می بازند و بر همدیگر می تازند!

نویسنده

mdadfar.jpg

سخنگوی حزب اعتماد ملی نامه ای خطاب به دبیر کل مشارکت نگاشت و اعتراضاتی را به رفتار، گفتار و ‏روش های این گروه و هواداران آن در خلال سال های گذشته ابراز داشت و در پاسخ هم سخنگوی حزب ‏مشارکت به تندی آن نامه را پاسخ گفت. ‏

در این نوع تعامل معمولا همگامی و همراهی حاصل نمی شود و اختلافات موجود نه تنها از میان نمی رود ‏بلکه گسترده تر و ریشه دارتر می شود. ‏

من شیوه آقای کروبی در تاکید بر کار حزبی و گسترش حزب اعتماد ملی را می ستایم و رفتار مستقل ایشان و ‏حزبشان را در گریز از ائتلاف درست می دانم، اما حملات پیوسته ایشان و همراهانشان به ویژه نایب ایشان ‏آقای منتجب نیا به بخش دیگر اصلاح طلبان یا به تعبیر ایشان “اصلاح طلبان تندرو” را ناقض آرمان های آن ‏ها می دانم. ‏

حزب اعتماد ملی می تواند به گسترش تشکیلات خود بپردازد و با هیچ گروهی هم ائتلاف نکند و در همه ‏انتخاب های آینده مستقلا لیست بدهد و کاندیدا معرفی کند. اما درگیری و منازعات بی حاصل می تواند ‏مسئولین این تشکیلات را از کار اصلی خود باز دارد و زمان و انرژی آن ها را صرف منازعه با همفکران و ‏همراهان دیروزشان کند.


امروز در جبهه اصلاح طلبان، مشکلِ تندروها، کندروها نیستند و همین طور مشکلِ کندروها، تندروها نیستند. ‏همه اصلاح طلبان با یک تیپای سه مرحله ای از مناصب قدرت رانده شده اند و همگی در “معزولی” سرمایه ‏گذاری مشترک دارند!


اصلاح طلبان اگر می خواهند برگردند باید به نقد گذشته بپردازند و اشتباهات خود و توانائی های حریف را ‏خوب بشناسند و برای میدان های آینده بسنجند.آن ها با حمله به همدیگر فقط پیام ناکارآمدی و ناشایستگی خود ‏را به جامعه و بدنه هواداران می رسانند و این پیام هواداران را برای هیچکدام از بخش های اصلاح طلب چه ‏تندرو و چه کندرو تهییج نمی کند.


در سه انتخابات شورای دوم، مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم اصلاح طلبان از صحنه رانده شدند، اما در ‏انتخابات شوراها به گمان من با سهم اندکی بازگشتند و ترکیب شوراها به ویژه شورای شهر تهران نوید ‏بازگشت اصلاح طلبان به قدرت را با خود داشت.


در انتخابات ریاست جمهوری اصلاح طلبان دو دسته شدند و کینه های چند را آشکار کردند.گروهی با ‏کاندیداتوری معین و گروهی با کاندیداتوری کروبی به میدان آمدند.به نظر من این انشعاب مبارکی بود!چه ‏لزومی دارد گروه هایی که در مبانی و روش ها با هم تفاوت و حتی اختلاف دارند و حداقل مجلس ششم را ‏فدای اختلافات شخصی سران خود کرده اند، ائتلاف کاذب کنند و پس از کسب رای و تسخیر کرسی های ‏قدرت منازعاتشان را دوباره گسترش دهند و وقت و سرمایه مردم را هدر دهند.


در انتخابات ریاست جمهوری به فرموده آقای کروبی و دیگر منتقدان با خفتن چشم های ناظر، آرا به هم ‏ریخته و تغییر یافته و مخدوش شده است.اگر چنین باشد و کسی بپذیرد که شبهه ای در آرا وجود دارد باید این ‏شبهه را به کل آرا عمومیت دهد و بپذیرد که آرا همه کاندیداها ممکن است جابه جا شده باشد. با این تعبیر ‏ممکن است همانگونه که نفر اول با خوابی به آن جایگاه رفته باشد دیگران هم به یمن خوابی خوش به جایگاه ‏های دوم و سوم و… نشسته باشند.


معتقدین به آرا خوابزده باید بدانند اگر اعتقادی به نتیجه انتخابات نهم ندارند طبیعتا باید الزامات دیگر را هم ‏بپذیرند که اولین پی آورد آن خدشه در وزن کشی آن انتخابات است.به عبارتی چون سنگ و ترازو میزان ‏نبوده اند پس وزن به دست آمده نمی تواند دستمایه سنجش وزن شدگان با همدیگر باشد. این را نوشتم که از ‏گروه آقای کروبی بخواهم ملاک برخورد با مخالفان اصلاح طلب خود را وزن به دست آمده در انتخابات نهم ‏ندانند.


در انتخابات شورای سوم شهر و روستا هم شواهد دیگری به دست آمد که باید بیشتر مورد دقت قرار گیرد: ‏اول آنکه رد صلاحیت ها گستردگی مورد انتظار را نداشت و تعداد کمی رد شدند.دوم آنکه در شهر تهران که ‏الگوی نماد نتیجه انتخابات سراسر کشور است! اصلاح طلبان توانستند یک سوم شورا را به دست بگیرند و ‏سوم آنکه از لیست اصلاح طلبان تنها افرادی مشترک که البته منتسب به هاشمی و خاتمی بودند به شورا راه ‏یافتند و دنباله لیست که متعلق به حزب اعتماد ملی بود نتوانست یک کرسی از شورای تهران را به دست ‏آورد.


در یک وجه آرمانی و خوش بینانه بهترین کار این است که اصلاح طلبان تندرو و کندرو بر اساس حد اقل ‏خواسته ها با هم توافق کنند و با تعیین مسیر مشترک و تعیین قدرالسهم خود در فرصت هایی که به دست می ‏آورند سیر اتحاد را آغاز نمایند اما چون تحقق این امر دور می نماید و این ها نمی خواهند یکی شوند بهتر آن ‏است که به همدیگر نتازند تا در صورت حذف بخشی از آن ها بخش محذوف بتواند به یاری ماندگان بیاید و ‏این جماعت بتوانند کرسی هایی را در مجلس و دولت آینده از آن خود کنند.‏

منبع: ادوارنیوز