‏تنش‌زدایی علاج بحران‌ تحریم‌ها نیست

حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی زیدآبادی

میرحسین موسوی که از ابتدای جدی شدن نامزدی‌اش در محافل سیاسی گفته می‌شد در سیاست خارجی مواضعی ‏مشابه محمود احمدی نژاد و شاید به عبارت دقیق‌تر آیت الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دارد، این روزها با ‏گرم شدن هر چه بیشتر رقابت‌های انتخاباتی مواضعی اتخاذ می‌کند که آن حدس و گمان‌ها را اندک اندک به یقین ‏بدل می‌سازد. ‏

میرحسین موسوی در یکی از نخستین گفتگوهای مطبوعاتی خود با یک نشریه بین‌المللی معتبر(فایننشال تایمز) در ‏پاسخ به سوالی روشن مبنی براینکه “آیا اگر رییس جمهور شوید ایران برنامه غنی‌سازی اورانیوم را به حالت ‏تعلیق درخواهد آورد”؟ مانند دیگر سیاستمداران قدیمی جمهوری اسلامی صراحتا می‌گوید: “نه، هیچ کس در ایران ‏تعلیق را نمی‌پذیرد”.‏

این گفتگوی 18 دقیقه‌ای که البته از زوایای دیگر نیز قابل توجه و خواندنی است،‌ اما تا حد زیادی نشانگر خطوط ‏کلی سیاست خارجی ایده‌آل آقای موسوی است،‌ که به هر حال انتظار می‌رود دستکم در عرصه‌ بین‌المللی،‌ به ویژه ‏زمانی که هنوز قدرت رسمی را در اختیار ندارد، با زبانی مسالمت جویانه‌تر ارائه شود. ‏

البته ممکن است تعدادی از هواداران این کاندیدای “اصلاح طلب” از آنجا که بایستی همه افعال و کردار نامزد ‏منتخب خویش را توجیه اخلاقی کنند، بگویند این صداقت را باید ستود که رییس جمهور آینده از همین ابتدا آشکارا ‏و البته با اقتدار موضع خود را بیان می‌کند. ‏

با این وجود به نظر می‌رسد،‌ نوعی عدم صداقت یا دستکم بی‌مبالاتی در به کارگیری الفاظ از سوی آقای موسوی ‏قابل توجه است. ایشان طی چند کنفرانس خبری اخیر و نیز سخنرانی‌هایی که ایراد کرده‌اند علاوه بر تاکید بر ‏‏”سیاست برگشت‌ناپذیر هسته‌ای” به موضوع “تنش‌زدایی”‌ نیز اشارات فراوانی داشته‌اند. ‏

آقای موسوی که “افراط و تفریط” را آسیب‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی این‌ سالها دانسته،‌ ‏‏”تنش‌زدایی” را به طور مشخص علاج این دردها معرفی کرده است. ‏

به طور طبیعی می‌توان استنباط کرد که منظور آقای موسوی از افراطی‌گری نوع عملکرد دولت نهم و خصوصا ‏شخص محمود احمدی‌نژاد در موضع‌گیری‌های بین المللی است که با طرح مسایل حساسیت برانگیزی مانند ‏هلوکاست، هزینه‌هایی را به منافع ملی تامین کرده است. اما در این میان ایشان مصداق مشخصی برای “تفریط” ‏در سیاست خارجی ارائه نداده‌اند. با این حال طبیعی است که بایستی سیاست‌های دولت محمد خاتمی و مسئولان ‏دیگری چون حسن روحانی را به عنوان منظور اصلی آقای موسوی در این مورد تلقی کنیم چرا که ایشان در همین ‏گفتگوی اخیر خود می‌گویند: “ ما تجربه بدی از تعلیق داریم. این کار اولین بار در سال‌های 2003 تا 2005 انجام ‏شد”. ‏

از سوی دیگر، علیرغم انتخاب استراتژی تنش‌زدایی از سوی آقای موسوی، به نظر می‌رسد اکنون وضعیت ‏سیاست خارجی ایران بیش از آنکه “تنش‌آلود” باشد،‌ “بحرانی” است. ‏

در واقع اگر همه مشکل سیاست خارجی ایران ناشی از اظهارات بی اساس محمود احمدی‌نژاد و پی‌گیری برخی ‏رفتارهای خارج ازعرف بین‌المللی توسط دولت او بود، این امکان وجود داشت که تصور کنیم با روی‌کار آمدن ‏یک رییس جمهور با پایگاه رای بالا و اتخاذ ادبیات آشتی‌جویانه (مانند آنچه در مورد خاتمی 76 اتفاق افتاد) ‏‏”تنش‌زدایی” تحقق یافته و راهگشا باشد. اما باید گفت بحران سیاست خارجی ایران خصوصا در مورد پرونده ‏هسته‌ای در نقطه‌ای قرار گرفته است که مطالبات جامعه جهانی و قدرت‌های بزرگ و پاسخی که ایران طی سه ‏سال گذشته به آنها داده است، آنقدر روش و شفاف است،‌ که دیگر نمی‌توان تنها با اتخاذ ادبیات ملایم‌تر تاثیرعمیقی ‏در راه حل مشکلات به وجود آمده گذاشت بدون آنکه پاسخ کلیدی را تغییر داد. ‏

آقای موسوی حتما اذعان دارند که عمده‌ترین مشکل پیش‌روی کشور در شرایط کنونی در عرصه بین المللی، که ‏آثار مخربی در حوزه داخلی خصوصا اقتصاد نیز داشته است، ‌مساله تحریم‌های بین‌المللی است،‌ این تحریم‌ها به ‏موجب سه قطعنامه لازم‌الاجرای شورای امنیت سازمان ملل و ذیل فصل 7 منشور این سازمان وضع شده‌اند. ‏

لازم به توضیح نیست که گرچه شورای امنیت ماهیتی سیاسی دارد،‌ اما تصمیماتی که اتخاذ می‌کند جنبه حقوقی ‏داشته و از ضمانت‌اجراهای خاص حقوق بین الملل نیز برخوردار است. در واقع به طور خلاصه باید گفت ‏‏”بحران تحریم‌ها” تنها زمانی امکان حرکت به سوی حل شدن دارد که خواسته سه قطعنامه شورای امنیت یعنی ‏‏”تعلیق غنی سازی”‌ از سوی ایران پذیرفته شود و البته مساله‌ای در این ابعاد چیزی نیست که با اتخاذ ادبیات ملایم ‏و سیاست تنش زدایی حل و فصل شود به ویژه زمانی که آقای موسوی در سمت ریاست جمهوری بخواهد بر ‏موضع امروز خود به همین صراحت “ایستادگی” هم بکند. ‏

به هر حال آقای موسوی باید توجه داشته باشند که در خصوص پرونده هسته‌ای سیاست تنش‌زدایی در همان ‏سالهایی که به گفته ایشان “تفریط” حاکم و خاطره‌ بدی نیز برای ایشان به جا گذاشته است،‌ آزموده شده و در نهایت ‏این پرونده به این نقطه رسیده است. آقای موسوی باید به یاد داشته باشند که تحریم‌های وضع شده از سوی شورای ‏امنیت علیه عراق حتی مدتها پس از سقوط حکومت وی درپی حمله آمریکا به این رژیم دیکتاتوری و استقرار نظام ‏جدید، به لحاظ جنبه‌های خاص حقوقی تحریم همچنان علیه این کشور پابرجا بود. ‏