دهه فجر و دهه زجر

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

موقعی که ایران بودیم، دهه فجر برای ما جزو بهترین روزهای سال بود. از صبح می رفتیم سینمای منتقدان فیلم و تا شب فیلم می دیدیم. البته ما هیچ وقت متوجه نشدیم که فردای روز اختتامیه یعنی ۲۱ بهمن، راهپیمایی دهه فجر که عملا تبدیل به دهه زجر شده بود، برگزار می شود. امسال البته پیشنهاد شده بود که سبزها و بنفش ها بروند، ولی کسی به حرف گوش نکرد. البته تعداد محدودی رفتند که برخی عکس های خاتمی و هاشمی و روحانی را در دست داشتند که به مدت سه ساعت دستگیر شدند. به عبارت دیگر، اگر شما عکس کسی را که خودش دارد حرف بزند دستتان بگیرید ممنوع است.

مراسم ۲۲ بهمن با حضور ۸۶ هزار نفر از مردم تهران و با حضور قهرمانانه بیش از دویست هزار پرچم، ده هزار پوستر و چهارهزار بنر دشمن شکن برگزار شد. تصویر افراد از میان پرچم ها و پوسترها به دشواری قابل دیدن بود. شب گذشته به گفته یکی از طرفداران رحیم مشائی که هنوز خودش را به روانکاو نشان نداده، عده ای لباس شخصی به وی حمله کردند. ولی بعد از اینکه مطمئن شدند خودش است ولش کردند. من فکر کنم هیئتی از کره شمالی که به ایران قرار بود بیایند ولی نیامدند، اصولا برای همین مراسم بنا بود برسند که نرسیدند. در راهپیمایی دیروز شعار “مرگ بر شرمن” نیز داده شد. کم کم با ورود ایران به مراحل جزئی توافقنامه ژنو کم کم شعارهای مخالفان رابطه با آمریکا نیز وارد جزئیات خواهد شد. احتمالا اگر دو ماه دیگر یک راهپیمایی برگزار شود، شعار راهپیمایان تهرانی این خواهد بود که “میشل نرقص حرومه، کار وندی تمومه” یا در مرحله بعد “دستشویی کاخ سفید بو می ده، از بس جواد به جان کری رو می ده” البته برخی کسانی که به راهپیمایی آمده بودند بنرهایی در دست داشتند که روی آن نوشته بود “ما مشتاق گزینه های روی میزیم” و البته مشخص نکرده بودند که منظورشان کدام گزینه است. مثل این می ماند که مردی برای خواستگاری به خانه ای برود و بگوید من عاشق یکی از دختراتون شدم، بدینش به من. خوب! آقا یا خانم محترم! کدام گزینه: جنگ! توافق! تحریم! کدام یکی؟ البته روی یکی دیگر از بنرهای چاپ شده نوشته بود “ما برای نبرد بزرگ آماده ایم.” یعنی به عبارتی رهبر کشور معتقد است باید توافق هسته ای کرد ولی رابطه با آمریکا نداشت، یک گروه در مجلس طرفدار جنگ با آمریکا هستند، نصف سپاه طرفدار جنگ با آمریکا هستند و سردار فیروزآبادی جان کری را تهدید کرده که اگر یک بار دیگر ایران را به گزینه نظامی تهدید کند، خودش را پرت می کند توی خلیج فارس تا به مدت هشت ماه کل اقتصاد جهان نابود شود. نصف اصلاح طلبان هم که طرفدار رابطه ایران با آمریکا هستند، نصف دیگرشان می گویند تا موسوی آزاد نشود نظر نمی دهیم.

سازماندهی جهانی تظاهرات

کره شمالی ضمن انتقاد شدید از تظاهرات ۲۲ بهمن دیروز تهران، اعلام کرد: “استفاده نادرست از بنر، پرچم و پوستر در این مراسم از دست زدن شوهر عمه هم بدتر بود.” وزیر تبلیغات و نیروی زمینی کره شمالی، یک بسته پیشنهادی را همزمان برای ایران، کوبا، ونزوئلا و چند کشور دیگر فرستاد. در این بسته پیشنهادی موارد زیر ارائه شده است.

یک، برگزاری مراسم ملی هشت ساعته با حضور ده هزار نفر بطوری که یک میلیون نفر به نظر برسد، بدون مراسم رژه، با پرچم و بنر و پوستر و کاغذ رنگی، تضمینی در حد گوگل مپ، پانصد هزار دلار.

دو، برگزاری مراسم ملی پنج ساعته با حضور پنجاه هزار نفر بطوری که دو میلیون نفر به نظر برسد، بدون رژه نظامی، با پرچم و بنر و پوستر و کاغذ رنگی، تضمینی در حضور پانصد عکاس و خبرنگار خارجی( فاصله بیشتر از سیصد متر باشد)، یک میلیون دلار

سه، برگزاری مراسم ملی ( بدون محدودیت ساعت) با حضور سفرای خارجی( بدون اینکه خودشان واقعا باشند، و با حضور افرادی شبیه مخالفان) با تبدیل سی تا پنجاه هزار نفر به سه تا پنج میلیون نفر، تضمینی به شکلی که صد نفر از مخالفان در خارج از کشور اعلام کنند که جمعیت واقعا سه میلیون نفر بوده، با عکس و فیلمبرداری هوایی، پنج میلیون دلار

 

کپل، سفید، چاق

البته که این یک شعار ملی است که “مرد باید کچل باشه اخمو و بد اخلاق/ زن باید تپل باشه، سفید و کمی چاق” که شاید یکی از دلایل موفقیت خانم اشتون در مذاکرات همین بود که جز اینکه سفید بود، هیچ مشخصه برجسته دیگری نداشت. بخصوص برای آدمی مثل محمدی گلپایگانی که خودش یک بار در سفر فرنگ تاب مستوری نیاورد و با یک فقره پرستار انگلیسی ازدواج کرد و از آن زمان درک عمیقی نسبت به انگلیس پیدا کرد. محمدی گلپایگانی یکی از روسای دفتر رهبری که به نظر است در شش ماه گذشته کلا توی غار کهف رفته بود جیش بوس لالا، گفت: “هرگز دولتمردان ما به فکر رابطه با آمریکا نخواهند بود.” البته وی نگفت اگر تلفن رئیس جمهورمان خدای ناخواسته زنگ بزند و او گوشی را روشن کند و ببیند رئیس جمهور آمریکا آن طرف خط است، گوشی را پرت می کند وسط آتش ولی ممکن بود بگوید. آقای گلپایگانی گفت: “خانمی که شبیه اسکلت است، بداند که ملت در جنگ امان از صدام بریدند.” به عبارت دیگر کلا خانم ها از نظر آقای گلپایگانی چند گروه اند “مثل اسکلت”، “لاغر مردنی”، “خیکی”، “استخواندار” ، “تپل” و “اوووووف”. الآن اگر مونیکا لوینسکی گزینه اش روی میز بود، گلپایگانی هم اسمش را بلد بود و هم با نظرش موافق بود و چه بسا که اسم بچه را هم گذاشته بودند مریم یا ماریه، به هر حال ایشان یعنی همان آقای پورنوپلیتیک گفت “باید به این پیرزن آمریکایی باید بگویم آرزو کن و آرزو بر جوانان عیب نیست.” یعنی این دیگر آخر ادبیات بود که به پیرزن بگوئیم آرزو بر جوانان عیب نیست برای این که بهش توهین کرده باشیم. ببین با کی شدند بیت؟

 

دنیا دنیا، دل من شده اسیرت

می گویند دو نفر توی خیابان بعد از سالها به هم رسیدند، همدیگر را بغل کردند و یکی شان گفت: “خیلی دلم برات تنگ شده بود، بذار بغل ات کنم.” و همدیگر را چند دقیقه ای بغل کردند و آن یکی گفت که: “کجا بودی لامصب، واقعا دلم برات تنگ شده بود، بگذار ببوسمت” و نیم ساعتی هی لپ های همدیگر را بوسیدند، بعد همان اولی گفت: “نه، این جوری نمی شه، من از دیدنت سیر نمی شم بریم توی خونه و همدیگه رو…” یعنی خیلی اوقات واقعا بهتر شدن رابطه یا نزدیکی بیشتر می شود همان نزدیکی بیشتر، یعنی اینکه آدم دائم نزدیک بشود. مثلا همین آقای روحانی در جمع سفرای خارجی گفته که: “ماده برقراری روابط بهتر با دنیا هستیم.” البته باید ببینیم آنها هم آمادگی دارند که برویم خانه و روابط بهتری برقرار کنیم؟ البته به نظر می رسد آمریکایی ها آمادگی دارند و بقول بولتون “دولت آمریکا به دنبال اتحاد با ایران است.” و بولتون گفته: “از سفر اوباما به ایران تعجب نمی کنم.” ما هم تعجب نمی کنیم که بیاید و پیژامه اش را هم بیاورد. میشل هم که به گفته وب سایت های امت ویز ویز قصد جدا شدن دارند، بالاخره جان کری هم که دامادش ایرانی است، این یکی هم می شود داماد خودمان. البته آقای جلیلی گفته: “دفاع از ولایت گزینه روی میز ملت است.” و چنان هم از گزینه ملت حرف زده انگار نه انگار همین امسال توی انتخابات از ۵۰ میلیون واجد شرایط و ۳۲ میلیون رای دهنده کلا چهار میلیون رای آورده و اگر خیلی کلاس برود و بدنسازی کار کند احتمالا نماینده هفت تا دوازده و حالا فرض کنیم که ده درصد مردم است.