تاریخچه فیلم های اروتیک
تولد سوررئالیستی…..
کلوب سینمایی کن
تاریخچه سینمای اروتیک تنها در گذار از عمل جنسی به صحنه های پوشیده، خلاصه نمی شود. سوررئالیست ها با استفاده از میلی که برای انجام عمل جنسی وجود دارد، رو به سینمای اروتیک آوردند. ازنظر آنها، میل جنسی به عنوان یک واقعیت ویرانگر در بطن سینما قرار دارد. آندره برتون در این رابطه می نویسد: “آنچه که در شیوه های سینمایی بیشتر نمود می یابد، به تصویر کشیدن قدرت عشق است.” از دید او، سینما یعنی عشق، یعنی نیرویی که فرد در امیال خود دارد.
در سال ۱۸۹۶ اولین بوسه سینمایی بین “جان سی. رایس” و “مری ایروین” باعث خشم مطبوعات و محافل فکری شد.
در فیلم “سگ اندلسی” [۱۹۲۸] اولین ساخته لوئیس بونوئل، در یک صحنه “پیر بچف” سینه های “سیمون ماروی” را لمس می کند. فیلم “عصر طلایی” [۱۹۳۰] دومین ساخته بونوئل که پخش آن به مدت نیم قرن ممنوع بود، تصویر زنی را نشان می دهد که نه تنها به انجام رابطه جنسی رضایت دارد، بلکه با تمام وجود این رابطه را طلب می کند و به همین دلیل بسیار “رسواگرانه” به نظر می رسد. “لیا لیس“، بازیگر زن این فیلم، در صحنه ای انگشت پای مجسمه ای را با ولع هرچه تمام می مکد.
در فیلم “صدف و کشیش” [۱۹۲۸] ساخته ژرمن دولاک، آنتونن آرتو، فیلمنامه نویس، جنبه های اروتیک را در وحشیگری می بیند: “مرد به سوی زن حمله می کند و به شکلی وحشیانه می خواهد سینه بند او را باز کند. به محض باز کردن آن می بیند که دو صدف بجای سینه ها قرار گرفته اند.”
جننه های اروتیک و شهوت گرایانه که بوسیله سانسور و به ویژه “قانون هیز” از پرداختن به آن جلوگیری می شد، همواره با هتک برخی مرسومات همراه بوده است؛ به مانند دختر جوانی که در فیلم “فراموش شدگان” [۱۹۵۱] ساخته بونوئل، در دست زدن به پستان گاو تردید می کند یا زمانی که شیر از روی ران او سرازیر می شود.
اروتیسم در ایالات متحده باعث ظهور ستارگان بسیاری شد: “گرتا گاربو“، “مارلنه دیتریش“، “ریتا هیورث“، “آوا گاردنر” و “مرلین مونرو”. در هالیوود، ستاره سینما بسیار فراتر از دیگران به نظر می رسید. درواقع او زنی دست نیافتنی بود و مظهر همان عشقی بود که آندره برتون به آن اعتقاد داشت. زیباترین صحنه استریپ تیز هالیوود صحنه ای است که ریتا هیورث در فیلم “گیلدا” [۱۹۴۶] ساخته چارلز ویدور، در آن به ایفای نقش پرداخته و دست کش های سیاه خود را در می آورد.
قانون هیز در سال ۱۹۳۰ در آمریکا مطرح گردید و تنها پس از سال ۱۹۶۱ بود که قدری از سخت گیری های آن کاسته شد، ولی تا سال ۱۹۶۶ همچنان مورد اجرا بود. از سال ۱۹۶۶ به بعد، تحولاتی که در زمینه سنت ها و اخلاقیات در جامعه پدیدار شد، بازتاب خود را در تولیدات هالیوودی نشان داد.
سینمای اروتیک برای اولین بار در ژاپن متولد شد. اوایل این دوره درواقع دوران سخت سینمای ژاپن محسوب می شود. در اواسط سال های ۱۹۶۰ تلویزیون به تدریج راه خود را به منازل ژاپنی ها باز کرد، به ویژه به دلیل مسابقات المپیک تابستانی توکیو در سال ۱۹۶۴. بدین ترتیب شرکت های تولید فیلم بخش بزرگی از تماشاگران خود را ازدست دادند و به همین دلیل رو به ساخت فیلم هایی آوردند که جنبه های جنسی و خشونت آمیز در آنها لحاظ شده بود. این شروعی بود برای ژانر “پینک اگا” [به معنای “سینمای صورتی”] که فیلم های آن کم و بیش اروتیک بودند. اِگا در زبان ژاپنی به معنی سینماست. در این گونه فیلم ها اروتیسم الزاماً موضوع اصلی فیلم نبود و آلات تناسلی به وضوح به تصویر کشیده نمی شد.
کوجی واکاماتسو کارگردان ژاپنی، با ساخت ۳ فیلم در سال ۱۹۶۳ خود را به عنوان استاد مسلم این ژانر در ژاپن معرفی کرد. در سال ۱۹۶۴ فیلم “افکار پوچ” ساخته تتسوجی تاکشی، کارگردان تئاتر، منتقد و نویسنده ژاپنی، اولین فیلم پینک اگا با بودجه کلان بود. این کارگردان پس از اکران فیلم بعدی اش به نام “برف سیاه” [۱۹۶۵] ازسوی مقامات ژاپن دستگیر شد. او به کمک برخی شخصیت های سیاسی اینطور ادعا کرد که هدف اش صرفاً پرداختن به جنبه های زیبایی شناسی و هنری بوده است. او در سال ۱۹۶۷ در یک دادگاه به شدت رسانه ای تبرئه شد. او درواقع هموارکننده راه برای فیلم های بعدی در این ژانر بود. ولی محبوبیت ژانر “پینک اگا” در سال های ۱۹۸۰ به سرعت فروکش کرد.
در ایالات متحده، فیلم پورنو “عمق گلو” [۱۹۷۲] شش سال پس از لغو قطعی “قانون هیز” به روی اکران آمد. جرارد دامیانو، کارگردان این فیلم، قبل از ساخت آن چهار فیلم سکسی ساخته بود. بودجه فیلم “عمق گلو” بین ۲۰ تا ۲۲ هزار دلار بود، ولی در حدود ۶۰۰ میلیون دلار فروش کرد. این اولین فیلم اروتیک بود که در سالن های سینمای آمریکا به نمایش درآمد. این مسأله باعث مداخله پلیس شد، سالن ها بسته شدند و در خیابان ها درگیری به وجود آمد. بازیگر مرد نقش اول فیلم نیز به ۵ سال حبس محکوم شد، ولی در دادگاه تجدیدنظر تبرئه گردید.
در اواخر سال های ۱۹۷۰، به دنبال موفقیت این فیلم و دو فیلم دیگر “شیطان در وجود خانم جونز” [۱۹۷۳] ساخته جرارد دامیانو، و “پشت در سبز” [۱۹۷۲] ساخته آرتی میچل، فیلمسازان آمریکایی به ساخت فیلم های ۳۵ میلیمتری با داستان های پیچیده تر روی آوردند تا بدین ترتیب تماشاگران بیشتری را به سینماها بکشانند. این آغاز دوران طلایی “پورنو شیک” در ایالات متحده بود که به تدریج به دیگر نقاط جهان نیز کشیده شد.
collectif
2009
Jean-Claude Brisseau
2008
Catherine Breillat
2004
Christophe Honoré
2003
Jean-Claude Brisseau
2002
Patrice Chéreau
2000
Catherine Breillat
1999
Cédric Kahn
1998
Joao Cesar Monteiro
1995
Jean-Claude Brisseau
1989
Yojiro Takita
1986
Kiriro Urayama
1983
Shogoro Nishimura
1983
Tetsuji Takechi
1981
Kichitaro Negishi
1979
Robert McCallum
1978
Nagisa Oshima
1978
Jim Clark
1978
Nagisa Oshima
1976
Akira Kato
1975
Noboru Tanaka
1975
Just Jaeckin
1974
Noboru Tanaka
1973
Koji Wakamatsu
1972
Bernardo Bertolucci
1972
Gerard Damiano
1972
Noboru Tanaka
1972
Shunya Ito
1972
Artie et Jim Mitchell
1972
Gerard Damiano
1972
Robert Mulligan
1971
Shogoro Nishimura
1971
Koji Wakamatsu
1970
Alex de Renzy
1970
Luis Bunuel
1970
Koji Wakamatsu
1967
Luis Bunuel
1966
Koji Wakamatsu
1967
Koji Wakamatsu
1967
Tetsuji Takechi
1965
Tetsuji Takechi
1964
Luis Bunuel
1961
Charles Vidor
1946
Luis Bunuel
1930
Joseph von Sternberg
1930