۱- قرار است در آستانه عید فطر ۱۰۰ زندانی سیاسی با موافقت مقام رهبری از زندان آزاد شوند. عدهای از این زندانیان طی یکی-دو روز گذشته آزاد شدهاند و عدهای دیگر هم به امید خدا قرار است طی روزهای آینده آزاد شوند. واکنشها در جبهه اپوزیسیون ،اصلاح طلبان و منتقدین حاکمیت نسبت به این اقدام نظام گوناگون بوده است؛ برخی خوشحال شدهاند، برخی ضمن خوشحالی با دیده تردید به این تصمیم مینگرند و آن را اقدامی تبلیغاتی ارزیابی میکنند و بعضی هم که نان و آبشان در زندانی شدن و اعدام متهمین سیاسی-عقیدتی است از ته دل ناراحتاند اما به زور لبخند میزنند!
2- زندانیان سیاسی ِ آزاد شده اکثرا ً از فعالین ناشناخته یا کمتر شناخته شده عرصه سیاست و دفاع از حقوق بشرند، در میان آنها از نام “بزرگان زندانی” خبری نیست و به عقیده من این اتفاقا حسن این تصمیم است. چرا که در واقع همین زندانیان گمنام و کمتر شناخته شده بیشتر مستحق آزادیاند، آنها هم بیشتر مورد ظلم واقع شدهاند و هم توجهی را در افکار عمومی برنیانگیختهاند که لااقل به آن دل خوش کنند. بزرگان زندانی ما در کنار هزینه سنگینی که میپردازند با هر روز زندان بر سرمایه وجاهت و محبوبیت شان افزوده میشود که این خود سرمایهای بزرگ برای جریان دموکراسی خواه و اصلاح طلب در کلیت آن خواهد بود. اما افرادی که اخیرا آزاد شدهاند، زندانی شدن و زندانی بودنشان “هزینه خالص” است. هزینه خالصی که به قیمت رنج فراوان خود و خانوادههایشان تمام میشد و میشود. از این رو به عقیده من هر تفسیری که از این تصمیم نظام به عمل آید باز هم از ارزش و برکت این تصمیم برای ما نمیکاهد. خصوصا که برای اولین بار طی این ۳۳ سال تصمیم به عفو و آزادی زندانیان به مناسبت اعیاد مذهبی شامل زندانیان سیاسی هم شده است و این خود میتواند آغاز خوبی باشد. این بدان معناست که به لطف این تصمیم قابل تقدیر ما می توانیم در آستانه هر عید ملی و مذهبی دیگر منتظر آزادی جمعی از زندانیان سیاسی باشیم.
۳- باید این تصمیم خوب نظام را( به رغم همه ی اما و اگرها) به فال نیک گرفت. حاکمیت میتواند با تصمیمات این چنینی به تلطیف فضای سیاسی کشور کمک کند و در عین حال خود را ازبند قسمتی از فشارهای بین المللی رها گرداند. تصمیم گیران اصلی کشور باید بدانند که آزادی همه زندانیان سیاسی نه تنها هیچ خطر و تهدیدی را متوجه نظام نمیکند بلکه اتفاقا فرصتی است برای ترمیم رابطه دولت- ملت و حل برخی مشکلات با نهادهای بین المللی حقوق بشر. بدون شک حاصل این اقدامات رضایت خاطر افکار عمومی و در نتیجه امنیت بیشتر نظام خواهد بود. به همین دلیل جمهوری اسلامی میتواند با اتخاذ چند تصمیم واقع بینانه ی دیگر نظیر این و با آزادی چند مرحلهای همه زندانیان سیاسی طی چند ماه آینده، سهم اصلی، از پیروزی در این بازی بُرد-ـ بُرد را نصیب خود کند.
۴- اتفاقا بسیاری از بزرگان زندانی از چهرههای واقع بین و معتدل سیاسی هستند. باور کنید امثال زیدآبادی، مومنی،بهاره هدایت،نسرین ستوده،احمد قابل، میردامادی، بهزاد نبوی، تاجزاده، بهمن احمدی امویی، مسعود باستانی و… خطری برای ثبات کشور نیستند،آنها دشمنی و عنادی بانظام ندارند و آزادی آنها نه تنها باعث شادی دلهای بسیاری میشود بلکه به آرام تر شدن فضای کشور کمک میکند. آزاد کردن زندانیان سیاسی(اگر ادامه پیدا کند)در شرایط کنونی (و در حالیکه تمام منطقه جز ایران در تلاطم است) نه تنها نشانه ضعف نظام نیست بلکه شاهدی بر قوت و اعتماد به نفس آن خواهد بود. در عین حال این تصمیم میتواند نشانه یک رویکرد جدید و بیانگر رویه متفاوت جمهوری اسلامی نسبت به دیگر کشورهای منطقه و در نتیجه ثبات سیاسی بیشتر باشد. با توجه به شناختی که از درایت و عقلانیت اکثر زندانیان سیاسی صاحب نام داریم آنها اگر آزاد شوند قطعا در جهت تلطیف و آرام کردن فضا خواهند کوشید و با هر گونه اقدام غیر عقلانی و احساسی مخالفت خواهند کرد. بنابراین پس از آزادی این صد نفر، نظام میتواند در گامهای بعدی و بدون کمترین نگرانی به تدریج همه زندانیان سیاسی اعم از شناخته وناشناخته را آزاد کند و به این ترتیب گام بلندی در جهت عادی سازی شرایط سیاسی کشور بردارد.
۵- می دانم که موضع مطرح شده در این یادداشت کوتاه احتمالا با خشم بسیاری از دوستان ما خصوصا در خارج از کشور مواجه خواهد شد، ولی نباید بیمی به دل راه دهیم، هدف آزادی زندانیان سیاسی است و اگر نظام خودش (حال از موضع قوت یا به هر انگیزهای) این عمل را انجام دهد چرا از این کار استقبال نکنیم؟ البته شاید کسانی باشند که تحت تاثیر جو انقلابهای منطقه به کمتر از براندازی نظام راضی نباشند، آنها میتوانند همچنان بر طبل “انقلاب” بکوبند کسی مانع آنها و انقلابشان نمیشود،آنها میتوانند به “حرکات انقلابی” خود ادامه دهند! البته از فردای “انقلاب” امثال من همچنان رفرمیست(اصلاح طلب) خواهند بود و خواهند ماند. با این اوصاف هیچ کس حق ندارد افرادی را که تحت همین شرایط دشوار به دنبال اصلاح و بهبود (ولو اندک و نسبی اوضاع) و ایجاد حداقلی از فضای تنفس برای جامعه هستند به چیزی متهم کند.شاید آزادی زندانیان سیاسی تداوم پیدا نکند و این گام اول و آخر باشد، منطق اصلاح طلبی اما ایجاب میکند از کوچکترین روزنه و کمترین امید برای بهبود هر چند ناچیز اوضاع چشم پوشی نکنیم. این البته با منطق انقلابیون همخوان نیست. ولی برخورد با صخرههای سخت واقعیت، آدم را واقع بین میکند.