موقع بازداشت گفتند اتهام اش محاربه با خداست و با مجموعه ای از اتهامات نظیر مسئول پروژه اروپایی سازی اسلام، همکاری با دولت های متخاصم، جاسوسی به نفع دولت آلمان، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی، توهین به روحانیت، توهین به رهبری، توهین به مقدسات و انتشار کتاب های ممنوعه و… به ۴ سال حبس تعزیری، ۵۰ ضربه شلاق، پرداخت ۸ میلیون ریال جریمه نقدی و خلع لباس روحانیت محکوم شد. حال می گویند سومین پرونده نیز برای او باز شده، آن هم در شرایطی که در زندان به سر می برد. آرش هنرور شجاعی که دوستانش او را با نام محمدصادق هنرور شجاعی می شناسند روحانی منتقد و وبلاگ نویسی است که مادرش در مصاحبه با “روز” میگوید بیش از هرچیز نگران سلامتی اوست که به بیماری صرع مبتلاست.
تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور، نشر اکاذیب، جعل دست خط مراجع و جعل مدارک تحصیلی دیگر اتهاماتی است که آقای هنرور، پیشتر به خاطر آنها محاکمه شده و حکم دریافت کرده و در حال حاضر در زندان در حال سپری کردن محکومیت خود است.
روز گذشته اما وب سایت کلمه گزارش داد که “تبلیغ علیه نظام از طریق مشارکت فعال در کمپین نه به حجاب اجباری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی از طریق مصاحبه با سایت رسام به مناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد و نقض حکم خلع لباس روحانیت” سه اتهامی است که طی روزهای اخیر به اقای هنرور شجاعی توسط دادیاری شعبه ۲ دادسرای ویژه روحانیت تهران تفهیم شده است.
مادر آرش هنرور شجاعی اما در مصاحبه با “روز” میگوید: میدانیم که پرونده جدیدی برای او ساخته اند اما هنوز نمیدانیم این بار چه اتهاماتی به او وارد کرده اند. از این اتهاماتی که گفتید دو اتهام اول قبلا به او تفهیم شده و به خاطر آنها حکم هم دریافت کرده و در زندان در حال کشیدن محکومیت خود است. درباره اتهام سوم هم پسر من بعد از خلع لباس اصلا لباس روحانیت نپوشیده، شاید توی خانه روی شانه اش انداخته باشد اما حکم را نقض نکرده. اصلا سئوال من این است: او که در زندان است چه فعالیتی می تواند در زندان داشته باشد که پرونده سازی ها همین طور ادامه دارد و هردفعه یک برگه جدیدی می آورند و می گویند اطلاعات داده و..؟ اصولا بیرون که بود و قبل از زندان اش مگر چه فعالیتی داشت جز خواندن و نوشتن؟ هر جوانی از ۱۹ سالگی که دیپلم می گیرد، می رود دنبال تحصیلات بالاتر و مرحله به مرحله طی میکند. او بیش از جوان های دیگر از وقت اش برای درس و تحصیل استفاده کرده و توانسته ۵ زبان زنده را یاد بگیرد، تحصیلات دانشگاهی اش را به پایان برساند و در کنارش تحصیلات حوزوی اش را هم انجام دهد. او همیشه در حال نوشتن و خواندن بود و فعالیت دیگری نداشت همانطور که الان در زندان فعالیتی ندارد اما پرونده پشت پرونده ساخته می شود.
درباره شرایط فعلی این روحانی وبلاگ نویس در زندان سئوال میکنم.مادرش میگوید: در بند ۳۲۵ ویژه روحانیت است واز نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد. بیماری صرع و ناراحتی قلبی و افت فشار دارد و من بیش از هرچیز نگران وضعیت سلامتی او هستم. برای مرخصی استعلاجی آمده بود اما این بیماری با یک ماه و دوماه درمان نمی شود باید درمان مداوم و پیگیر باشد، وقتی درمان قطع می شود دوباره بیماری عود میکند یا اگر در حالت سکون باشد دوباره بروز میکند.
خانم هنرور شجاعی می افزاید: بیماری او همه چیز را برای من تحت الشعاع قرار میدهد. یک وقتی آدم سرماخورده می گوید خب دوره اش فلان قدر است و خوب می شود یا افتاده پایش شکسته می گوید خب ۶ ماه باید برود فیزیوتراپی و بعد خوب می شود ولی بیماری های مغزی و قلبی اینطور نیست. باید مداوم تحت درمان باشند نه اینکه یکبار ببرند دکتر و ۴ تا قرص بگیرند بعد همان قرص ها را هم یک در میان بدهند. این حتی تسکین موقت هم نیست چه برسد به درمان.
آرش هنرور شجاعی براساس گزارش وب سایت رادیو فردا درجه اجتهاد دارد و مدرس حوزه علمیه قم بوده، زمانی که او را بازداشت کردند در دفتر آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید شیعیان کار می کرد. او از شاگردان و مریدان آیت الله محمدکاظم شریعتمداری و از اشاعهدهندگان آثار و افکار اوست. او فرزند محمد تقی هنرور شجاعی، استاد دانشگاه، مترجم و فعال سیاسی چپ است که در سال ۱۳۸۹ درحالی که فرزندش بازداشت شده بود، درگذشت.
آقای هنرور شجاعی نویسنده وبلاگ “مقالات و مقولات” است و نزدیکان او دلیل واقعی صدور حکم سنگین برای این روحانی وبلاگنویس را عضویت در گروه «مُتقن» - مدرسین مشهد، تهران، قم و نجف- و صدور بیانیه های این گروه در حمایت از جنش اعتراضی مردم ایران و نزدیکی او با بیت آیت الله حسینعلی منتظری عنوان می کنند.
از مادر آقای هنرور شجاعی درباره اتهاماتی که به این روحانی منتسب کرده اند سئوال میکنم، نظیرمسئولیت پروژه اروپایی سازی اسلام و همچنین محاربه که گفته می شود ابتدا به او منتسب شده بود. می گوید: همان شب که آمدند برای بازداشت گفتند اتهام اش محاربه با خدا است. یعنی با این اتهام او را گرفتند و بردند. همان موقع هم به ماموران گفتم این اتهام به او نمی چسبد. حالا چرا و به چه دلیلی با این اتهام او را بردند خدا عالم است. این اتهام وحشتناکی است اما به همین راحتی بر زبان می آورند. درباره آن بحث پروژه اروپایی سازی اسلام هم واقعا مانده ام و سئوالم این است که خب اگر می گویید او این کار را میکرده بگویید چگونه و از چه کسی دستور میگرفته؟ آخر او چکاره بوده که اسلام را اروپایی سازی کند؟ نه رهبر مذهبی بوده نه هنوز به جایی رسیده بوده که بخواهد چنین قدرتی داشته باشد. واقعا این نوع اتهامات و این چیزهایی که می گویند غیرقابل تصور است. صرفا اتهاماتی بی پشتوانه است.
او می افزاید: سایر اتهامات هم که دیگر یک چیز عمومی است و به همه می زنند. هرکسی که گرفتار می شود با همین اتهامات مواجه می شود. من به جرات می گویم اصلا این اتهامات درباره پسر من صادق نیست. اما بحث مربوط به جعل مدارک تحصیلی را هم خودشان میدانند واقعیت ندارد. اگر بحث شان مدارک تحصیلی دانشگاهی هست که پسر من همه سلسله مراتب را طی کرده و همه مدارک هم وجود دارد اگر هم بحث شان حوزوی است باز هم به اثبات رسیده و هیچ جعل سندی نبوده.
می پرسم: در زمینه بیماری پسرتان و همچنین اتهاماتی که به او زدند پی گیری های شما چه پاسخی از مسئولان داشته؟ می گوید: پاسخی نمیدهند. چه پاسخی؟ مثلا بگویند چرا گرفتیم انداختیم زندان؟ شروع میکنند به ردیف کردن این اتهامات و می گویند برای اینها گرفته ایم هیچ جواب دیگری هم نمیدهند.
وب سایت های حکومتی و امنیتی، آقای هنرور شجاعی را مجتهدی قلابی خوانده و مدعی شده اند که مدارک مربوط به روحانی بودن وی جعلی است ووی هیچگاه در حوزه علمیه قم تحصیل و تدریس نکرده… از مادر آقای هنرور شجاعی در همین زمینه سئوال میکنم.میگوید: این را خوب میدانم که پسر من قلابی نیست، او مجتهد قلابی نیست و از طرف اساتیدش تایید شده است. نمیدانم به چه دلیلی اینها را می نویسند اما سئوال من این است که اگر قلابی و جعلی بود چرا دادگاه ویژه روحانیت او را محاکمه میکند و حکم میدهد؟ چرا در بند ویژه روحانیون در زندان نگهداری می شود؟ چرا حکم به خلع لباس او از روحانیت داده می شود؟
۵۰ ضربه شلاق، یکی از حکم هایی است که برای این روحانی وبلاگ نویس صادر شده است. مادرش می گوید: حکم شلاق عجالتا اجرا نشده است یعنی به دلیل بیماری اش پزشکی قانونی برگه داده و فعلا اجرا نکرده اند حالا آخرش نمیدانم چه خواهد شد.
خانم هنرور شجاعی می گوید: من در مقام یک مادر برای بچه ام نگران ام و ناراحت بخصوص که کسالت دارد و وقت معالجه نیست و واقعا سخت است. البته همه بچه هایی که زندانی هستند بچه های ما هستند و آدم نمی تواند بی تفاوت باشد نسبت به وضعیت آنها و مشکلاتی که برای آنها ایجاد کرده اند.