برایان مورفی، نویسنده اسوشیتد پرس
در گردهم آیی رهبران اصلاحات، رئیس جمهور سابق، محمد خاتمی، در حالیکه جوان تر ها از مسیری که ملتشان تحت حکومت چهارساله محافظه کاران گله داشتند، درسکوت روی صندلی نشسته بود.
بعد زمان مواجه با حقیقت رسید: مشاور عالی خاتمی، اعلام کرد که طرفداران تندروی رئیس جمهور، محمود احمدی نژاد، بیش تر از همیشه متحد شده اند و بر روی انتخابات ماه ژوئن، تمرکز کرده اند. هیچ کس با این اظهارات مخالف نبود.
تصمیم گیری خاتمی در آخر هفته گذشته مبنی بر وارد شدن به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، نقطه آغازی بود برای بسیاری از افراد لیبرال که در انتظار چنین روزی بودند. اما هشدار جلسه ماه دسامبر همچنان به قوت خود باقی است: شکست دادن احمدی نژاد، که مورد حمایت روحانیون و شورای نگهبان است، کار آسانی نیست.
کارشناسان می گویند که این اولین درسی است که کسانی که وارد عرصه رقابت می شوند باید بیاموزند.
برای خیلی از غربی ها زمان سقوط احمدی نژاد فرا رسیده است. سخنان تلخ او علیه اسرائیل و زیر سووال بردن هولوکاست، باعث سرزنش و اتهانمات زیادی علیه اش شد. تنروی های او در مورد برنامه های اتمی ایران این کشور را منزوی تر کرد و احتمال تحریم های شدید تر را یشتر کرد.
اما او در ایران ستایشگران زیادی دارد.
برنامه های اتمی که ایران گفته است فقط به منظور تولید انرژی است، در ایران یک افتخار در عرصه تکنولوژی محسوب می شود. و زمانی که روز 3 فوریه ایران اعلام کرد که اولین ماهواره تولید کشور را به فضا پرتاب کرد، احمدی نژاد ایران را “ابرقدرت” جدید نامید.
این موضوع ارزش زیادی برای تکیه گاه سیاسی احمدی نژاد دارد: رای دهندگان کم در آمد و شهرستانی ها که از دست آورد های ایران حمایت می کنند و اعتبار بین المللی ایران برایشان اهمیت کمتری دارد.
همچنین احمدی نژاد پول سرشاری را در اختیار این گروه از ایرانیان گذاشت: مستمری بازنشستگان را افزایش داد، وتم های کم سود و نگه داشتن سوبسید های بنزین در حد ارزان ترین کشور ها در جهان، از این دست اقدامات بود.
این اقدامات در مورد رای دهندگانی مثل مهین رحیمی، اثر مثبت داشته است. او یک بازنشسته کارخانه داروسازی در منطقه محروم جنوب تهران است. حقوق ماهانه او دوبرابر شده و به 560 دلار در ماه رسیده است.
پروین رحیمی 56 ساله در حالیکه سبد خریدش پر از نان و سبزیجات و روغن کوپنی است، می گوید: “من به احمدی نژاد رای خواهم داد”.
پاتریک کلاوسون، معاون سردبیر موسسه مطالعات خاور میانه در واشنگتن معتقد است که احمدی نژاد از حمایت برخی از سیاستمداران هم برخوردار است، او می تواند روی افراد بیرون از دایره نخبگان که به ارزش های لیبرالیسم پای بند نیستند و احساس می کنند که در زمان خاتمی کنار گذاشته شده بودند، حساب کند.
باید روی حسن نیت شحصیت های عالیرتبه هم حساب کرد.
آیت الله خامنه ای، رهبر ایران، هیچ نشانه ای مبنی بر کنار گذاشتن احمدی نژاد که قبل از ریاست جمهوری شهردار تهران بود، از خود نشان نداده است.
شاید مشکل مورد حمایت سپاه پاسداران، نهاد نظامی که بسیجیان را هم که نیروهای آماده ریختن به خیابان ها محسوب می شوند را زیر نظر دارد، طرفدار احمدی نژاد است.
تاریخ هم بسود احمدی نژاد است. هیچ رئیس جمهوری از سال 1981 دو سال بعد از انقلاب اسلامی در ایران، در انتخابات بعدی ، بازنده نبوده است.
جنبش اصلاحات از بعد از اتمام دوران ریاست جمهوری خاتمی در سال 2005، رهبریت خود را از دست دادند و حالا در تلاشند که حامیان طبیعی شان، تحصیلکرده های جوان و کسانی که از برخورد ایران با غرب ناراضی هستند، را دور هم جمع کند.
خاتمی باید بتواند حمایت شهرستان ها و روستاها را با روش های پوپولیستی احمدی نژاد طی چهار سال ریاست جمهوری، بدست بیاورد: ترکیب کردن تواضع و خودمانی بودن با حملات آتشین بسوی دشمنان ایران.
تلویزیون دولتی که مستقیما توسط رهبران روحانی اداره می شود، غالبا احمدی نژاد را در شهرستان های کوچک و مجالس ترحیم بازماندگان جنگ هشت ساله ایران و عراق بین سال های 88-1980 نشان می دهد.
سعید شریعتی، مشاور خاتمی می گوید:« موانع زیادی بر سر راه خاتمی است. او هیچ رسانه ای ندارد. او دائما مورد حمله تلویزیون دولتی قرار می گیرد».
در ماه دسامبر، رهبر ایران از احمدی نژاد بعنوان یک انقلابی، وفادار، توانا، فعال و شجاع مورد ستایش قرار داد. خامنه ای هیچ اشاره ای به نقطه ضعف احمدی نژاد، اقتصاد، نکرد.
تورم دو رقمی ایران و نرخ بیکاری که آمار های غیر رسمی آن را 30 درصد برآورد کرده اند، موانع بلقوه احمدی نژاد است. پایین آمدن قیمت نفت هم مانع دیگری است.
گزارش روز سه شنبه پی اف سی انرژی در واشنگتن، شرکت بزرگ مشاوره، بشدت گفته های احمدی نژاد را مورد انتقاد قرار داد. در این گزارش “سوء مدیریت” احمدی نژاد و مصرف درآمد نفتی و ذخیره نکردن درآمد حاصل از نفت قبل از بالا رفتن بیش از حد قیمت ها، مورد انتقاد قرار گرفته است.
حنان امین سالم، مدیر پی اف سی اعلام کرد که منسلما ایران در سال 2009 با بحران اقتصادی مواجه می شود».
این مسئله حمایت از خاتمی را بیشتر می کند. در عین حال عامل نوستالژی را هم باید درنظر گرفت که به سود خاتمی است.
بسیاری از ایرانیان متمایل به لیبرالیسم، به دوران هشت ساله خاتمی بعنوان دوران فرصت های شجاعانه نگاه می کنند. رسانه ها و دنیای هنر با خاتمی به مرز های جدیدی رسیدند و او توانست روابط ایران با اروپا را بهبود ببخشد و فرصت های گفتگو با آمریکا را بوجود بیاورد.
اما محدودیت های مشخصی هم وجود داشت. روحانیونی که بر سر قدرت بودند و مخالفان قدرتمندش، مثل شورای نگهبان برای هر فرصت پیش آمده برای آسان کردن سختگیری های سیاسی و اجتماعی، مانع تراشی می کردند.
کاوه افراسیابی، نویسنده مقیم آمریکا و استاد علوم سیاسی معتقد است: “نقطه قوت خاتمی که ریشه در اندیشه های لیبرالیستی اش دارد، نقطه ضعفش هم هست”.
این مفهوم مهمی را در مقابل دولت جدید آمریکا قرار می دهد که درحال بررسی این است که آیا روابط سیاسی اش را با ایران برقرار کند یا نه.
احمدی نژاد با وجود اظهارات ضد آمریکایی اش موضوع ایجاد رابطه با آمریکا را با رهبر حکومت اسلامی که در موارد مهم حرف آخر را می زند، مطرح کرده است، مثلا در مورد تاسیس دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران بعد از سه دهه. دولت احمدی نژاد گفته است که این پیشنهاد را بررسی می کند؛ این پیشنهاد در دوران خاتمی با مخالفت شدید محافظه کاران روبرو می شد.
افراسیابی می گوید: “این نکته کمی خنده دار است اما اتفاقا احمدی نژاد گزینه بهتری برای گفتکو با ایران است زیرا صدای واحد رهبری هم محسوب می شود”.
با اینحال بعضی ها معتقدند که یک ائتلاف سیاسی جدید می تواند به وضعیت فعلی پایان بدهد.
حتی پسر احمدی نژاد که جزو مشاورانش محسوب می شود هم احتمال بوجود آمدن یک ائتلاف نسبی را مردود نمی داند.
علی رضا احمدی نژاد، در وبلاگش نوشته است: “می شود دیدکه یک ائتلاف بین اصولگرانمایان و اصلاح طلبان علیه احمدی نژاد بوجود آمده است”.
منبع: هیوستن کرونیکل 13 فوریه