آیا تحریم ها نتیجه بخش بوده است؟

نویسنده

» تحلیل کونتروپوان از صعود فقر در ایران

استیو هانک

از زمانی که محمود احمدی نژاد در اوت ۲۰۰۵ رییس جمهور ایران شده، اقتصاد این کشور روز به روز بدتر شده است. ازاین پس جایگاه ایران در رده بندی گزارش سال ۲۰۱۲ بانک جهانی برای انجام امور بازرگانی به رده ۱۴۴ سقوط کرده [در مجموع ۱۸۳ کشور].

اکنون چند دهه است که اقتصاد ایران توسط حکومت مذهبی اداره می شود. جمهوری اسلامی با وضع قوانین و آیین نامه های مختلف، کنترل قیمت، اعطای یارانه، اتخاذ سیاست های مداخله گرایانه و هزار شگرد اداری دیگر درتلاش است تا به اهداف خود برسد. حفظ این نظام بر سر قدرت تاکنون صرفاً به لطف درآمدهای نفتی میسر بوده است.

کمی پس از آنکه احمدی نژاد به قدرت رسید، ایران به دلیل جاه طلبی های هسته ای باعث خشم آمریکا و متحدانش شد. و اخیراً به دلیل مشاجرات مربوط به تنگه هرمز و حمایت از بشاراسد، تنش ها تشدید یافته است. ائتلاف های “متحدان” طی ماه های اخیر باعث شده تا تحریم های اقتصادی علیه ایران افزایش یابد.

آیا اعمال تحریم ها می تواند نتیجه بخش باشد؟ نرخ مبادله ریال شاخص و نشانه بسیار خوبی برای پاسخ به این سؤال است. زمانی که رییس جمهور اوباما لایحه “تحریم های جامع علیه ایران” را در ژوئیه ۲۰۱۰ امضاء کرد، نرخ ریال در مقابل دلار در بازار سیاه به نرخ رسمی بسیار نزدیک بود.

ولی از ژوئیه ۲۰۱۰ تاکنون، فاصله نرخ بازار رسمی و بازار سیاه روز به روز بیشتر شده است. اکنون نرخ ریال در بازار سیاه نسبت به نرخ رسمی با ۵۲ درصد کاهش روبرو شده است. زمانی که ارزش یک واحد پولی فرو می ریزد، می توان با اطمینان گفت که شاخص های اقتصادی دیگری نیز در جهت منفی در حرکت اند. با بررسی نرخ مبادله میان ریال و دلار، این طور برآورد می کنم که نرخ تورم سالانه در ایران ۷۱ درصد باشد.

برای به دست آوردن یک تصویر مشخص از شرایط اقتصادی ای که اکثر مردم ایران با آن روبرو هستند، می توان یک “شاخص فقر” تعیین نمود. این شاخص مجموع نرخ تورم، نرخ سود و نرخ بیکاری منهای متغیر سالانه درآمد سرانه است.

شاخص فقر ایران برای بازه زمانی ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۲ در نمودار فوق مشخص شده. باید خاطرنشان ساخت که نرخ تورم واقعی، نرخ سود و نرخ بیکاری در ایران احتمالاً بیش از آن چیزی است که در گزارش ها ارائه می شود. درنتیجه، سطح واقعی شاخص بالاتر از آن چیزی است که در این نمودار مشخص شده.

سطح شاخص در این بازه زمانی بسیار بالاست. در سال هایی که هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری را برعهده داشته سطح شاخص نوسانات شدیدی دارد: افزایش چشمگیر و سپس کاهش شدید و مجدداً افزایش سطح “فقر”. سال های ریاست جمهوری خاتمی از ثبات نسبی قابل توجهی برخوردار است که منجر به بهبود ناچیز اقتصاد در ایران شد. در دوره احمدی نژاد شاهد افول ثابت در وضعیت اقتصادی هستیم که از سال ۲۰۱۱ با یک رکود اقتصادی نگران کننده همراه بوده است.

در مقایسه با شاخص فقر در مصر درمی یابیم که وضعیت اقتصادی ایران طی چند سال بسیار وخیم بوده است. از سال ۱۹۹۳ شاخص فقر در مصر حتی در بدترین حالت یعنی در بهار عربی، هرگز از مرز ۴۰ درصد عبور نکرده. درحالی که شاخص فقر در ایران در اغلب اوقات از ۴۰ درصد گذشته و اخیراً نیز تا ۱۰۶ درصد پیش رفته.

شکی نیست که تحریم های اعمال شده ازسوی “متحدان” شرایط را برای جمهوری اسلامی بسیار سخت کرده. ولی آیا این وضعیت می تواند نتیجه بخش باشد؟ احتمالاً خیر. پروفسور جان مرسهایمر در شاهکار خود به نام “تراژدی سیاست قدرت های بزرگ” دلایلی ارائه کرده است مبنی براینکه توقف داد و ستدهای دریایی و بمباران استراتژیک [که من به آن تحریم های مالی را نیز اضافه می کنم] به ندرت می توانند به نتایج مورد نظر منجر شوند.

“مردم کشورهای مدرن می توانند رنج های بسیاری را متحمل شوند بدون اینکه علیه دولتمردان خود دست به شورش بزنند. حتی یک نمونه تاریخی هم وجود ندارد که در آن حملات استراتژیک علیه مردم یک کشور باعث وقوع اعتراضات عمومی آنها علیه دولتمردهایشان شده باشد.” به نظر می رسد که “این مجازات ها خشم مردم را بیشتر به جانب تهاجم گر روا می دارد تا به جانب دولت آن کشور.”

حتی اگر تحریم ها باعث ایجاد فقر قابل توجهی در ایران بشود، تاریخ نشان می دهد که شاید مردم ایران این وضعیت را به پای “متحدان” بگذارند.

بنابراین ازیک طرف تحریم ها دارد نتیجه می دهد و شرایط بسیار سختی را برای مردم ایران رقم زده. ولی ازطرف دیگر، تحریم ها دارد شکست می خورد، زیرا نتوانسته آیت الله ها را مجبور به عقب نشینی کند. شاید به همین دلیل است که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، با زیرکی اظهار داشته “روسیه ازاساس با اعمال تحریم مخالف است، زیرا برای حل مشکلات باید با کشوری که مشکل ساز شده به صورت دیپلماتیک به مذاکره نشست، نه اینکه آن را منزوی کرد”.

منبع: کونتروپوان، ۲۰ سپتامبر