مغز چیه؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

فعلا اوضاع سیاست خارجی کشور در حالت توپ به سر می برد. فقط مانده بود با یمن و افغانستان و تاجیکستان مشکل پیدا کنیم و رئیس جمهورمان هم مثل برادران و خواهرانی که می خواهند یکی دو روز نفس راحت بکشند، به دبی می روند، فقط فعلا تا دبی حق رفتن دارد. در حالی که احمدی نژاد برای سفر به دبی رفته و مشغول دیدن ساختمان های طولانی است و قرار است مجانی به هتل « برج العرب» برود و از بالای آن به دریا نگاه کند، دولت افغانستان به دنبال اخراج دسته جمعی پناهندگان افغانی از ایران، به هم ریخت. ما هم ملت جالبی هستیم، این افغانی های بدبخت و سرگردان بیست سال در کشور ما سخت ترین کارها را کردند، جز اینکه تحقیرشان کنیم و به عنوان فحش از هویت آنها نام ببریم، هیچ کاری نکردیم، حالا اگر دو نفر پناهنده ایرانی را در هر کشوری بیرون کرده بودند، خودمان را جر داده بودیم و نه تنها خودمان، بلکه مردم آن کشور هم خودشان را برای ما جر می دادند. پارسال آمریکا می خواست مهاجرین غیرقانونی مکزیک را اخراج کند، مردم آمریکا چنان حمایتی از آنان کردند که دولت بلافاصله عقب نشست. واقعا حرف نداریم. از طرف دیگر، دولت یمن هم سفرای خودش را از تهران و طرابلس فراخواند و ایران و لیبی را متهم کرد که در شورش شیعیان این کشور علیه دولت نقش دارد. « محمود سرزده» هم زرتی رفت امارات، ظاهرا دلیلش این بود که رفتن به دبی ویزا نمی خواهد، احتمالا سفر بعدی اش به ترکیه خواهد بود. « محمود سرزده» در امارات گفت: « ما فرار مغزها نداریم.» آگاهان توضیح دادند که علت این گفته رئیس جمهور مسائل زیر است:

معلم خودش است

به دنبال اجرای طرح امنیت اخلاقی به 17135 نفر در فرودگاههای کشور تذکر داده شده است. همچنین 80 نفر زن و 50 نفر مرد دستگیر و از سفر 50 زن بدحجاب در پروازهای داخلی و خارجی ممانعت به عمل آمده است. یکی از کسانی که جلوی مامورین نیروی انتظامی داشت با شدت فراوان خانمی را می بوسید، دستگیر شد. ماموران نیروی انتظامی گفتند: خجالت نمی کشی؟ مرد گفت: به شما چه ربطی داره، معلم کلاس اول دبستان خودمه، بیست ساله ندیدمش، تازه عوض این که عکاس بیاری عکس بگیری، فحش می دی؟

مذاکره ایران و آمریکا

بالاخره عروس بی ریخت و داماد خنگ خدا، بله رو گفتند و قرار شد که بزودی مذاکره ایران و آمریکا در مورد عراق در بغداد در سطح وزرای خارجه انجام شود. از طرف آمریکا که معلوم است وزیر خارجه کیست، از طرف ایران هم قرار است علی لاریجانی و منوچ و ولایتی و غیره تاس بریزند، هر کس جفت شش آورد، برای مذاکره برود. آمریکا مذاکره با ایران درباره عراق را تائید کرد. و حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران هم گفت که ایران پذیرفت که با آمریکا درباره عراق مذاکره کند. فعلا عروس راضی و داماد هم راضی است، گور بابای… راستی حسین شریعتمداری گفت: « مذاکره با آمریکا دست دادن با شیطان و رقصیدن با گرگهاست.» من دوسه روز است که دارم دقت می کنم که این حسنین هیکل ایرانی، تازگی ها اصطلاح « رقص با گرگها» را یاد گرفته و روزی شونصد دفعه از آن استفاده می کند. هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق هم موضع عجیب و غریبی گرفت و گفت: « مواضع ایران درباره عراق همان مواضع آمریکاست.» آگاهان توضیح دادند که احتمالا شباهت های زیر در مواضع ایران و آمریکا در مورد عراق وجود دارد:

اول: هر دو تاشان کنگر خوردند و لنگر انداختند و معلوم نیست کی می خواهند دست از سر عراق بردارند.

دوم: هر دوتاشان مورد علاقه قلبی مردم عراق هستند و مردم عراق عاشقانه دوست شان دارند.

سوم: هر دوتاشان سابقه سالها جنگ با عراق را دارند.

چهارم: هر دو تاشان با هم دعوا دارند و چون مکان برای اینکه ترتیب همدیگر را بدهند، ندارند، دائما کارهای شان را در عراق می کنند.

هم میهن، شرق بخوان

تبریک تبریک تبریک! دیروز اولین شماره هم میهن به سردبیری قوچانی عزیز و صاحب امتیازی کرباسچی عزیز تر و مدیر مسوولی عطریانفر بسیار عزیز منتشر شد. اولین شماره را دیدیم و کلی حال کردیم. امیدواریم همه چیز خوب پیش برود. از فردا هم شرق منتشر می شود و یک شورای سردبیری آن را اداره می کند. به نظرم می آید انتشار این دو روزنامه یک اتفاق مهم است. ما هم باید کم کم کاسه کوزه مان را جمع کنیم برگردیم تهران. اوی اکبر! با توام، منظورم مسعود هم هست.

هاله اسفندیاری محاکمه شد

در خبرها خوانده شد که وزارت اطلاعات ایران، هاله اسفندیاری یکی از طرفداران مذاکره با ایران را دستگیر کرده است. به دنبال انتشار این خبر متن بازجویی هاله اسفندیاری منتشر شد

بازجو: خودتان را معرفی کنید و علت دستگیری تان را شرح دهید.

هاله اسفندیاری: من هاله اسفندیاری هستم و علت دستگیری ام این بود که نمی دانم.

بازجو: طفره نروید و بگوئید که چرا ما شما را دستگیر کردیم؟

هاله اسفندیاری: من نمی دانم که چرا مرا دستگیر کردید، چون من یک استاد دانشگاه هستم و در شهر واشنگتن آمریکا مشغول کار علمی و تحقیقی هستم. به همین دلیل هم هرچه فکر کردم، متوجه نشدم که چرا مرا دستگیر کردید.

بازجو: پس شما اعتراف می کنید که در دانشگاه مشغول فعالیت علیه نظام بوده و در واشنگتن با عوامل آمریکایی ملاقات داشتید و مشغول کار تحقیقی بودید، با توجه به این جرایم، چرا گفتید که علت دستگیری تان را نمی دانید و دقیقا شرح دهید که با کدام یک از عوامل آمریکایی ارتباط داشتید؟

هاله اسفندیاری: من با عوامل آمریکایی هم ارتباط دارم، ولی من خودم عوامل آمریکایی هستم و برای دولت آمریکا کار می کنم.

بازجو: اینکه شما جزو عوامل آمریکایی هستید، به ما ربطی ندارد و جزو مسائل خصوصی شماست، اما دقیق و روشن پاسخ دهید که آیا با عوامل آمریکایی هم ارتباط داشتید؟

هاله اسفندیاری: بله، من هر روز در محل کارم با عوامل آمریکایی ارتباط دارم، چون همکار من هستند و من در آنجا کار می کنم.

بازجو: با توجه به اینکه اعتراف کردید که در محل کار خودتان با عوامل آمریکای جنایتکار ارتباط داشتید، اسامی دقیق این افراد را نوشته و ارتباط آنها را با سیا و تلویزیون های لس آنجلسی و رادیو فردا بگوئید.

هاله اسفندیاری: من با خانم رایس و هیلاری کلینتون و جرج بوش و شان مک کورمک و زلمای خلیل زاد به دلیل کارهای تحقیقی هر روز ارتباط دارم.

بازجو: شخص خانم رایس و جرج بوش و هیلاری کلینتون که اسم شان را بردید چه خویشاوندی با رایس و بوش و کلینتون دارند؟

هاله اسفندیاری: خویشاوندی ندارند، خودشان هستند.

بازجو: پس شما از طریق چه کسانی با رایس و بوش ارتباط برقرار کرده و چه قصدی از دریافت کمک های مالی و اقدام علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی داشتید؟

هاله اسفندیاری: من مستقیما با خودشان ارتباط داشتم و به عنوان یک محقق قصد داشتم واقعیات ایران را به آنها بگویم تا جلوی حمله به ایران را توسط آنها بگیرم.

بازجو: شما از طریق چه کسانی پیام های پنهانی خودتان را به این افراد رسانده و برای زدن ضربه به نظام چرا می خواستید جلوی حمله آمریکا به ایران را بگیرید، با توجه به اینکه نیروهای ما آماده جنگ با آمریکا بوده و شما قصد سازش میان ایران و آمریکا را به چه منظور ضدانقلابی داشتید؟

هاله اسفندیاری: من قصد ضربه زدن به ایران را نداشتم و اصلا با جمهوری اسلامی مخالف نیستم، من مخالف حمله آمریکا هستم.

بازجو: بطور روشن و صریح توضیح بدهید که چرا با جمهوری اسلامی مخالف نیستید و از طریق روشهای ضدانقلابی خود قصد جلوگیری از جنگ را داشته و از این طریق می خواستید با همکاری جبهه مشارکت و نهضت آزادی و دموکرات های خائن قصد داشتید تمام زحمات برادران سپاه را هدر داده و جلوی جنگ را بگیرید؟

هاله اسفندیاری: من معتقدم که جمهوری اسلامی یک حکومت اصلاح پذیر است و به همین دلیل آمریکا نباید با ایران وارد جنگ شود و بخصوص بوش بی شعور و احمق که با حمله به عراق باعث ناامنی در منطقه و زیر فشار قرار گرفتن ایران شد.

بازجو: شما به چه دلیل معتقد به اصلاح پذیر بودن نظام هستید، در حالی که ما که خودمان نظام هستیم، می خواهیم کاری کنیم که بقیه احساس نکنند اصلاح پذیر هستیم. و با توجه به اینکه در جریان حمله آمریکا به عراق که با همکاری ایران صورت گرفت مخالفت کردید، علت طرفداری خودتان از صدام حسین و منافقین کوردل را توضیح داده و از چه زمانی وارد تشکیلات سازمان شده و الآن مسعود و مریم رجوی کجا هستند؟

هاله اسفندیاری: من معتقدم که ایران یک جامعه پویا و با نشاط است و در آن امکان رشد سازمانهای مدنی و پیشرفت زنان وجود دارد و چون ایران را دوست دارم نمی خواهم به آن حمله شود، ضمنا من هیچ وقت با مجاهدین ارتباط نداشتم.

بازجو: با توجه به اینکه اعتراف کردید که می خواستید از طریق سازمانهای مدنی و روزنامه ها می خواستید در ایران براندازی نرم کنید، بگوئید که ارتباط تان با نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان چیست و هر چیزی در مورد محمد قوچانی می دانید دقیقا شرح دهید.

هاله اسفندیاری: من این افراد را تا به حال ندیدم، ولی در مورد خانم رایس و بوش و هیلاری کلینتون هر چه بخواهید می دانم.

بازجو: یعنی شما در مورد منوچهر محمدی و علی افشاری هم دقیقا نمی توانید اطلاعات روشن و مشخصی بدهید؟

هاله اسفندیاری: من اصولا معتقدم که اپوزیسیون خارج از ایران در مورد سیاست ایران نقش مهمی ندارد، به همین دلیل این افراد را نمی شناسم.

بازجو: پس شما به چه دردی می خورید؟ و دقیقا توضیح بدهید که اگر ما بخواهیم از شما اگر اطلاعاتی بگیریم باید چه سووالاتی از شما بکنیم؟

هاله اسفندیاری: من نمی دانم، ولی اسم من هاله اسفندیاری است و همه چیز در مورد من در اینترنت موجود است.

بازجو: پس حداقل اسم تان را عوض کنید.

هاله اسفندیاری: مگر اسفندیاری اشکالی دارد؟

بازجو: نه، ولی « هاله» فقط مخصوص رئیس جمهور محبوب و مردمی ماست، اسم تان را بسرعت عوض کرده و نام جدیدتان را بگوئید.

هاله اسفندیاری: اسم مادرم رایحه است، می شود اسم ایشان را روی خودم بگذارم؟

بازجو: نه، رایحه هم مخصوص طرفداران رئیس جمهور است.

هاله اسفندیاری: می توانم اسم نسیم را که اسم دخترم هست، روی خودم بگذارم؟

بازجو: نسیم هم مال تشکیلات آقای قالیباف است، نمی شود، یک چیزی توی مایه پانته آ و ماریا و رومینا بگذارید که مشکل امنیتی نداشته باشد.

هاله اسفندیاری: خب، حالا که موضوع روشن شد کی مرا آزاد می کنید؟

بازجو: فعلا که نمی شود، باید یک دلیلی برای آزاد کردن تان پیدا کنیم تا بعد.

48 درصد افزایش یافت

محض رضای خدا یک کاری شد که دولت بگوید می کنیم و بکند و یک کاری را بگوید نمی کنیم و بکند؟ یک خاتمی داشتیم مثل دسته گل، قیافه اش را نگاه می کردی خوشحال می شدی، حرف می زد یک چیزی می فهمیدی، در تمام هشت سال ریاست جمهوری اش یک بار به مردم دروغ نگفت، سفر هم که می رفت، یک فایده ای به حال ملت داشت. حالا ببین گیر چه مکافاتی افتادیم، طرف خیلی خوش پروپاچه است و قدوبالا و قیافه خوبی دارد، هر جا هم می رود یک وردار ورمالی می کند، یک جا تیپ عربی می زند، یک جا تیپ کردی می زند، یک جا لباس لری می پوشد، بعد از یک سال فدراسیون تکواندو یک لباس نوجوانان پیدا کرد که همقد آقا بشود که وقتی لباسش را پوشید آن وسط گم نشود، هزار تا چاقوی اقتصادی ساخته که یکی یکی اش فقط دست خودمان را می برد، سالی هم هشتاد میلیارد هزینه نگهداری اش باید بکنیم. روزی هم شش تا حرف را که علنا و جلوی دوربین گفته، می گوید نگفتم. این هم از شاهکار آخری اش. اعلام شد که 74 میلیارد تومان هزینه سفرهای خارجی مسوولان سه قوه در سال 85 بوده است و این میزان 48 درصد نسبت به سال 83 افزایش یافته است. این شمسی پهلوون کجاست که یک ماه قبل می گفت که دولت خاتمی میلیاردها هزینه سفر می کرد؟ یکی پیدا شود به این فاطمه خانم رجبی بگوید که من می خواهم با ایشان در هر جایی که در اینترنت ایشان می گوید مناظره کنم، موضوعش هم در مورد دروغگو بودن احمدی نژاد باشد. من معتقدم احمدی نژاد به عمد دروغ می گوید.