گپ

نویسنده
یوسف محمدی

ارتباط با مخاطب، مهم تیرن وظیفه

یاسرخاسب کارگردان جوان نمایش “ گل ” توانسته است با بهره گرفتن درست از حرکات بدن، زبانی نوین برای ارتباط با تماشاگر بگشاید. هرچند که او این تجربه ی تازه را در حیطه ی تئاتر تجربی قرار نمی دهد و معتقد است که تئاتر ایران هنوز با شکل تئاتر تجربی فاصله دارد و این نوع گرایشات مربوط به کشورهایی است که دردوران عبور از سنت ها زندگی می کنند… همکارمان در تهران با او گفت و گویی ترتیب داده است که در ادامه ی این صفحه از پی می آید…

آقای خاسب، تولیداتی که دراین روزها شما را متمایز از دیگر تئاتری ها می کند رسیدن به زبانی است که برای جهانیان قابل تحسین و شکوفا است. چه شد که تصمیم گرفتید چنین روشی را برای کار کردن در هنر نمایش انتخاب کنید؟

ما درعصری زندگی می کنیم که درآن بهره بری از اطلاعات و ارتباطات مهم ترین رخداد است. اغلب این جریان بر پایه تکنولوژی و هرآنچه به آن ابزار ارتباطی جهانی گفته می شود صورت می گیرد. خب!ذات هنر اساسا درجهت برقراری ارتباط با مخاطب شکل گرفته است و دراین بین تئاتر مهم ترین وظیفه را دارد. وظیفه تئاتر ارتباط با مخاطب است و این شکل ارتباطی تماشاگر خاص وهرچیز دیگری که نامیده می شود را نمی طلبد. تئاتر برای همه. یعنی تئاتر برای فردی که از آفریقا به سالن من می آید یا از فرانسه و یا از افغانستان یا ازروستاهای دورافتاده ایران. همه اینها پول خرج می کنند و به سالن می آیند که کاری ببینند و ازآن لذت ببرند و با احساس و ابهامی که بر اندیشه اشان می گذارد از سالن خارج شوند. بنابراین همواره به دنبال راهی بودم که بتوانم این جریان را عملی کنم. تا اینکه به مطالعه بر خصوصیات و ویژگی های بدنی خود دست پیدا کردم. متوجه شدم که بهترین روش همین است که پیش گرفتم و امیدوارم درآینده هم پاسخگوی مخاطبان باشم.

 

زبانی که از آن اسم می برید چه ویژگی هایی دارد؟

زبان بدن. یعنی این بدن و حرکت است که در نقش کلام ارتباط می گیرد. یعنی کاری که کودکان انجام می دهند. کاری که معلولین انجام می دهند. باید در روند تمرینات با فرض های بسیاری پیشروی کنید. اینکه شما به عنوان بازیگر و طراح مشکلات جسمانی فراوانی دارید که نمی توانید از این طریق با دیگران ارتباط برقرار کنید. اینکه شما محکوم هستید زبان بدن خود را ساماندهی کنید و منظر خود را از این طریق در اختیار مخاطب قرار دهید.

 

 یعنی از همان ابتدای شروع فعالیت های تئاتری تان به این نتیجه رسیدید یا این موضوع به مرور به ذهنتان آمد؟

خیر. مدت ها در تئاتر های دیگران بازی می کردم واتودهای بی کلام آن را برای همسرم در منزل اجرا می کردم. مدت ها وقت بردم تا به آنچه نتیجه امروز است برسم. نمایش قبلی ام، هدیه ی مرموز، را سال ها تمرین کردم. مدت زمان اجرای آن کم بود اما وقت وانرژی بسیاری را از من گرفت. برای هرکسی که فکرش را می کردم دارای پیشنهاد است اجرا کردم تا همان نمایش به 5فستیوال جهانی و بین المللی دعوت شد.

 

چه تفاوت هایی است بین نمایش “هدیه مرموز” و”گل”؟

مهم ترین تفاوت درانتخاب موضوعات است. درآن نمایش یک عروسک دست ساز بر انسان شورش می کرد ودراینجا یک موجود گلی بر آفریننده خود می تازد.

 

درساختار اجرایی چه مواردی به عنوان تفاوت ها احساس می شود؟

به هرحال آن نمایش یک کار یکنفره بود ودراینجا دوبازیگر بر صحنه نقش آفرینی می کنند. اما درنوع اجرا تفاوت چندانی نداده ام زیرا حس می کنم که ناگفته هایی از این طرح اصلی درذهنم به اجرا درنیامد که در”گل”آن ها را عملی نمودم.

 

ایده اصلی “گل” از کجا به ذهنتان رسید؟

می خواستم دریکی از کارهایم ازچهار عنصرآب، باد، خاک وآتش به صورت مستقیم استفاده کنم به دلیل اینکه عقیده دارم این عناصر قابلیت های تصویری زیادی را به همراه دارند. از همان ایده به اینجا رسیدم ودر نمایشم تقریبا از همه آنها استفاده کردم.

 

برخی از حرکات بسیار سخت اجرا می شد. تا آنجا که تماشاگر نگران وضعیت جسمانی شما بر صحنه بود. مثلا استفاده بیش از اندازه از گل درسروصورت وضرباتی که به هردوی بازیگران در دردرون بشکه وارد می شد ویا طراحی هایتان از مشعل آتش نگران کننده جلوه می داد.

نمایش در زمان کوتاهی اجرامی شد وباید در این مدت و براساس ریتم وزمان بندی بسیاری از کارها را به تصویر می کشیدیم. اینها برای مخاطب جالب است اما برای اجرای آن تمرینات دقیق و طاقت فرسایی را انجام دادیم. البته اگر در برخی لحظات تماشاگر نگران سلامتی بازیگر می شد قطعا درجایی اشتباه کرده ام وآن را حل خواهم کرد.

 

چه مدت برای تولید این تئاتر تمرین کردید؟

نزیدک به 10ماه است که از ابتدای تمرینات درگیر این نمایش هستیم.

 

چرا سالن کارگاه نمایش را برای اجرا درخواست کردید؟

با توجه اینکه این نمایش مورد نگاه ویژه تماشاگران قرار گرفت درانتخاب سالن دستمان بازتر بود و به غیر از کارگاه نمایش سالن سایه را هم در گزینه های انتخابی داشتیم. اما به دلیل اینکه می خواستم تا ارتباط مخاطب با اثر نزدیک باشد در نهایت این محل را انتخاب کردم.

 

 می شود تئاتر شما را یک تئاتر تجربی نام کرد؟

خیر. این هایی که من انجام می دهم تجربه هایی است برای شکل دهی محکم تر به آنچه که من ازآن به عنوان تئاتر یاد می کنم.

 

 تئاترتجربی از منظر شما چیست؟

تئاترتجربی به نظرم درایران سنتی ما فعلا جایگاهی ندارد. همواره آزمایش ها وانودهایی  برای دستیابی به این شکل تئاتر درایران به مرحله اجرا رسیده است اما شاید ناقص باشد. شاکله ی تئاتر تجربی تنها درعصاره ی کارهایی است که از جریان پیروی می کنند و درافکار وذهنیت ها به جایی رسیده باشند که آن را درنمایش خود تعمیم بدهند. تئاترتجربی از آن افرادی همچون گروتفسکی، یوجینیو باربا، مارتا گراهام و… است که افکار انفجاری درسر داشتند وآن را عملیاتی نمودند.