هنر را “بیزنسی” کردند…
مرتب به من و بازیگران هم دوره ی من می گویند چرا کم کارید وکمتردر رسانه تصویرتان دیده می شود در حالی که خود من در طول سال گذشته در سه فصل،سه کار اجرایی بر صحنه ی تئاترشهر داشته ام وخب طبیعتا نمی توانستم در هیچ کار تصویری حضور داشته باشم چون علاقه و عادت ندارم که هم زمان سر چند کار باشم.
امسال هم مثل هر بازیگری در شروع سال تعدادی پیشنهاد داشته ام ،اما در مورد یکی از آن ها اتفاقی برایم افتاد که بی ربط به کم کار شدن حضور بازیگرانی از نسل و تربیت هنری من نیست.
متاسفانه چند سالی است در حیطه کاری ما اتفاقاتی افتاده و باعث دلگیری ودلسردی نسل من شده است که با انگیزه وشور وشعور دیگری بازیگری را انتخاب کرده اند ،درس این کار را خوانده اند، برایش زحمت کشیده اند. واقعیت این جاست چیزی که این روزها خیلی زیاد شده است بی تعهدی وبی اخلاقیِ حرفه ایست از این زاویه که آدمها خودشان را در مقابل دیگری مسئول نمی دانند .
مثلا از اواخر اسفند پیش، از من برای حضور در پروژه ای دعوت کردند از طرف یک دفتر کاملا حرفه ای و افراد مدعی تر. فیلمنامه را مطالعه کردم،توافقات انجام شده ،بابت نقش ورقم آن به توافق رسیده ایم ولی بعد من متوجه شدم که سه هفته قبل، هم زمان با همکار دیگرم وارد مذاکره شده و قرارداد بسته اند بدون اینکه از من عذر خواهی شود یا حتی به من اطلاع داده شود که من پیشنهادهای دیگرم را به خاطر کاری که ظاهرا به توافق رسیده ام رد نکنم.
سال های دورتر اگراین گونه موارد که به دلایلی تیم و عوامل تغییر کرده اند و طبیعتا حضورطرف دوم منتفی شده، اتفاق افتاده ولی از طرف دفترو عوامل سازنده برای آن فرد و حتی یک بار برای خود من نامه کتبی آمده وعذر خواهی شده است.طبیعی است ما در مقابل هم مسئولیم.
این که من کاری را نپذیرم یا کارگردانی من را برای کارش مناسب نداند خیلی طبیعی است ولی چیزی که در این دوره فراموش شده است ادب واخلاق حرفه ای است.فقط مرتب می گویند بازیگران بیزینسی شده اند وکار فرهنگی برایشان مهم نیست در حالیکه این رفتار و واکنشی دو طرفه است .اگر من بازیگر سر دو پروژه هم زمان بروم و به دیگری خبر ندهم رفتار صحیحی است؟
مورد دیگری که خیلی جای بحث دارد بودجه ای است که برای بازیگران حرفه ای در نظر گرفته می شود.این رقم ها به قدری نازل است که من حتی فکر نمی کنم که دانشجویان هم علاقه ای به کار داشته باشند.البته عشاق کور حرفه شاید!! ونتیجه این می شود که من بازیگر حرفه ای کم کار می شوم. برای بازیگر حرفه ای که از این راه امرار معاش می کند این رقم ها واقعا حیرت انگیز است.
بطور مثال من برای کاری به یک دفتر دعوت شده ام که از قضا قبلا هم با همان تهیه کننده کار کرده ام .اما این بار تهیه کننده به راحتی می گوید تو بیا این تله فیلم را به ما هدیه بده! مگر من از صاحب خانه و فروشگاه محل ومغازه دار کادو می گیرم؟! مگر می شود من بیست روز سر یک پروژه ای باشم بعد بیایم ودستمزد و زحمتم را کادو بدهم؟! متاسفانه نتیجه ی این گونه کادو دادن ها را در تولیدات داریم می بینیم.کارهایی با کیفیت بسیار نازل و عواملی غیر حرفه ای و بیننده ی حداقل!
تکلیف پول بیت المال که صرف این کارهای بی کیفیت شده چیست؟ همگی ما دست اندر کاران می دانیم بسیارند کارهای ساخته شده ی نازل که به دلیل کیفیت پایین قابلیت پخش ندارند..عمیقا معتقدم مدیران و مسئولین باید نظارت دقیقی بر چگونگی هزینه ها داشته باشند.نتیجه ی لطمه این تفکر “عوامل ارزان” را در آثارشاهد هستیم.
چطور دوستان و همکاران من می توانند مجموعه ی با ارزش و زیبا با عوامل بسیار حرفه ای در پشت دوربین و جلوی آن مثل” حیرانی” بسازند و نتیجه ی زحمت خود را بگیرند؟ پس می شود ساخت و لذت برد و با بازتاب های خوب خستگی از عوامل به در رود،اما ایراد کجاست؟
اگر می خواهیم با ماهواره و تهاجم فرهنگی مبارزه و مقابله کنیم، مدیران و مسئولین و سیاستگذاران باید صدای زنگ خطر را زودتر بشنوند…