انقلاب مخملی بی صاب مونده

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

ممکن است شما فکر کنید برای اینکه دادگاه تفاوت داشته باشد، حتما باید چیزی وجود داشته باشد که دادگاه با آن  مقایسه شود. من سعی می کنم برخی تفاوت های دادگاه دیروز را با چیزهای مختلف بگویم.

 

اول، دادگاه جمعه گذشته می خواهد نشان دهد که گروهی که تا لحظه دستگیری با هم اختلاف داشتند، از جمله هواداران کروبی و موسوی از قبل از اعلام نتیجه انتخابات قصد انقلاب مخملی با همدستی همدیگر داشتند، در حالی که  این افراد بطور کلی با همدیگر اختلاف نظر دارند.

 

دوم: دادگاه معلوم نیست چه چیزی را می خواهد محکوم کند، عده ای متهم به کودتای مخملی هستند، عده ای متهم به مصرف مداد مخدر هستند، عده ای متهم هستند که به خارج تلفن زدند، خبرنگار یک روزنامه خارجی متهم است که خبرنگار آن روزنامه خارجی است، معلوم نیست در دادگاه چه کسانی به چه کسانی مربوطند و اصولا چرا با هم محاکمه می شوند. دادگاه شهرام جزایری که موضوعش مشخص بود، در طی تغییر سه دولت جریان داشت، حالا احتمالا وقتی میدان 268 آریاشهر که همان میدان شهید احمدی نژاد قزوین باشد ادامه یابد به اتوبان سوم تهران به شمال برسد جلسه بعدی این دادگاه هم برگزار می شود البته با عده ای دیگر. البته منظورم شهید محمود احمدی نژاد نیست، بلکه شهید داوود احمدی نژاد است که در کنار شهید پروین احمدی نژاد به عنوان یکی از قهرمانان جنبش سبز بشهادت خواهد رسید.

 

سوم: دادگاه با در کنار هم قرار دادن عده ای که خیلی هاشان همدیگر را نمی شناسند، و در جریان دادگاه متوجه می شوند جرم شان چیست، می خواهد ثابت کند انقلاب مخملی قرار بود علیه حکومت انجام بگیرد، این در حالی است که یک وزیر، یک قائم مقام وزیر و بیست کارشناس وزارت اطلاعات برکنار شدند، چون تاکید می کردند که جنبش موج سبز انقلاب مخملی نیست، و علاوه بر این دهها نفر از دستگیر شدگان کشته شده اند چون اعتراف نکردند که انقلاب مخملی را می خواستند انجام دهند. علت اینکه متهم پس از شکستن دست و پایش هنوز اعتراف نکرده که در سفر انگلیس با ماموران اینتلیجنت سرویس ملاقات نکرده تا انقلاب مخملی کند، این است که گذرنامه ندارد. همین می شود تعدادی مامور نیروی انتظامی اینقدر یک نفر را می زنند که او همه جایش می شکند و آخرش می میرد، او حتی نمی تواند اعتراف کند که با جاسوسان انگلیس در لندن ملاقات کرده، چون گذرنامه ندارد. مسوول ناجا به جای کتک زدن او باید برایش گذرنامه صادر کند و بعدا او اعتراف کند که جاسوس بوده است.

 

چهارم: در مقابل کسانی که عضو مشارکت هستند و بدون گذرنامه متهم به ملاقات غیرقانونی با سفرای انگلیس و جاهای دیگر هستند، عده ای از افراد مقیم در آمریکا دستگیر و بازداشت شده اند که در زندان کتک خورده اند که اعتراف کنند که اعضای جبهه مشارکت اند و سازماندهی تظاهرات را برعهده داشتند، در حالی که اگر به کسی که از خارج می آید اتهام جاسوسی بزنیم راحت تر اثبات می شود تا کسی را که از خارج آمده است، متهم کنیم که از سه سال پیش  عضو جبهه مشارکت بوده،  در حالی که طرف چهار سال در ایران نبوده.

 

پنجم: یک مشکل دادگاه این است که فرق کیفرخواست را با مقاله کیهان نمی دانند و به همین دلیل کیفرخواست مثل مقالات کیهان فحش می دهد، اتهامات بی دلیل می زند، انشا می نویسد، اشتباه لپی و غلط اطلاعاتی دارد. البته با توجه به اینکه کیفرخواست 25 صفحه و سرمقاله کیهان دو صفحه است، مجبور شده اند از 12 سرمقاله که بعضی تکراری بوده استفاده کنند و حتی موقع استفاده غلط های آن را هم نگرفتند، مثلا پروین اردلان، دختر علی اردلان جبهه ملی نیست و این اشتباه کیهان است یا نوشین همدانی خراسانی نداریم، نوشین یا همدانی می شود یا خراسانی، خراسان یک استان است و همدان یک استان دیگر، نوشین احمدی خراسانی صحیح است و در حقیقت اشتباه کیهان عینا در کیفرخواست تکرار شده است.

 

ششم: متهمان این دادگاه به دلیل اینکه در جریان روز نیستند، دارند از مسائلی دفاع می کنند که در یکی دو ماه در جامعه از بین رفته است، مثلا احترام به ولایت فقیه، عدالت ولی فقیه، احترام به رئیس جمهور، احترام به حکومت. یکی از متهمان اعتراف کرده که اتوبوسی را در خیابان تخت طاووس آتش زده است، در حالی که عکس پلیسی که آن اتوبوس را آتش زده منتشر شده و خود آن پلیس مجبور شده از محله قبلی اش برود و الآن هم هر روز همکلاسی های بچه اش توی مدرسه توی سر او می زنند.

 

هفتم: به نظر می رسد متهمان در سلول انفرادی روزی یک سال عقب رفتند و مردم در بیرون روزی یک سال جلو رفتند. در نتیجه متهمان دارند از کسانی دفاع می کنند که پسر طرف هم از پدرش دفاع نمی کند. یا می خواهند ثابت کنند در انتخابات تقلب نشده که همه مراجع تقلید حکم به حرام بودن دولت بخاطر تقلب انتخابات دادند، حالا یک دفعه ای بندگان خدا زمانی از زندان آزاد می شوند که تنها کسانی هستند که مدافع اصلاحات و حفظ نظام هستند، در حالی که بازجوی خود طرف برای پسرش هم شورت سبز می خرد.

 

هشتم: در یک انقلاب مخملی همیشه یک دولت خارجی وجود دارد. و تا به حال هم سابقه نداشته دولتی غیر از آمریکا  انقلاب مخملی کند. انگلیسی ها که ساده ترین انقلاب شان کل زبان مردم را برای صد سال عوض کرده، فرانسوی ها هم یا انقلاب نمی کنند یا بعدش آن کشور تا ابد دیکتاتوری می ماند. روس ها هم که انقلاب بدون تانک بلد نیستند، می ماند آمریکا که تا حالا همه انقلاب های رنگی کار آمریکا بوده، از قضای روزگار نوبت به اولیاء که رسید آسمان تپید، تا آمدیم انقلاب رنگی بکنیم اوباما روی کار آمد که حالا یکی باید خودش را انقلاب رنگی بکند. فعلا صدای آمریکا هم زیر  کنترل دولت ایران درآمده و بی بی سی هم که مثل مرحوم آغاسی دو دستماله می رقصد. الآن مشکل اصلی این است که بازجوها می دانند انقلاب مخملی است، فقط ماندند که ساخت کجاست، انگلیس که گنجایش اینقدری ندارد، اصولا اروپا هم به دولت ایران نزدیک تر بود تا مردم ایران، آمریکا هم که دیگر بچه مثبت شد رفت. فعلا عده ای در صف اند که می خواهند اعتراف کنند جاسوس بودند، ولی هنوز معلوم نیست جاسوس کجا هستند.

 

نهم: سابقه خدمات انقلابی و اجرایی گروه محاکمه شونده به کل انقلاب حداقل دویست برابر سابقه بازجوهایی است که برای حفظ انقلاب دارند این افراد را محاکمه می کنند.

 

دهم: با متهمان دادگاه جمعه گذشته یک هیات دولت کامل می شد تشکیل داد که صدها بار بهتر از دولت کنونی کشور را اداره کند. در حقیقت دادگاه روز شنبه محاکمه سی سال جمهوری اسلامی بود که توسط نسلی انجام می شود که به هیچی چیزی اعتقاد ندارد جز قدرت.

 

نتیجه گیری اخلاقی: در ایران همیشه سه خبر دیر به گوش سه نفر می رسد، سیگاری شدن پسر به پدر، خبر کارهای بد مرد به زنش، خبر انقلاب مردم به رهبر کشور.

نتیجه گیری سیاسی: سراشیبی سقوط زمانی آغاز می شود که شما مجبورید صبح 100 نفر را آزاد کنید، ولی عصر دوباره پنجاه نفر را دستگیر می کنید.