گزیده ی فیس بوک به انتخاب هنر روز
فکر ما و قلب ما با شماست…
یک – رضا خندان :
چهارشنبه که از ملاقات نسرین بر میگردیم میبینیم که خانه پر است از کارت پستال و نامههای محبتآمیز برای نسرین و ما، با یک ایدهی مشترک به مناسبت روز جهانی حقوق بشر.
“کلید امید و رهایی” نماد این نامهها و کارتهاست، به همت دوستان عفو بینالملل در کانادا
از همین جا به همهی کسانی که این کار بزرگ را سامان دادند و آنهایی که با نام و بینام برای نسرین و ما نوشتند که “فکر ما و قلب ما با شماست…” درود میفرستم.
دو - مریم شبانی :
دو روز مانده به «انفجار نور» گوش هایم را می گیرم تا نشنوم صدای غریو شادی و هلهله ساختگی اصحاب قدرت را وقتی نمی توانم صدایی بشنوم از بازرگان ها و سحابی ها…اصلا چرا راه دور؟ وقتی نمی توانم صدایی بشنوم از میرحسین موسوی و مهدی کروبی…وقتی نمی توانم پای خاطرات مهندس محمد توسلی بنشینم… دو روز مانده به «انفجار نور» چشم هایم را می بندم تا نورافشانی مستانه اصحاب قدرت چشم هایم را نیازارد…برای من همان ماه آسمان کافی است تا هرشب تصور کنم تابیدنش را بر اوین و زیر نور ماهتاب،دوستانم را نظاره کنم و درانتظار آزادی بنشینم…
سه – اسدالله امرایی:
یکی دو روز پیش که خبر درگذشت استاد یونسی را به ماهور دادم گفت خدا سومی را به خیر کند. رجبی از فرزندان آدربایجان بود اما زبان فارسی را زبان مادری خود میدانست. میگفت: همواره در خدمت ملت خود خواهم بود و حتی اگر دست نداشته باشم، خودکار را به دهان میگیرم و برای ملتم خواهم نوشت. پرویز رجبی هم رفت.
چهار – جلوه های هنر:
کلاس درس دکتر شفیعی کدکنی در دانشکده ادبیات
درس معلم ار بود، زمزمهٔ محبتی….. جمعه به مکتب آورد، طفل گریزپای را
پنج –دل نوشته های دلنشین:
بانو بیدار شو!
یک پاکتِ سیگار بخریم
یک جعبه دستمال کاغذی
کمی عرق سگی
برویم در خانه حسین پناهی را بزنیم
آنقدر شعر بخوانیم و گریه کنیم
تا عمو حسین از صرافتِ رگهایش بیفتد
سرِ راه برگشتن
تیغ میخریم
من رگ لالههای باغچه را میزنم
تو تولدی دوباره را مینویسی
من زار میزنم
بانو !!!
هیچ زنی
در آستانه ی هیچ فصلِ سردی نیست
تو کنارِ یک پنجره
رو به باغِ همسایه
میخوابی
و در نگاه خاکستری من
جاودانه میشوی
( در سوگِ تو دریغ، چشمِ زمان گریست )
اثر نیکی فیروزکوهی
شش – فیلم و دیگر هیچ:
دُرست مثل یک زن، آخرین فیلم گلشیفته فراهانی
فیلم داستان دو زن است که ازدواج های نافرجامی را پشت سر گذاشته اند، با هم آشنا میشوند و با علاقه ای که به رقص دارند، در مسابقات رقص در سراسر آمریکا شرکت میکنند تا به لاس وگاس می رسند. کارگردان فیلم، رشید بوچریب، یک فیلمساز موفق الجزایری ست که تاکنون فیلمهایش چهار بار کاندید جوایز اُسکار شده اند