای چپ مارکسیستی و چپ ملی، لیبرالها و نیروهای ملی بخش بسیار کوچکی از جامعه را به خود جلب خواهند نمود. آیا سیاست واقع گرایانه هیچ رسانه ای از جمله صدای امریکا اقتضا می کند خود را تبدیل به تریبونی برای یک جریان اقلیت در جامعه ایران نماید یا اینکه بیطرفانه با کلیه جامعه ایران رابطه برقرار نماید.
در حال حاضر رسانه صدای امریکا یک رسانه حزبی است مانند کیهان منتها کیهان تریبونی برای سلطنت اسلامی است و صدای امریکا تریبونی برای سلطنت پهلوی، علاوه بر این آمریکا بارها اعلام کرده است که با القاعده درگیر است و با آن مبارزه می کند اما عجیب است درهمین رسانه که قرار است “صدای آمریکا” باشد با “عبدالمالک ریگی” نسخه ی ایرانی القاعده - که حتی از گردن زدن بستگان خود نیز ابایی ندارد و صحنه ی گردن زدن افراد را فیلم برداری می کند و انتشار می دهد- مصاحبه مشود و حتی از او تجلیل هم می شود !
نه دوستان، ما موافق برنامه های دولت آمریکا نیستیم، بارها نیز مخالفت و انتقاد خود را نسبت به برخی سیاستهای غلط دولت آمریکا خصوصا در خاورمیانه ابراز کرده و خواهیم کرد، اما انصاف باید داشت ما صداها را می شناسیم این صدای آمریکا نیست صدای یک گروه سلطنت طلب افراطی است، تردید نکنید.