تازه چه خبر

مهدی عبدالله زاده
مهدی عبدالله زاده

حضور همزمان سینماگران سبز و معاون سینمایی وزارت ارشاد دولت کودتایی در کن و دیگر پسامدهای حمایت از سینمای مستقل ایران، گزارش خبری این هفته ی هنر روز…

 

به دنبال برلین و ونیز و لوکارنو، این بار…

جشنواره کن سبز شد…

 

حضور سینمای ایران در شصت و سومین دوره از جشنواره بین المللی فیلم کن با جلوه ای متفاوت و پرتضاد همراه بود. از یک سو هیچ نماینده ای از ایران در هیچ کدام از بخش های اصلی و فرعی حضور نداشت و از سوی دیگر به بهانه توجه به وضعیت سینماگر سبز ایرانی در زندان، همه جا سخن از ایران و سینما و سینماگران ایران بود.

در حالی که بیش از چهل فیلم بلند ایرانی متقاضی، شانس شرکت در فستیوال کن را از دست دادند، حضور عباس کیارستمی و فیلم غیر ایرانی اش، سرآغاز حرکتی بود که توجه مطبوعات دنیا را نسبت به وضعیت سینماگران ایرانی بر انگیخت. جلسه مطبوعاتی فیلم کپی برابر اصل با سخنان ژولیت بینوش و کیارستمی درباره وضعیت جعفر پناهی و برداشته شدن حریم میان هنرمندان و حکومت آغاز شد و پس از آن نوبت به سینماگران ایرانی و شخصیت های برجسته سینمای فرانسه رسید تا یک روز بعد با حضور در یک نشست مطبوعاتی وضعیت پناهی را مورد توجه جدی قرار دهند و با تشریح دیدگاه های خود، خواست موکد شان را برای آزادی فوری و بدون شرط او ابراز کنند. در این جلسه ژولیت بینوش نامه عباس کیارستمی در این باره را قرائت کرد و پس از آن نوبت به ژیل ژاکوب مدیر فستیوال کن، سرژ توبیانا مدیر سینماتک فرانسه و اولیویه پوان داور معاون فرهنگی وزارت خارجه فرانسه رسید تا در این باره صحبت کنند. بهمن قبادی و محسن مخملباف- دوسینماگری که سابقه چندین بار حضور در کن و کسب جایزه از این جشنواره را دارند-  نیز در این جلسه نگرانی ها و بیم ها و امید هایشان در باره اعتصاب غذای پناهی و اوضاع نابسامان هنرمندان داخل کشور ابراز کردند.


 

در سوی دیگر اما، و در شرایطی که سینماگران ایران و فرانسه به تلاش های خود برای مصاحبه با مطبوعات و شرح و تاکید بر وضعیت دشوار موجود ادامه می دادند، ماموران دولتی ایران پرشمار تر از همیشه به کن آمدند تا  با حضور در بازار بین المللی فیلم کن و در غرفه هایی وسیع تر و پر هزینه تر از گذشته در و دیوار را با پوستر فیلم های ارزشی خود پر کنند و روی اکران بزرگ، بخشهایی از تولیدات فیلمسازان خودی را به طور مداوم نمایش دهند.  در راس آنها جواد شمقدری به کن آمد تا به تاسی از رییس دولتش و با گستاخی مثال زدنی خود، دم از چهارصد کارگردان ایران بزند و بگوید که پناهی فقط یکی از آن چهار صد تا ست و این چنین به اولویت کمیت بر کیفیت( در نگاه خویش به هنر) تاکید کند.

او بی وقفه در پی آن بود تا تریبونی به دست آورد و به سبک و سیاق سفرهای نیویورکی احمدی نژاد، کن را به فرصتی برای تبلیغ، فرافکنی، دروغ پردازی و رفع مسئولیت بدل کند. اما تلاش وی موثر واقع نشد و فرانسوی ها حاضر نشدند این فرصت را به کسی بدهند که به باورشان نقشی اساسی در حبس پناهی و تحدید سینماگران ایفا می کند.


 

شمقدری و دار و دسته فارابی ها یک بار دیگر هم  با هزینه های گزاف، آثاری که هیچ شانسی برای حضور در بازار بین المللی ندارند را زیور غرفه های خالی شان کردند. غرفه هایی که- تقریبا هیچ بازدید کننده ای نداشتند. این خرج و برج بی حساب و کتاب که پیداست هیچ دستاوردی برایشان ندارد حکایت “آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی” است. ظاهرا تفکر پروپاگاندای کور و ارتباط یک طرفه و اعتقاد به مونولوگ به جای دیالوگ و تبلیغ به مفهوم روشنگری و ارشاد ایدئولوژیک چنان در بطن مناسبات دولتی ریشه دوانده که ناکامی های هرساله در بازار کن نمی تواند هیچ خللی در اراده پولادین آقایان و متقاعد کردنشان برای بازبینی سیاست ها و تغییر استراتژی ها به وجود آورد.


 

شرکت پرشمار سینماگران جوان ایرانی در بخش شورت فیلم کرنر - که به نوعی حکم بازار فیلم کوتاه را دارد یکی دیگر از جنبه های متفاوت حضور سینمای ایران در جشنواره کن امسال بود. جوان هایی که با پرداخت 95 یورو توانسته بودند فیلم کوتاه شان را در این بازار ثبت نام کنند پر تعداد تر از آن بودند که بتوان آنها را شمرد. با آن که عمده آثار ثبت نام شده، آثاری فوق العاده ضعیف بودند، اما در میان آنها می شد فیلم های قابل توجهی همچون رنسانس ساخته فریبرز علی محمدی کیوانی  را نیز پیدا کرد و دید. حضور سینماگران جوان در این بازار و در حاشیه کن، نشانگر آن بود که جوانان ایرانی با شرکت در این مهمترین رخداد سینمایی دنیا اراده ای محکم و فردیتی مستقل را در برابر رویکرد تحدید گرایانه دولتی ها به نمایش می گذارند. شمقدری به همراه اسنفدیاری ها و باقی ملازمانش هرچه می خواهند در راهرو های کاخ جشنواره کن قدم بزنند و جولان دهند. آینده از آن همین جوانان فیلم ساز است که بر فرش قرمز کن قدم بگذارند.