گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

سکوت و ابهام درنقاشی ها

رضا نصرتی نقاش و مدرس دانشگاه عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران و دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشکده هنر دانشگاه شاهد است، او نمایشگاه نقاشی های خود را ازدهم تیرماه در تالار زمستان افتتاح کرده که به دلیل استقبال مخاطبان تا پایان این ماه تمدید شده است. وی تا کنون نه نمایشگاه  انفرادی و چهل نمایشگاه گروهی برگزار کرده  و به عنوان نقاش منتخب در جشنواره هنر جوان 1382 و چهار دوره از  جشنواره هنرهای تجسمی غرب کشور در حدفاصل 1380 تا 1384 برگزیده شده است.

 

 

رضا نصرتی نقاش بی پیرایه ای است که تنها به نقاشی فکر می کند.از یک نگاه می توان او را نقاش پاپ یا عام دانست چرا که وی هرگز به دنبال اندیشه ای که تحول دنیا را شامل باشد نیست. زندگی روز مره دغدغه اصلی اوست، بنابر این انتخاب سوژه هایش هم بر آمده از محیط پیرامون اوست وگهگاه خاطراتی که با آنها زندگی می کند .رضا نصرتی بخش عمده ای از نقاشی اش را وامدار محیط محل زندگی اش است. او که با دغدغه و اشتیاقی دائمی، پیوسته انواع شیوه‌های تجزیه فرم‌ها را آزموده و آن را با جهان‌بینی فلسفی خویش در پیوند عمیق می‌یابد، گویی از بازیافت این شیوه کهن به وجد آمده و این وجد و سرور را با ستایشی آشکار از شرق به نمایش می‌گذارد. در شماری دیگر از آثاراین نقاش که موضوع اریگامی ندارند، اساس ترکیب‌بندی نگارگری ایرانی آشکار است. گرایش مینی‌مالیستی نصرتی در پیوند با هنر ایرانی و حکمت شرقی است.

با دقت در مجموعه اخیر وی در تالار زمستان خانه هنرمندان تهران  شاهد حضور فرم‌های کامل در پایین ترکیب‌بندی و تجزیه و پراکنش آنها در امتداد محور عمودی هستیم. گسترش شادمانه این اجزا در فضا، گونه‌ای گرامیداشت فرم‌ ساده و بی‌ادعای آنها است که سازنده و تشکیل دهنده فرم‌های پیچیده‌تر است.

 

 

تکنیک نصرتی برای خلق اغلب آثار این نمایشگاه  استفاده از کاردک برای کشیدن خطوط است. آثار او سرزنده و شاد هستند. نصرتی با سخاوت احساسات و رنگ را در آثارش به کار می‌برد.

مشاهده نقاشی‌های این هنرمند ما را به یاد جمله‌ای از پُل کِلِه می‌اندازد که درباره نقاشی گفته بود: “سخت‌ترین و، در عین حال، ضروری‌ترین چیز همین است که مجبور باشی از کوچک‌ترین چیزها کارت را آغاز کنی.” اگر از بیانگری نقاشی‌های نصرتی در نگاه اول بگذریم، شاید کشیدن این آثار را کاری سهل بپنداریم؛ ولی کار سخت و ضروری او خلق فضای عادی و روزمره است که موضوعات را در عین انفعال به واکنش وا داشته است. سوژه های نقاشی‌های او در حال مکث کردن روی افعال خود هستند. آرامش و گاه بی‌قیدی و بی‌خیالی این موضوعات را می‌توان در خطوط نرم‌وآرام، و ریتم‌های پیاپی آن ها پیدا کرد. تکرار مداوم یک حالت یا یک موضوع در چند تابلوی نقاشی، قصد و تعمد نقاش بر تکراری بودن فضای زندگی روزمره را نشان می‌دهد. وی داده های ساده و روزمره را محو می‌کند یا اصلا‌ً به نمایش نمی‌گذارد و نقش اصلی را بر عهده طراحی خطوط می‌گذارد. نصرتی در ساده کردن فضای اثر و حذف زوائد تا آنجا پیش می‌رود که از کشیدن عناصر یا اشیای پیرامون موضوعات حذر می‌کند تا روی زبان بیانی که از آن انتظار دارد، تأکید کند. پرهیز هنرمند از به کار برد ن نقوش اضافه یا اشیای مرتبط با زندگی انسان و گریز از به کار بردن رنگ‌های فراوان، بر سکوت، ابهام و تعلیق آثار افزوده است. استفاده از تک‌رنگ‌ها و تونالیته یک رنگ بر طراحی بودن کار تأکید می‌کند، حتا اگر این آثار روی بوم کشیده شده باشد. همچنین است استفاده از خط که در اغلب نقاشی‌هایش غالب است؛ و این غلبه را می‌توان در قدرت ریتم و حرکت خطوط در لباس کاراکترها پیدا کرد.

این آثار آشکارا بر پیوند با خط، ضرباهنگ و تکرار، علاقه به خرد کردن فرم‌ها، درآمیزی فیگور و فضا، اجرای دقیق، کشف فرم شیء از طریق ساده‌سازی و طراحی به منظور مکاشفه استوارند؛ ویژگی‌هایی که مشخصۀ دائمی آثار این هنرمند به شمار می‌روند.