اقتصاد، مذهب اعتراض

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

در راستای اینکه آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور محبوب و خوش تیپ مملکت مان لطف فرموده و گفته است که: « بیاییم بر مبنای فرهنگ انتظار، اقتصاد اسلامی را تعریف کنیم.» و با عنایت به اینکه فرهنگ انتظار با چیزهایی مثل امداد غیبی و غیب و شهادت سروکار دارد، لذا ما تصمیم داریم اقتصاد مملکت اسلامی مان را براساس فرهنگ انتظار تعریف کنیم . لذا موارد زیر به عرض می رسد:

تولید صنعتی: در اقتصاد انتظار، تولید صنعتی نقش بسیار مهمی دارد. در این شیوه برای تولید اتومبیل سمند و پراید و پژو مدتی تلاش می کنیم تا خودروهای مورد نظر تولید شود، بعد آن را روشن می کنیم و بعد از خواندن دعای فرج منتظر می مانیم تا خودروی مورد نظر آتش بگیرد و غیب شود و بعد یک اتومبیل قدیمی که بر اساس اقتصاد انتظار ساخته نشده، می خریم و سوار آن می شویم.


کشاورزی: در اقتصاد کشاورزی انتظار، بعد از اینکه تصمیم گرفتیم کشاورزی کنیم، شش ماه منتظر می مانیم که رئیس جمهور سفرش به استان ما بیفتد، تا بعد از اینکه ما به همراه خانواده به استقبال ایشان رفتیم، اعتبارات استان را بدهند و بعد درخواست زمین می کنیم، و براساس اقتصاد انتظار، شش ماه منتظر می مانیم تا نوبت زمین مان بشود. در مرحله بعد باید سه ماه و ده روز منتظر بمانیم تا چاوز به ایران بیاید و به ما یک تراکتور بدهند. و بعد از این مرحله کشت گندم یا چغندر یا گوجه فرنگی را انجام می دهیم و منتظر می مانیم که ببینیم دولت امسال پول دارد محصول ما را بخرد یا اصولا دارد محصول کشاورزان بولیوی را می خرد.

صادرات: در صادرات اقتصاد انتظار، مهم ترین چیز این است که ما بتوانیم کالاهای خودمان را به کشوری صادر کنیم که مردمش منتظرند تا رئیس جمهور برای سفر به آنجا برود. بعد از اینکه انتظار سرآمد و رئیس جمهور به سفر رفت کالای مان را صادر می کنیم.


واردات: در واردات اقتصاد انتظار، مساله اصلی این است که از کشوری باید واردات کنیم که آن کشور در سازمان ملل به ما رای موافق داده و یا از برنامه انرژی هسته ای ایران حمایت کرده است. به همین دلیل سفارش مان را ابتدا برای خرید لوازم آرایشی از آلمان می دهیم، اما به دلیل به هم خوردن رابطه با آلمان، مجبور می شویم به جای لوازم آرایشی آلمانی، از هند که از انرژی هسته ای ایران به مدت 25 دقیقه حمایت کرده است، ادویه و کاری و عود و زردچوبه و فلفل و روغن مار وارد کنیم، در این مرحله باید دو روز انتظار بکشیم تا اعلام شود که هند هم با ایران رابطه اش به هم خورده و ما قرار است از مالزی به جای لوازم آرایش، ماشین حساب و دستگاه ویدئو و چراغ قوه زیرآبی وارد کنیم. یک ماهی هم برای این انتظار می کشیم، تا اینکه معلوم می شود رابطه ما با مالزی هم به هم خورده و قرار است از این پس با امارات رابطه برقرار کنیم، چون وزیر خارجه امارات حاضر شده با وزیرخارجه ایران یک عکس سه نفره( وسطی مترجم است) بگیرد. ما هم به جای لوازم آرایش آلمانی، سفارش دشداشه و عنبر و عطرعربی و چفیه و عقال می دهیم و ضمن خواندن دعای فرج، منتظر می مانیم، اما با سفر خانم رایس به منطقه، واردات از امارات منتفی شده و چون مذاکرات مسکو آغاز می شود، ما باید به جای لوازم آرایش مقداری موشک ضدتانک و نفربر زرهی و پوتین از روسیه وارد کنیم.


توسعه: در توسعه اقتصاد انتظار، ما باید به مردم بگوئیم که آمارپیشرفت و توسعه ما چقدر زیاد بوده است. اما چون این طور نبوده، اول آمارهای سالهای قبلی را با شیوه امداد غیبی غیب می کنیم، بعد به مردم قول می دهیم که براساس اقتصاد انتظار دو ماهی منتظر بمانند تا ما خبرخوش به آنها بدهیم و بعد از مدتی که خودمان در تلویزیون ظهور کردیم، اعلام می کنیم ایران از نظر محصول کشاورزی یک میلیون تن بیشتر از سال گذشته، تولید کرده است. مردم هم برای اینکه ببینند آمار سال گذشته چقدر بوده، به منابع آماری قبل مراجعه می کنند، اما می بینند که آمارهای قبلی دچار امداد غیبی شده است.

درآمدها: در اقتصاد انتظار درآمد موضوع بسیار مهمی است، چون اولا باید شش ماه منتظر بمانید تا حقوق تان را بدهند و اگر هم جلوی مجلس اعتراض کنید به عنوان عامل استکبار به زندان می روید، یا اینکه باید دعای فرج بخوانید که وقتی درآمدتان را توی کیف تان گذاشتید و برای خرید گوجه فرنگی به میدان تره بار پشت خانه سابق رئیس جمهور رفتید، غیب نشود. ضمنا همیشه باید منتظر بمانید تا رئیس جمهور یک سخنرانی بکند و قیمت نفت بر اثر معجزات دولت افزایش یابد تا حقوق شما را بدهند.

هزینه ها: در اقتصاد انتظار، بخش هزینه ها بسیار منظم و دقیق است. در این بخش، هزینه های کلیه کسانی که منتظر هستند تا پس از شش ماه حقوق شان پرداخت شود، کلیه کشورهایی که منتظر هستند تا شما اداره دنیا را در دست بگیرید، صندوق سرخ کمک های مالی به منتظران ظهور مارکس در اکوادور و نیکاراگوئه و ونزوئلا، هزینه سفر رئیس جمهور از کوهدشت و علی آباد کتول تا توگو و ماناگوآ، هزینه کمک مالی و تحقیقاتی علمی به یهودیان منکر هولوکاست، هزینه مسلمان شدن سنی های وهابی سابق، هزینه های مربوط به کنترل اینترنت، هزینه های مربوط به سخنرانی کردن و مصاحبه و حتی سرفه و عطسه رئیس جمهور، محاسبه شده و بخشی از آن از فروش نفت، بخش دیگر آن از ذخیره ارزی و بخش دیگر آن از طریق عدم پرداخت تهیه می شود.


انرژی: در اقتصاد انرژی انتظار، دولت مقدار زیادی نفت دارد که منتظر است تا قیمتش بالا برود، مقدار زیادی بنزین باید وارد کند که منتظر است که قیمت جهانی اش پائین بیاید تا قیمت داخلی اش را بالا ببرد، مقداری گاز دارد که منتظر است تا به دلیل عدم تزریق به موقع گاز به سفره مذکور، هدر برود. و منتظر است که شش سال دیگر اگر بتدریج 164 تا سانتریفیوژش( اگر جنگ جهانی اتفاق نیفتد و آمریکا و اروپا از بین بروند و همه چیز برخلاف واقعیات پیش برود) به 60 هزار تا برسد که مقدار کمی اورانیوم تولید کند و منتظر بماند که روشها بیایند و بوشهر را درست کنند تا ملت بعد از مدتها انتظار به حق مسلم شان برسند.


سفره: در اقتصاد سفره انتظار، قرار است که ملت اگر هر روز دعای فرج بخوانند و دولت ده سالی را برای انرژی هسته ای وقت صرف کند و بعد ده سال هم برای اصلاح آموزش و پرورش وقت بگذارد، احتمالا درآمد نفت را سر سفره مردم قرار بود ببرند که این وعده نیز دچار امداد غیبی شد و معلوم شد اصلا چنین وعده ای داده نشده است.

وام ازدواج: در اقتصاد انتظار وام ازدواج چیز بسیار مهمی است، چون بهتر است جوانان وقتی که حضرت ظهور می کنند حتما ازدواج کرده باشند، لذا این جوانان باید منتظر انتخابات بعدی بمانند که وقتی نفر بعدی رئیس جمهور شد، در همان دو سه ماهی که برای دست گرمی تعدادی وام ازدواج می دهند، وام شان را بگیرند، وگرنه باید تا زمان ظهور حضرت منتظر باشند.

بانک: در اقتصاد انتظار بانک های موضوع مهمی است، اولا یک سال باید منتظر ماند که معلوم شود ساعت کار بانک ها ساعتی است که دولت گفته، یا ساعتی که مجلس تصویب کرده، یا ساعتی که دبیر شورای نگهبان از خواب بیدار می شود، ثانیا باید دو سال منتظر ماند تا معلوم شود این بانک ها براساس اصل 44 به بخش خصوصی واگذار می شود و ثانیا باید انتظار بکشیم تا معلوم شود همه بانک های ایرانی جزو تحریم هستند، یا فقط همین نود درصد آنها جزو تحریم است.

نتیجه گیری اخلاقی: انتظار چیز بسیار خوبی است، بخصوص برای کسی که وقت زیاد دارد و کار اصلا ندارد و از همه انتظار دارد و دوست ندارد کسی از او انتظار داشته باشد.