جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات در سال ۱۳۷۹ برای حمایت از کتابهای قابل تامل در حوزه ادبیات داستانی تشکلیل شد و هر ساله علاوه بر انتخاب مجموعه داستان برگزیده و رمان برگزیده از یک چهره موثر در ابیات داستانی ایران تجلیل می کند. با احمد غلامی، دبیر نه دوره این جایزه ادبی درباره جوایز ادبی امسال، رکود بازار کتاب، سختگیری های وزارت ارشاد، عقب نشینی جوایز ادبی بخش خصوصی، حاشیه های همیشگی این جوایز و موضع گیری های جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات در شرایط کنونی صحبت کرده ایم.
گفت و گو با احمد غلامی، دبیر جایزه ادبی منتقدان و نویسندگان مطبوعات
تعطیلی جوایز ادبی، خوشایند وزارت ارشاد است
جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات در سال ۱۳۷۹ برای حمایت از کتابهای قابل تامل در حوزه ادبیات داستانی تشکلیل شد و هر ساله علاوه بر انتخاب مجموعه داستان برگزیده و رمان برگزیده از یک چهره موثر در ابیات داستانی ایران تجلیل می کند. این جایزه به دبیری احمد غلامی شکل گرفته و هرساله با ترکیب متفاوتی نسبت به سالهای قبل برگزار میشود.
در هشتمین دوره این جایزه “فرشتهها بوی پرتقال میدهند” نوشته حسن بنیعامری در بخش رمان و “شبهای چهارشنبه” نوشته آذردخت بهرامی در بخش مجموعه داستان برگزیده شدند.
نهمین دوره این جایزه هفته آخر آذر ماه با اعلام برندگان نهایی به کار خود پایان می دهد. نامزدهای نهمین دوره این جایزه عبارتند از: بخش مجموعه داستان: “آن گوشهی دنج سمت چپ” نوشته مهدی ربی، “ها کردن” نوشته پیمان هوشمندزاده و “گوسالهی سرگردان” نوشته مجید قیصری. بخش رمان: “از یاد رفتن” اثرمحمدحسین محمدی، “بطالت” اثر احسان نوروزی و “قهقهه در خلاء” اثر منصور هاشمی.
با احمد غلامی، دبیر نه دوره این جایزه ادبی درباره جوایز ادبی امسال، رکود بازار کتاب، سختگیری های وزارت ارشاد، عقب نشینی جوایز ادبی بخش خصوصی، حاشیه های همیشگی این جوایز و موضع گیری های جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات در شرایط کنونی صحبت کرده ایم.
روز اول که تصمیم به برگزاری این جایزه گرفتید فکر می کردید به دوره نهم برسید؟
راستش را بخواهید، نه! شاهدش هم دلیل ساده است که ما هنوز به طور جدی اساسنامه یا تشکیلات منسجمی نداریم و کار به صورت هیاتی اداره می شود. کاملا روی شوق و علاقه و انگیزه های شخصی افراد. منابع مالی تعیین شده نداریم یا یک هیات مدیره ثبت شده. به همین دلیل فکر نمی کردیم کار به همین شکل هیاتی نه سال رو به جلو حرکت کند و تا این جا دوام بیاورد.
الان فکر می کنید تا چند سال دیگر می توانید ادامه بدهید؟
نمی دانم. واقعیت این است که درباره آینده کار در ایران صحبت کردن کمی دشوار است. ولی ما تحت هر شرایطی می خواهیم این مسیر را ادامه بدهیم. تا زمانی که کار را بسپریم به نسل جدیدتری که وارد روزنامه نگاری می شود و به این ترتیب خودمان کم کم عقب نشینی کنیم. حتا اگر هم نتوانیم مراسم بزرگ بگیریم با مراسم بگیریم جایزه را می دهیم. یعنی اعلام می کنیم این آدم ها در جایزه ما برنده شده اند و جایزه هایشان را برایشان می فرستیم. برای ما این مساله مهم است که قایل به مراسم نباشیم و کتاب هایی که منتشر شده اند بررسی شوند تا بهترین آنها را انتخاب کنیم. باقی مسایل مانند مکان و امکانات برگزاری مراسم در مراتب بعدی اهمیت قرار دارد.
امسال جایزه ادبی مهرگان به دلیل سانسور وزارت ارشاد و ندادن مجوز به بسیاری از آثار و یا عدم کیفیت آثار منتشره برگزار نشد و جایزه گلشیری نیز اعلام کرده است در بخش رمان برگزیده ندارد. جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات برای برگزاری جایزه و یا اعلام کاندیداهای نهایی چنین دغدغه و مشکلی نداشت؟
بحث مشکل نیست. بحث اختلاف دیدگاه است. ما دو دوره از این نه دوره جایزه نداشتیم. چون در آن شرایط فکر می کردیم کتابی که ما بتوانیم تمام و کمال آن را به عنوان برنده انتخاب کنیم و با تمام قوا پشت آن بایستیم و جود ندارد. این دو دوره به زمانی برمی گردد که وزارت ارشاد از لحاظ سرعت در صدور مجوز سخت گیری نسبت به آثار ارایه شده در وضعیت نسبتا مناسب تری در مقایسه با اکنون قرار داشت و کتاب ها راحت تر از فیلتر ارشاد رد می شدند و مجوز می گرفتند. اما قاعدتا جنس جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات از جنس کار روزنامه نگاری است. یعنی مواضع تاکتیکی ان با شرایط روز تغییر می کند. من هم امسال دیدم که برخی از جوایز اعلام کردند که به دلیل سانسور وزارت ارشاد و ندادن مجوز به بسیاری از آثار و یا عدم کیفیت آثار منتشره جایزه برگزار نمی کنند. من نمی دانم این حرکت، حرکت درستی است یا نه؟ ولی جایزه ما این کار را نخواهد کرد. من وقتی می بینم که وزارت ارشاد سخت گیری می کند ، همراهی اش نمی کنم و کتاب هایی را هم که توانسته اند در این بین مجوز بگیرند نادیده نمی گیرم. چون در این صورت یک: در مورد این کتاب ها ظلم کرده ایم و دو: همسو با جریانی شده ایم که خیلی مایل نیست بازار فرهنگ و ادبیات رونق بگیرد و این همگامی قطعا به ادبیات لطمه می زند. شاید اگر در شرایط عادی بود و این تعداد کتاب بدون آنکه ارشاد سخت گیری کرده باشد منتشر می شد و مشکل از خود بازار کتاب بود می شد این عقیده را اعمال کرد. مساله این است که نویسنده ای که کتابش با بیست مورد سانسور بالاخره مجوز گرفته و بیرون آمده است چه گناهی کرده که بعد از سخت گیری های وزارت ارشاد حالا بیاید و با سخت گیری جامعه ادبی ایران – در قالب جوایز ادبی - هم مواجه شود. ما اگر با رفتار و ممیزی ارشاد مخالفیم این را در شکل یک مصاحبه و نامه و… نشان می دهیم اما اینکه بی توجهی نشان بدهیم به آثار محدود منتشر شده کار ما ادامه روندی است که ارشاد در پیش گرفته ولی با دلایل متفاوت. اگر ما جایزه برگزار نکنیم ارشاد ناراحت نمی شود. بلکه خوشحال هم خواهد شد. مثلا اگر جایزه ایکس یا ایگرگ بر گزار نشود ارشاد می گوید شما اگر برگزار می کردید قطعا به کتاب هایی جایزه می دادید که همسو با سیاست های دولت نیست و چه بهتر که تعطیل شدید. پس این کار سیاست های وزارت ارشاد را تقویت می کند و به ادبیات ما لطمه می زند. ارشاد می گوید من نه تنها کتاب هایی را که جایزه می دادید قبول نداشتم بلکه جایزه شما را هم قبول ندارم. پس همان بهتر که تعطیل شدید. در واقع سیاست های ارشاد در زمینه عدم صدور مجوز برای کتاب آگاهانه و عامدانه اعمال می شود ولی متاسفانه سیاست هایی که جریان های فرهنگی غیر همسو با دولت و ارشاد اعمال می کنند به این شکل نیست و همراه با شناخت های نادرست از جریان های فرهنگی است. من فکر می کنم وقتی با همه این سخت گیری ها بالاخره حداقل بیست کتاب توانسته مجوز بگیرد ، ما باید از این فرصت کم و محدود استفاده کنیم تا ادبیات داستانی کشوراز تکاپو نیفتد.
پس شما فکر می کنید در شرایط فعلی برگزارنکردن جایزه به ادبیات داستانی کشور لطمه وارد می کند؟
بله و ما هم حتما مراسم برگزار می کنیم و علاوه بر کتاب برگزیده کتاب تقدیری هم خواهیم داشت. اصولا برگزاری جوایز ادبی از نگاه من دو کارکرد دارد: یک کارکرد متنی که به ادبیت اثر بر می گردد. این کارکرد متنی خیلی نکته مهمی است. ما در شرایط آزاد که هیچ مانعی برای رشد ادبیات وجود ندارد می توانیم دخالت متنی کنیم. یعنی هیچ چیز را دخالت ندهیم در تصمیم گیری ها ، جایزه دان ها ، انتخاب ها ، برگزاری ها و سیاست هایمان. کتاب خوب بود جایزه می دهیم، کتاب بد بود جایزه نمی دهیم، کتاب هم نداشتیم جایزه برگزار نمی کنیم. همه اینها درشرایط کاملا آزاد امکان پذیر است که متن خودش بتواند در کمال استقلال خودش را به دست خوانندگانش برساند. ایا این شرایط اکنون وجود دارد؟ آیا کتاب هایی که چاپ می شوند در شرایط کاملا طبیعی به مرحله چاپ می رسند؟ نه. در اینجا به کار کرد دوم می رسیم. کار کرد دوم کارکرد تاکتیکی جوایز است. ما در کنار این جوایز یک رفتار سیاسی هم نشان می دهیم. رفتار سیاسی ما بیانگر این است که اگر در شرایط کنونی ارشاد سخت گیری می کند ما همسو با ارشاد نمی توانیم سخت گیری کنیم. این رفتار خوشایند ارشاد و مکمل رفتار ارشاد است. اگر شرایط طبیعی بود ما نمی پذیرفتیم که مثلا در شهر کور ها بیاییم به یک چشم جایزه بدهیم.کما اینکه گفتم ما در دو دوره علیرغم اینکه شرایط نسبت به وضعیت فعلی بهتر و مساعد تر بود این کار را کردیم. ما در شرایط فعلی کارکرد دوم جایزه ها را می پذیریم. این کارکرد ، تبلیغاتی ، ترویجی و حمایتی است و خواه ناخواه در این شرایط نقش پیدا می کند. ما نمی تواینم به کارکرد دوم جوایز بی اعتنا باشیم. اگر جریان فرهنگی زنده و پویا نباشد اثری خلق نمی شود. ما نباید عقب نشینی کنیم و بگوییم می خوانیم، انتخاب می کنیم و جایزه می دهیم، شراط چاپ اثر و… هم به ما ربطی ندارد. این دیگر اسمش جایزه نیست. جایزه از یک استراتژی کلان برخوردار است و این استراتژی شامل تاکتیک های ویژ خودش هم می شود. زمانی می بینید که جریانی ایجاد شده که به ادبیات لطمه می زند و سطحی نگری و تبلیغ بیهوده در باره برخی آثار صورت می گیرد. در این جا باید جریان را عوض کرد و به خود ادبیات اعتراض کرد. این دو کارکرد باید همراه با هم در جوایز ادبی اعمال شوند. دادن جایزه در این دوره بیشتر از آنکه به ادبیات اثر کمک کند به جریان سازی ادبی کمک می کند.
در این بین تکلیف حواشی جوایز ادبی و حرف و حدیث هایی که پیرامون مسایلی مانند باند بازی و کارکرد های محملی آن ها در این چند سالی که از برگزاری انها می گذرد زده می شود چیست؟
بالاخره در هر جایزه ای تعدادی داور شرکت می کنند با سلایق و ذایقه هایی که طبیعتا به اثر یک نویسنده بیشتر نزدیک است.به طور مثال جایزه ما همیشه سعی کرده داستان هایی را اتخاب کند که به فرم گرایی بیشتر اهمیت می دهند. گلشیری با یک نگاه دیگر برگزار می کند. مهرگان و پکا و… هم همین طور. سلیقه شما به عنوان یک جریان، خواه ناخواه به بعضی از نویسنده ها نزدیک می شود. این مساله هیچ اشکالی ندارد تا زمانی که شما حقانیت یک اثر را نادیده نگیرید. اگر این اتفاق بیفتد بیشترین آسیب به خود جایزه وارد می شود. با این وجود اگر به جوایز و کاندیداهای ان ها دقت کنید می بینید که تقریبا مشترک هستند. در مرحله نهایی هم کتاب هایی که برنده می شوند اختلافات فاحشی با هم ندارند و شاید جایزه ما تنها جایزه ای باشد که تفاوت بیشتری با سایر جوایز دارد. این هم به این دلیل است که ما به مسایلی اهمیت می دهیم که ممکن است جوایز دیگر اهمیت ندهند. اگر کسی اعتقاد دارد که کتابی نادیده گرفته می شود امار ارایه کند. من به طور جد معتقدم در این جوایزی که برگزار می شود هیچ کتابی نادیده گرفته نمی شود ، ممکن است جایزه نگیرد ولی نادیده گرفته نمی شود. استثنایاتی هم بوده که سر و صدا هم کرده است. اما آنقدر کم و نادر بوده که نمی توان آن را به همه جوایز تعمیم داد و بر این اساس آنها را محملی خواند.