سرمایه کامبیز سطانین: مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت خاتمی هرچند که معتقد است اصلاحطلبان در برخورد با مسایلی همچون «حوادث 18 تیر 1376»، «پروندهء قتلهای زنجیرهای» و «توقیف فلهای مطبوعات در سال 1378» میتوانستند بهتر عمل کنند، اما در مقام دفاع از دولت اصلاحات برمیآید و بر این باور است که عملکرد هشت سالهء اصلاح طلبان در مجموع عملکرد قابل قبولی بوده است.به اعتقاد تاجزاده مهمترین عامل ناکامی اصلاحطلبان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ائتلاف دیرهنگام اصلاح طلبان بود و در پرتو این باور معتقد است: “تلاش برای به ائتلاف رسیدن عملی احزاب و تشکلهای اصلاح طلب قبل از برگزاری انتخابات آتی مهمتر از تدوین مبانی نظری اصلاح طلبی است.” وی همچنین بدون انکار نقش عوامل سدکنندهء اصلاحات، بر این مطلب تصریح میکند که سپردن تمام نقشها به این عوامل، تفکری نادرست است و اصلاحات در ایران- به رغم تمام ارادههای ترمزکننده- هنوز هم قابل اجراست.تاجزاده از سال 83384 سمت مشاور رییس جمهوری را برعهده داشت و هم اکنون نیز در حال گذراندن دورهء دکتری علوم سیاسی در دانشگاه تهران است.تاجزاده با وجود اینکه بیمار بود دعوت ما را به گفتوگو با خوشرویی پذیرفت.
مصطفی تاجزاده، عضو شورای مرکزی جبههء مشارکت ایران اسلامی، تلاش جناحها و احزاب سیاسی برای تدوین مبانی تفکر و دیدگاههای خود را گامی به پیش و به سمت دموکراسی میداند و میگوید: “هر اقدام احزاب و تشکلهای سیاسی (چه اصلاحطلب و چه اقتدارگرا) در جهت مدونکردن دیدگاههای خود و در معرض نقد و قضاوت جامعه قراردادن گامی به سمت نزدیکشدن به الگوهای کشورهای دموکراتیک است زیرا در این نوع کشورها بیشتر سیاستها و برنامهها موردنقد قرار میگیرند. شهروندان نیز هنگام انتخابات معمولاً به برنامههای مشخص احزاب رای میدهند تا به افراد خاصی و در واقع به تیم مشخصی از افراد که در قالب یک حزب شکل گرفته و برنامه مشخصی برای اداره کشور در آینده دارند، رای میدهند.”
تاجزاده همچنین مکتوبشدن دیدگاههای احزاب را گامی در جهت اجرای اصلاحات در ایران تلقی و اظهارنظر میکند: “یکی از شعارهای اصلاحطلبان، توسعهء همه جانبه است که توسعهء سیاسی هم بخشی از این توسعهء همه جانبه است. یکی از مولفههای توسعهء سیاسی نیز جانشینی باندهای قدرت توسط احزاب و تشکلهای سیاسی و شفافیت مواضع و دیدگاههای آنان است که امکان نقد را برای شهروندان فراهم میکند.”
به اعتقاد وی، “کی از علل مسوولیتپذیر نبودن احزاب نسبت به مسایل جامعه و عملکرد خود، عدم شفافیت دیدگاههای آنان و مکتوب نبودن این دیدگاههاست.”
تاجزاده میگوید: “شاید ایران در بین کشورهای دنیا تنها کشوری باشد که اکثر احزاب موجود در آن ناراضی و منتقد هستند و در عین حال، هیچکدام از آنان حاضر نیستند مسوولیت بخشی از مشکلات موجود در جامعه را بپذیرند و قبول کنند که ممکن است بخشی از این مشکلات حاصل عملکردهای آنان باشد.”
به گفتهء این فعال سیاسی، “نبود انباشت دانش و تجربهء سیاسی در بین احزاب یکی از علل عدم شفافیت و مکتوبنبودن دیدگاههای آنان نسبت به مسایل مختلف اجتماعی است که منجر به مسوولیت نپذیرفتن احزاب در برخورد با مشکلات جامعه و عملکرد خود میشود.”
تاجزاده در این مورد میگوید: “از آنجا که احزاب در ایران برنامه مشخص و مدونی ندارند; نمیتوان تشخیص داد کدام یک از احزاب تحلیلها و راهکارهای واقعبینانهتری نسبت به آینده داشته است.”
برنامههای خاتمی هنوز قابل دفاع است
وی با اشاره به برنامهء مدون 12 مادهء خاتمی در انتخابات دوم خرداد 1376 میگوید: “در آن زمان احزاب و افراد تکلیف خودشان را با در نظر گرفتن برنامهای که خاتمی ارایه کرده بود تعیین میکردند اما، با توجه به گذشت نزدیکبه یک دهه از آن زمان برنامهها نیاز به بازنگری و نوشدن دارند ضمن اینکه شفافکردن مواضع و دیدگاهها در کشوری که در بین احزاب آن بیشتر فرهنگ شفاهی رایج است خود یک نوعحسن است.”
تاجزاده، در عین حال، تاکید میکند: _«گذشت زمان، نشان داد که برنامهء 12 مادهای در مجموع برنامهء قابل دفاعی است و هنوز هم چارچوب سیاستها همان چارچوب برنامهء 12 مادهای است.
وی با بیان این مطلب که «جبههء اصلاحات شامل طیفی از احزاب است و در انتخابات دوم خرداد 1376 گروههای مختلف با دیدگاههای مختلف از برنامهء پیشنهادی خاتمی حمایت کردند»، میگوید: “با توجه به اینکه جریان اصلاحات طیفی از احزاب مختلف از جمله کارگزاران و مجمع روحانیون مبارز تا مجاهدین انقلاب اسلامی، مشارکت و احزاب جدید را دربر میگیرد؛ بنابراین، در تدوین منشور جبهه اصلاحات به ضرورت مواضعی که اتخاذ میشود باید مواضع حداقلی باشد تا امکان حضور احزاب با دیدگاههای گوناگون در جامعه فراهم شود.”
به اعتقاد این فعال سیاسی، “از آنجا که سیستم جامعهء حزبی در ایران (همچون کشورهای فرانسه، ایتالیا و آلمان) دو حزبی نیست بلکه جامعهای چند حزبی است بنابراین هیچ حزبی نمیتواند به تنهایی 50 درصد از آراء را کسب کند. بنابراین احزاب در ایران برای تشکیل حکومت و یا بهدست آوردن اکثریت آرا باید با همدیگر ائتلاف کنند.”
تاجزاده، یکی از اهداف تدوین مبانی تفکر اصلاحطلبی را ایجاد بسترهای مناسب برای پیروزی در انتخابات آتی عنوان میکند و میگوید: “منشور جدید، احتمالاً از لحاظ ماهیتی تفاوت زیادی با منشور قبلی نخواهد داشت اما با توجه به تجربهء نزدیک به یک دههء اصلاحطلبان، ادبیات آن شفافتر و صریحتر خواهد بود و حداقل موضوع این خواهد بود که گروههای اصلاحطلب موجود در جبههء اصلاحات به همین شکل فعلی حفظ شود و اختلاف سلیقهها در ذیل این چارچوب معنی پیدا کند.”
تدوین منشور بر مبنای حقوق شهروندی
این عضو مجاهدین انقلاب اسلامی معتقد است که مهمترین عنصر یا محوری که باید در تدوین منشور اصلاحات مورد توجه قرار گیرد; حقوق شهروندی است.
تاجزاده میگوید: “در این منشور باید در عرصهء سیاست داخلی موضوع حقوق شهروندی به صورت روشن و صریح موردتوجه قرار گرفته و بر مواردی همچون حفظ حریم خصوصی افراد، آزادیهای اساسی، آزادی انتخابات، حقوق اقوام و مذاهب مختلف و تامین حداقل زندگی برای همهء شهروندان تاکید شود.”
وی در پایان تصریح میکند: “مهمترین موضوع برای اصلاحطلبان در انتخابات آتی، ائتلاف است. اگر اصلاحطلبان بتوانند ائتلاف کنند منشور آن نیز به دنبالش میآید در غیر این صورت دهها منشور هم تدوین بشود فایدهای ندارد.”
به گفتهء تاجزاده، “تنها ضابطهء تعیین وزن و سهم احزاب در تدوین منشور هر جبهه باید میزان گستردگی پایگاه اجتماعی هر حزب باشد.” وی در عین حال میگوید: “البته چون جامعهء ما جامعهای حزبی نیست؛ وزن کشی به این صورت در ایران امکان ندارد زیرا وزنکشی احزاب معمولاً در کشورهایی امکان اجرا دارد که دارای انتخابات دو مرحلهای هستند چون در انتخابات تک مرحلهای فهرست جداگانه دادن ریسک زیادی برای احزاب دارد؛ در نتیجه احزاب سعی میکنند با همدیگر ائتلاف کنند. وقتی احزاب ائتلاف میکنند دیگر تعیین این که چه مقدار از آرا به کدامیک از احزاب تعلق دارد ممکن نیست. مثلاً در انتخابات اخیر شوراهای شهر و روستا مشخص نیست چند درصد از آرای جبههء اصلاحات به خاطر شخص و یا حزب معینی بوده است.”
تاجزاده میافزاید: “در کشورهایی که دارای انتخابات دو مرحلهای هستند در مرحلهء اول، هر حزبی فهرست جداگانهای از نامزدها را ارایه میکند و در این مرحله با توجه به میزان آرای هر حزب عمق پایگاه اجتماعی آن مشخص میشود و در مرحلهء دوم اگر احزاب بخواهند ائتلاف کنند هر حزب با توجه به گستردگی پایگاه اجتماعی خود در این ائتلاف وزن دارد و در صورت پیروزی و تشکیل دولت نیز پستها و مقامها بین احزاب با توجه به آرای آنها تقسیم میشود.”
اصلاحات میتوانست ادامه یابد
این فعال سیاسی در مورد فاصلهء گفتهها و کردارهای سران اصلاحات نیز میگوید: “گرچه از سویی ساختار حقوقی و حقیقی به معنای مناسبات واقعاً موجود قدرت در ایران دارای نارساییها و ضعفهایی است و از سویی دیگر اقتدارگراها هم با تمام توان در تلاش برای شکست اصلاحات هستند و حتی بخشهایی از نیروهای اپوزیسیون هم در برخورد با اصلاحات، رفتار غیرمسوولانهای داشتند؛ اما به اعتقاد من اگر اصلاحطلبان در همهء موارد تصمیمات همهجانبه و دقیقی را اتخاذ میکردند، میتوانستند اصلاحات را ادامه بدهند. این رویکرد به اصلاحطلبان این اجازه را میدهد که اقدام به یک نقد جدی و رادیکال از درون خود کنند.”
وی با بیان این مطلب که «اصلاحطلبان بهتر از این میتوانستند عمل کنند» میافزاید: “کسی که وارد عرصهء اصلاحات میشود باید به این موضوع اعتقاد داشته باشد که با وجود عوامل سدکنندهء اصلاحات میتواند کارهایی انجام داد.”
دو رویکرد از موضع توجیه
تاجزاده در مورد انتقاداتی که به جریان اصلاحات در ایران میشود، توضیح میدهد: “برخی معتقدند که اساساً ساختار نظام جمهوری اسلامی اصلاحناپذیر است بنابراین اصلاحات در ایران امری ممتنع است. من با این دیدگاه موافق نیستم زیرا این دیدگاه اصلاحطلبان را تبرئه میکند چون معتقد است ساختار اصلاحناپذیر است و هرگونه اقدامی در این جهت بیفایده است بنابراین به اصلاحطلبان اجازهء شناخت ضعفهای خود را نمیدهد.”
وی در مورد رویکرد انتقادی دیگر میگوید: “براساس این رویکرد اصلاحطلبان در مجموع درست عمل کردند اما اقتدارگراها با کارشکنیهای خود مانع اصلاحات شدند و اگر نهادهای قدرت با اصلاحات همراهی میکردند اصلاحات پیروز میشد. در این نگاه نیز اصلاحطلبان به ظاهر تبرئه میشوند اما در واقعیت این رویکرد یک نوع فرافکنی است و به همان نگاه اول برمیگردد منتها با دو تا توجیه. رویکرد اول میگوید ساختار نظام جمهوری اسلامی جواب نمیدهد اما براساس این نگاه، ساختار خوب است و اقتدارگراها، مانع اصلاحات شدند. در حالی که، نه تنها در ایران بلکه در هر کجای دنیا هم که بخواهد اصلاحاتی صورت گیرد، طبعاً در برابرش جریانات ضداصلاحی وجود دارند و مانع اصلاحات میشوند.”
به اعتقاد این عضو شورای مرکزی جبههء مشارکت، علت اصلی ناکامی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم، ائتلاف دیرهنگام آنان بود.
تاجزاده در این باره میگوید: “اگر اصلاحطلبان از زمان مرحلهء اول انتخابات به ائتلاف میرسیدند و احزاب و تشکلهای اصلاحطلب از همان ابتدا روی کاندیداتوری فرد معینی با هم توافق میکردند؛ مطمئناً یا در مرحلهء اول و یا در مرحلهء دوم انتخابات پیروز میشدند اما اصلاحطلبان زمانی به اهمیت ائتلاف پی بردند که دیگر دیر شده بود (در مرحلهء دوم) _البته این حرف من به این معنی نیست که _تلاشهایی علیه اصلاح طلبان در انتخابات وجود نداشت بلکه حرف من این است که اصلاحطلبان با وجود این مسایل میتوانستند، بهتر عمل کنند و در انتخابات پیروز شوند.”
تاجزاده همچنین در مورد حوادث 18 تیر 1376 و برخورد دولت اصلاحات با این مساله با اشاره به افزایش تعداد آرای خاتمی از 20 میلیون به 22 میلیون رای در انتخابات دورهء دوم ریاست جمهوری وی، میگوید: “این امر نشان میدهد که تلقی جامعه از اقدامات خاتمی این نبوده که وی بد عمل کرده است البته منظور من این نیست که در مورد این مساله بهتر از آن نمیتوانستیم عمل کنیم بلکه با توجه به تجربیاتی که امروز دارم معتقدم که بهتر هم میشد در آن زمان عمل کرد.”
وی میافزاید: “مهمترین و تنها کاری که خاتمی در آن زمان میتوانست انجام دهد آن بود که شورای عالی امنیت ملی، گزارشی دربارهء این حوادث تهیه کند که در صدا و سیما نیز منتشر شود.”
تاجزاده در عین حال با تاکید بر این مطلب که عملکرد دولت اصلاحات در برخورد با حوادث 18 تیر در مجموع عملکرد قابل دفاعی است، میگوید: “دو نفر از وزرای دولت در رابطه با همین مسایل استعفا کردند، گزارش شورای عالی امنیت ملی از صدا و سیما منتشر شد و عاملان این حادثه به دادگاه تحویل داده شدند و سعی شد همه چیز شفاف باشد. اما در هر صورت ارادههای دیگری بود که نه تنها دولت را در این رابطه یاری نکردند بلکه خودشان تبدیل به یک طرف قضیه شدند و مشکلات دیگری نیز پدید آوردند.”
تاجزاده میافزاید: “اگر ماهوارهای از موضع اصلاحطلبی و نه براندازی یا ضدیت با نظام توسط اصلاحطلبان تاسیس میشد و مسایل کلان کشور را از این منظر نقد میکرد و راهکارهای عملی ارایه میکرد مطمئناً ظرف شش ماه مناسبات قدرت در جامعه عوض میشد.” وی معتقد است: “اصلاحطلبان در برخورد با مسایل یا نباید انتظارات جامعه را بالا میبردند و یا اگر انتظارات آنها را بالا میبردند باید متناسب با آن کار میکردند.”
تاجزاده در بیان نمونهای از اقدامات مثبت و ماندگار دولت خاتمی میگوید: “برخورد خاتمی با پروندهء قتلهای زنجیرهای به گونهای بود که حتی فرانسویها هم اعتراف کردند که اقدام به چنین کاری از عهدهء آنها در کشور خودشان خارج بود و تا بهحال سابقه نداشته است که دستگاه اطلاعاتی فرانسه به انجام قتلی اعتراف کند.” به باور این فعال سیاسی جریان اصلاحات در ایران صرفاً زمانی منتفی میشود که همهء راههای فعالیت آزاد سیاسی بسته شود.
تاجزاده در خاتمه میگوید: “ما اعتقادی به مبارزات چریکی نداریم چون این راهها به برقراری دموکراسی ختم نمیشود؛ در نتیجه تا زمانی فعالیت خواهیم کرد که امکان فعالیت داشته باشیم.ما شب نامه پخش نمیکنیم چون معتقدیم که ما دلسوزان نظام جمهوری اسلامی هستیم.”
منبع: سرمایه، 22 اسفند