سخنان سردار عزت الله ضرغامی، رئیس صدا وسیما که روز یکشنبه دوازدهم دی ماه در مراسم تودیع و معارفه رئیس مرکز بسیج این سازمان بیان شده حاوی نکات جالبی است. وی با اشاره به فعالیتهای بسیج در طول جریان فتنه (بخوانید اعتراضات مسالمت آمیز مردمی به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم)، یادآور شده است: بسیج در دورهی فتنه با همه وجود در صحنه بود و از همهی هستی خود استفاده کرد، حتی در زمانی که درگیریهای خیابانی وجود داشت، نیروهای بسیج مجبور بودند با چوب و باتوم در خیابان به مبارزه بپردازند. تصاویری که در این زمان از بسیج گرفته میشد آنها را به عنوان نیروهای ضد مردمی نشان میداد، در ظاهر هم همینطور بود چون افرادی با لباس بسیج و چفیه در یک طرف بودند و طرف دیگر به ظاهر مردم عادی قرار داشتند. ضرغامی همچنین افزوده است: پس از فتنهی سال 88 یکی از سیاستهای بسیج این بود که چهرهی بسیج در جامعه بازسازی شود.¹
اهمیت این سخنان از آنجا ناشی می شود که می توان آن را در نوع خود اولین اعتراف رسمی مقامات جمهوری اسلامی در مورد نحوه حضور، چگونگی و کیفیت نیروهای بسیج در سرکوب تظاهرات های خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم- و حتی پیش از آن – تلقی نمود. البته قبلا نیز به کرات توسط مسئولین ارشد از نقش موثر بسیج در مقابله با فتنه صحبت به میان آمده و این اقدامات نیز مورد تائید و تقدیر رهبر و اکثر فرماندهان نظامی قرار گرفته بود اما در این زمینه همواره از واژه های کلی و مبهمی نظیر حضور پرشور و میلیونی، اقدامات خود جوش، حماسه آگاهانه و… ادبیاتی از این دست استفاده می کردند و در رسانه های حاکمیت اینگونه تبلیغ می شد که جان بر کفان بسیجی در اوج مظلومیت و سادگی که برای دفاع از انقلاب به صحنه آمده بودند مورد حمله عده ای آشوبگر قرار گرفته و در این راه پر افتخار تعدادی از آنها نیز شهید و زخمی شده اند و هرگز صحبتی از نحوه برخورد (و یا دفاع ) آنها به میان نیامده بود حتی اعلام شد که از رسانه ای کردن آمار و اسامی کشته شدگان بسیج بدلیل مسائل امنیتی خودداری شده است! البته سخنان آقای ضرغامی را نمی توان از جنس افشاگری و یا از سر دلسوزی دانست بلکه تنها می توان آن را یک خطای اطلاع رسانی و رسانه ای شدن ناخواسته تلقی کرد که با هر قصدی که صورت گرفته باشد در عین ارائه تصویری واقعی از عملکرد تهاجمی بسیج در جریان سرکوب اعتراضات همگانی، از کاربرد انواع و اقسام سلاح های سرد و گرم در برخورد با مردم بی دفاع پرده برمی دارد؛ مسئله ای که تا این لحظه همواره مورد تکذیب و وارونه نمایی جمهوری اسلامی بوده است.
علاوه بر این نکته، سئوالی که مطرح می شود این است که چرا چهره بسیج در جامعه نیازمند بازسازی است؟ این در حالی است که اگر واقعا آنگونه که حاکمیت تبلیغ می کند، بسیج بعنوان یک سازمان مردمی که بر اساس رسالت اجتماعی در برابر یک جریان انحرافی به صحنه آمده بود، ، منطقا می بایست مورد تقدیر و استقبال عامه مردم نیز قرار می گرفت نه اینکه پس از عمل به این وظیفه دین و میهنی نیازمند بازسازی چهره باشد.
به راستی عملکرد افتخار آمیز بسیج و بسیجیان (البته نزد مقامات جمهوری اسلامی) چگونه بوده است که امروزه برای افکار عمومی نیازمند توضیح و تبیین است؟ آیا این بسیج که آقای ضرغامی از ضرورت باسازی چهره آن در جامعه سخن گفته است همان بسیجی است که در مقطعی از جنگ هشت ساله ایران وعراق، مردم برای دفاع از سرزمین خود داوطلبانه به آن می پیوستند و پس از جنگ نیز اعضای آن مورد احترام و تکریم مردم بودند؟
متاسفانه باید اذعان نمود که چنین نیست و بسیج فعلی جز نام با آن بسیج هیچ نسبتی ندارد. از اواخر دوره اول ریاست جمهوری خاتمی، سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی که عزم خود را برای حضور بیشتر در صحنه سیاست جزم می کرد با سازماندهی جدید بسیج و گسترش آن در تمام اقشار اجتماعی از بازار و دانشگاه و مدرسه گرفته تا روستا و شهر و ایلات، عملا این نهاد پیرامونی را که در زمان جنگ از آن به عنوان منبع اصلی تامین نیروی انسانی لازم در جبههها استفاده میشد به یک حزب پادگانی تبدیل کرد و در حال حاضر پایگاههای بسیج که روزگاری تنها به مساجد و برای ثبت نام داوطلبان حضور در جبههها و یا محلی برای توزیع اقلام و مایحتاج مورد نیاز خانوادهها و طبقات و اقشار کم درآمد جامعه محدود بود، به تمام محلات، ادارات، دانشگاهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی و همه افراد جامعه در سطوح متفاوت اجتماعی گسترش یافته است و از این منظر بسیج علاوه بر مکانی برای ترویج اسلام فقاهتی، تبلیغ دیدگاههای ایدئولوژیک حاکمیت و ارائه قرائت پیشواسالار از رهبری نظام، به یک حزب تمام عیار تبدیل شده است که با توجه به ساختار متمرکز و شبه نظامی، انگیزشهای مالی، برخورداری از تشکیلات سراسری، سرعت و انعطاف بالا و مخصوصا در غیاب احزاب واقعی و یا قدرتمند در شرایط مختلف از انتخابات گرفته تا سرکوب اعتراضات مردمی و یا سایر برنامههای حکومت بصورت ابزاری بکار گرفته میشود. البته این دگردیسی و تغییر ماهیت بسیج از یک نهاد مردم محور به یک سازمان حکومتی به دلیل تدریجی بودن، شفاف نبودن کارکرد و نداشتن عملکرد معین تا انتخابات اخیر و وقایع تاسف بار پس از آن چندان در کانون توجه و مورد قضاوت افکار عمومی قرار نگرفته بود اما سرکوب اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز مردم ( آنهم نه مثلا برای سرنگونی بلکه تنها برای یک پرسش ساده در مورد سرنوشت رای اشان) با محوریت بسیج به حدی سبعانه و غیر قابل تصور بود که تا مدتها این شایعه بر سر زبانها بود که برای این سرکوب از نیروهای خارجی استفاده شده است زیرا شدت برخوردها بگونه ای بود که اینکه یک هموطن اینگونه با هموطن دیگر( آنهم در حکومت مدعی اخلاق و دین) برخورد نماید را سخت غیرقابل باور نموده بود. در جریان سرکوب خشن و وحشتناک سال 88 صحنه ها و روایت های متعددی از قساوت و جنایت پدید آمد که ظرفیت انعکاس و یا واگویی برخی از آنها در رسانه ها بدلیل تاثیر عمیق اشان در جریجه دار نمودن احساسات و وجدان عمومی جامعه وجود ندارد و کیست که نداند بسیاری از این فجایع توسط بسیج و فدائیان رهبر بوجود آمده اند. بنابراین برخلاف گفته های آقای ضرغامی سقوط جایگاه بسیج و شکل گیری قضاوت جامعه در مورد ضد مردمی بودن این سازمان نه بخاطر نمایش چند عکس از جنایت های هولناک آن بلکه بخاطر عملکرد فاشیستی بسیج و کارکردش در تداوم استبد دینی پدیدآمده است. در چنین شرایطی طبیعی است که رئیس بزرگترین دستگاه تبلیغی حکومت که با دسترسی به آمار و نظرسنجی های محرمانه بخوبی از موقعیت تنزل یافته بسیج در افکار عمومی مطلع است برای روحیه بخشیدن به اعضای این نهاد سرکوبگر و از سوی دیگر فریب مردم، سخن از بازسازی چهره بسیج به میان آورد، غافل از اینکه آب رفته کی باز آید به جوی!
پانوشت
1- به نقل از خبرگزاری ایسنا