میگویند حسن روحانی پیش از جلسات در اتاق خوشبوکننده هوا اسپری میکند اما وقتی مسئله به صنعت نفت کشور میرسد، رئیسجمهور منتخب به این سادگی نمی تواند مشکلات را چاره کند و ممکن است نیاز به خانهتکانی زیادتری داشته باشد.
در خارج از ایران توجه زیادی به تاثیر تحریمها علیه ایران و بازار جهانی نفت شده است. اما در مورد اینکه سیاستمداران ایران باید با نفتشان چه کنند و سیاستهای مختلف چه تاثیری در داخل کشور خواهد داشت بحثی نشده است. فعال شدن صنایع نفت، برای اقتصاد ایران و هم برای موفقیت رئیس جمهور منتخب اصلاحطلب میانه رو حیاتی است.
در دوران پس از جنگ عراق با ایران، تولید نفت در دوران هاشمی رفسنجانی سالانه 3 درصد و در دوران خاتمی 1 درصد رشد داشت. در دوره خاتمی شرکتهای بزرگی نفتی از اروپا، روسیه و آسیا برای سرمایهگذاری به ایران آمدند. در سال 1995 بیل کلینتون قراداد شرکت نفتی آمریکایی کونوکو برای گسترش حوزه نفتی سیری را وتو کرد که این اقدام به شرکت توتال فرانسه اجازه داد وارد میدان شود. شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای مهندسی و خدماتی داخلی نیز در آن دوران پیشرفت زیادی کردند.
برعکس، در زمان محمود احمدینژاد، سیاستهای نفتی خیلی شبیه مشی هوگو چاوز در ونزوئلا بود و جای تکنوکراتهای متخصص را افراد بیصلاحیت گرفتند که این خود باعث کاهش تولید نفت شد. دو میدان نفتی آزادگان و یادآوران که اوایل دهه 2000 کشف شدهاند پیشرفت بسیار اندکی داشته اند.
توسعه بخش نفت به میزان زیادی از تحریمها تاثیر گرفت. شرکتهای غربی فعالیتهای جدید خود را از سال 2008 معلق کردند و چین و روسیه هم تنها پای خود را لای در نگه داشتند. موانع بسیار باعث شد قراردادها لغو شوند و تصمیمگیریها مختل شوند.
سه وزیر پیشنهادی احمدینژاد برای وزارت نفت توسط مجلس در سال 2005 رد شدند. او در سال 2011 سعی کرد خود وزیر نفت خودش باشد که بار دیگر توسط مجلس رد شد. سیاستهای جعلی خصوصیسازی نهادهای دولتی از جمله شرکتهای نفتی و مهندسی کشور نیز این شرکتها را تحت کنترل افراد داخل حکومت و دولتی درآورد.
بالا رفتن قیمت نفت درآمد نفتی دولت احمدینژاد را از جمع صد سال تولید کشور هم بیشتر کرد. نرخ تبدیل ارز باعث شد تولیدکنندگان داخلی توان رقابت نداشته باشند و سیل واردات ارزان به کشور سرازیر شد، با این امید بیهوده که تورم ناشی از نقدینگی پایین بیاید. احمدینژاد در یک اقدام عجیب پولی اصرار ورزید که نرخ بهره به تناسب تورم بالا نرود.
تنها دستاورد مثبت دولت احمدینژاد هدفمندی یارانهها و جایگزینی آن با پول نقد به خانوادهها بود که به طور شگفتانگیزی خوب اجرا شد. مصرف پایین آمد و پولی که به افراد داده میشد برای خانوادههای فقیر تاثیر زیادی داشت. اما اختلاف بین دولت و مجلس باعث شد برنامههای بعدی خوب پیش نرود و تحریمها باعث سقوط شدید ارزش ریال و بالا رفتن تورم و شکست کسب و کارها شد.
مسیر صنعت نفت در دولت آقای روحانی بستگی به پیشرفت در مذاکرات هستهای و کاهش تحریمها و سیاستهای داخلی دولت او دارد. اگر تحریمها همچنان ادامه داشته باشد، دولت جدید ایران مجبور است با درآمد شدیدا کاهش یافته خود سر کند. این میتواند کشور را به سمت تولید و مصرف داخلی ببرد و جلوی واردات لوکس را که در دهه گذشته افزایش یافته بگیرد.
با ثابت ماندن یا حتی کاهش تقاضای نفت اوپک، کاهش قیمت نفت و افزایش تولید عراق، مسیر پیش رو برای ایران بسیار مبهم و نامعلوم است. روسیه که حامی ایران به حساب میآید علاقهای به تشویق رقابت برای تولید نفت و گاز ندارد و با توجه به بدبینی ایران نسبت به غرب، وابستگی به کرملین و چین طنزآمیز به نظر میرسد.
استفاده کامل از پتانسیل نفتی ایران مستلزم سرمایهگذاری و تخصص از جمله حضور شرکتهای غربی است. برای این مهم قراردادها باید شرایط بهتری داشته باشند. دادن امتیاز طولانی مدت به شرکتهای بینالمللی میتواند به توسط قراردادهای جدید که حاکمیت کامل ایران بر صنعت خود را حفظ میکند انجام پذیرد. این موضوع دو نتیجه در بر خواهد داشت. اول اینکه فعالیت کافی و احیای حداکثری میادین کشور را باعث میشود و انتقال تکنولوژی را تشویق میکند. دوم اینکه، انرژی و عزم بیشتری برای حذف باقیمانده تحریمها ایجاد میکند و از اعمال دوباره آن ها جلوگیری می کند.
منبع: فارین پالسی - 24 ژوئن