نمایندگان مجلس سرگرم تصویب قوانینی در جهت تسهیل افزایش جمعیت هستند و وزارت بهداشت هم توانش را به کار گرفته تا این خواسته رهبر جمهوری اسلامی محقق شود اما چنین پیداست که امکانات و شرایط عمومی کشور، این برنامه را هم به شکست می رساند. رسانههای راستگرا مدام درباره ضرورت و محسنات افزایش فرزندآوری مینویسند و از زبان افرادی مانند وزیر بهداشت، از ریسک یک بچه داشتن به دلیل امکان مرگ او خبر میدهند! اما ناگهان انتشار یک خبر همه رشته ها را پنبه می کند.
همین روزها خبری شوکآور منتشر شد که برخی رسانهها هیچ به آن نپرداختند. یک زن کوهدشتی برای زایمان سومین فرزندش به زایشگاه مراجعه کرده اما او را نپذیرفتند و مجبور به وضع حمل در توالت متعفن و تاریک زایشگاه شده است. حالا همان وزیری که تشویق به فرزندآوری میکرد و تعداد کم بچهها را ریسک میدانست، دستور پیگیری داده و زن هم با نوزادش به روستایشان برگشتهاند، در کنار یک فرزند بیمار دیگر و مادربزرگی که میگوید خدا بزرگ است و حافظ این بچهها.
نوزادی که بند نافش را در توالت بریدند
نخستین بار نرگس جودکی در گزارش وبسایت شبکه آفتاب، از تولد نوزاد کوهدشتی در توالت بیمارستان خبر داد. پروانه، ساکن روستای “دهقان” در نخستین دقایق هجدهم مرداد ماه، سوار یک وانت نیسان یک ساعت در راه بود تا به بیمارستان امام خمینی کوهدشت برسد. اما پزشک متخصص در بیمارستان حضور ندارد و بهتر است فردا برای زایمان بیاید.
چند روز بعد، خبرنگاران اعزامی خبرآنلاین، شرح مفصلتری از ماجرا میدهند. پس از پذیرش نشدن، پروانه احساس میکند که زایمانش نزدیک است اما “شرم دارد” دیگران متوجه بشوند، پس برادر و جاریاش او را در توالتی متعفن و بیچراغ روی زمین میخوابانند و برادر دستش را در دهان پروانه میگذارد تا صدایش را کسی نشنود.
زیر نور موبایل نوزاد به دنیا میآید و توی کاسه توالت میافتد، بیرون میآورندش و بند نافش را میبرند. تازه بعد از آن زائو را بستری میکنند اما حتی به او سرم هم نمیزنند: “وقتی که بستری شدم؛ هیچ پرستاری بالای سرم نیامد. احساس می کردم؛ خون در تنم جاری نیست. نمی توانستم راه بروم. سرم گیج خورد. از روی تخت پایین افتادم. برای لحظه ای نفهمیدم کجا هستم؟ دنبال بچه ام گشتم. کمی که به خودم آمدم؛ فهمیدم از روی تخت پایین افتادهام. خودم را کشان کشان به روی تخت انداختم. آن شب حتا سرم را هم تزریق نکردند. گفتند سرم برای چه می خواهی؟!” پروانه هنوز هم درد دارد و نمیتواند راه برود.
جالب این که در برابر این نوع پذیرش در بیمارستان، طلب دو میلیون تومان پول شده که با “هزار التماس” برادر پروانه، ۲۷۶ هزار تومان دریافت میکنند: “ بچه ی خواهر من در توالت به دنیا آمد. هیچ کسی بالای سرش نیامد؛ حتا بند نافش را هم زن برادرم می برد. معاینه ای در کار نبوده است. این پول بابت چیست؟”
او با گلایه از بیتوجهی بیمارستان و نوع رفتار آنها روایت کرده است: “ میشنویم عشایر ذخایر یک مملکت هستند؛ اما ما آن شب را بدتر از شبهای غزه گذراندیم. حالا از طرف بیمارستان تماس می گیرند و می خواهند که ما رضایت بدهیم. ما نمی دانیم بیمارستان بعد از رفتن پروانه چه چیزی را در پروندهی او نوشته است.”
برای نوزاد نام “شیدا” را انتخاب کردهاند. مادرش گفته است: “ از وقتی به خانه آمدهایم؛ فامیل هایمان برای تبریک قدم نورسیده نیامدهاند. آن ها ماجرا را میدانند و می ترسند شیدا بیماری داشته باشد.”
شیدا برادری به نام شایان دارد، کودک خردسالی که پایش سوخته و لنگلنگان راه میرود، خانواده از پس هزینه درمان برنمیآیند و روی زخم عمیق پای کودک، حنا گذاشتهاند که کمکی به بهبود او نمیکند.
زهرا، خواهر بزرگتر شیدا هم تولد کمنظیری داشته است. مادرش نمیتوانسته به او شیر بدهد و طبق روایت اعضای خانواده، “ شیر در سینه مادر بزرگش جوشید” و مادربزرگ به نوه شیر داد. این یپرزن روستایی معتقد است: “زهرا با عظمت خداوند بزرگ شده است. هوای شیدا را هم خدا دارد.”
دستور وزیر بهداشت، انگشت اتهام به سوی مادر
پس از بازنشر خبر شبکه آفتاب در خبرآنلاین، وزیر بهداشت دستور پیگیری ماجرا را صادر کرده است. روابط عمومی این وزارتخانه خبر داده که معاون وزیر موظف شده تا “ بازرسینی از معاونت درمان وزارتخانه برای رسیدگی فوری به این اتفاق و شناسایی عوامل قصور و برخورد قانونی با ایشان به بیمارستان اعزام نموده و گزارش کامل به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارائه کنند. همچنین آقای دکتر هاشمی تاکید کرده اند در صورتی که این بیمارستان به لحاظ نیروی تخصصی و امکانات دچار کمبودها و یا نواقصی است در جهت رفع کمبودهای این مرکز درمانی سریعا اقدام شود.”
از صدور این دستور پنج روز میگذرد اما از نتیجه اعزام بازرسان فعلا خبری نیست. اما معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی لرستان، از بیمارستان رفع تکلیف کرده و بیشترین تقصیر را متوجه خود شخص زائو کرده است: “ به هر حال باید قبول کرد که این یک تخلف شخصی است و ربطی به مدیریت بیمارستان ندارد. با همراه آن خانم باردار تماس گرفتم و به این نتیجه رسیده ام که خانمی که برای وضع حمل به زایشگاه مراجعه کرده بود برای پیداکردن همراه خود از زایشگاه بیرون میرود و نمیدانسته که در آستانه زایمان است. آن زن وقتی به محوطه بیمارستان میرسد احساس میکند به دستشویی احتیاج دارد اما به محض رسیدن به دستشویی زایمان می کند.”
سیاوش بیرانوند همچنین عنوان کرده که “مامای کشیک مدعی است به بیمار گفته است در صورت وجود عارضه با رضایت خودتان به خرم آباد اعزام می شوید و بیمار چنین برداشت کرده که شما باید خودتان با ماشین شخصی به خرم آباد اعزام شوید. ماما باز مدعی است که چند دقیقه سراغ بیمار دیگری رفته تا به معاینه اش بپردازد و در حین برگشتن متوجه شده زن مذکور از زایشگاه بیرون رفته است.”
کوهدشت به لحاظ پراکندگی و جمعیت سومین شهرستانِ لرستان است و ۲۱۸ هزار نفر جمعیت دارد. محمد، یکی از کارکنان شبکه بهداشت کوهدشت به “َشبکه آفتاب” گفته است: “نبود پزشکان متخصص و دیگر امکانات پزشکی، کمبود تخت، خراب شدن گهگاهِ دستگاه سیتیاسکن و بسیاری از مسایل دیگر همیشه موجب دلخوری و گلهی شهروندان است اما مسئولان بیمارستان همواره بهجای پیگیری بهدنبال توجیه این مشکلات هستند.”
حسینی، یکی دیگر از اهالی کوهدشت هم بارها برای درمان خانواده و ملاقات با بستگانش به بیمارستان کوهدشت رفته: “خدا نکند کسی بیماری جدی پیدا کند یا مصدوم شود، چون یا باید به خرمآباد برود یا سهلانگاری و نبود امکانات را در بیمارستان ببیند و تحمل کند. در اینجا بیماران به جای درمان با مشکلات جدی مواجه میشوند.”
اما این همه مشکلات و معضلات کوهدشت نیست. خبرگزاری ایسنا به سراغ رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران رفته که دست برقضا از اهالی لرستان است. کوروش محمدی میگوید: “اگر مسئولان وزارت بهداشت وارد عمل میشدند و زودتر به بیمارستان سرک میکشیدند، در مییافتند که این مکان حتی به لحاظ شکلی هم شبیه بیمارستان نیست و ساختمان فرسوده دارد که حتی نمیتواند سادهترین خدمات را به مردمش ارائه دهد. این بیمارستان از لحاظ فضای بهداشتی، امکانات و تجهیزات و نیروی متخصص هم دچار مشکلات عدیده است.”
او اضافه میکند: “ حدود پنج یا شش سال است که بیمارستان کوهدشت رئیس ندارد و انتظار می رود وزیر بهداشت بررسی کند که چرا مدیران شبکه بهداشت و درمان کوهدشت اجازه ندادند شخصی اداره امور بیمارستان را به دست بگیرد. ما سالهای قبل هم شاهد مرگ مادران باردار در این بیمارستان بودهایم. حتی هزینههای گزافی برای برخی اعمال از این مردم که درآمد بالایی ندارند درخواست میشود. چه کسی پاسخگوست؟”
این کارشناس مسائل اجتماعی از کمبودهای بسیار این شهرستان گفته و اشاره کرده که کوهدشت فضای سبز مناسب، سینما، فضای آموزشی و امکانات تفریحی وجود ندارد و خانوادهها به دلیل وضعیت اقتصادی نامناسب نمیتوانند پاسخگوی فرزندان خود و تامین رفاه آنها باشند. به همین خاطر بیکاری و اعتیاد در حال رشد است و حتی خود خانوادهها به کودکانشان الگوی اعتیاد را ارائه میدهند.
حالا صرفنظر از این که حل این مشکلات در اختیار و توان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشد یا نه، میتوان او را مورد سوال قرار داد که با شرایط موجود چگونه شهروندان را تشویق به فرزندآوری میکند و میگوید که “بزرگترین سرمایه هر خانواده بچه اوست… خیلی مایه تأسف است که آدم در قسمتی که مربوط به خودش است و سرمایه اصلی زندگی اوست، کم سرمایه باشد.”
عکسها: سمت چپ: نمایی از بیمارستان کوهدشت؛ از وبسایت لکنا – سمت راست: پروانه و شیدا؛ از خبرآنلاین