مهرداد شیبانی
همه اخبار و حوادث هفته دوم تابستان 1386 حکایت داشت که اوضاع ایران همانطور که رهبر جمهوری اسلامی گفت “استثنائی” و “بی نظیر” است؛ کشور به “ سال 57” برگشته وسیاست خارجی “طلبکارانه” ای دنبال می شود.
ثمره هاشمی که عکسش در کنار آیت الله خامنه ای در سنگرهای جنگ به سایت های خبری رسید ومنتشر شد، شرایط “عادی” را برای 3500 مدیر دولتی که بطور غیرمترقبه و در کمیتی بی سابقه جمع شده بودند، تشریح کرد. و آنقدر همه چیز عادی بود که گردهم آئی عملا “ سری” ماند و هیچ خبری از آن درز نکرد.
در عوض پرویز داودی، معاون اول رئیس جمهور مژده داد که بعد از “عمل شجاعانه” سهمیه بندی بنزین مشکل ترافیک در تهران حل شده و آلودگی هم از هوارخت بر بسته است. شاید برای همین هم رئیس جمهور “مقدس” که تازه از آغوش گرم هوگو چاوز “کافر” برگشته بود، از سهمیه بندی برق سخن گفت. روز بعد هم قاضی مرتضوی روزنامه هم میهن را توقیف کرد و در توضیح عمل
“قانونی” خود نامه ای به برادر سردار حسین صفارهرندی، سردبیر سابق روزنامه ضد ملی کیهان نوشت. غلامحسین کرباسچی، صاحب امتیاز “هم میهن” جوری که نتوانند مچش رابگیرند و همه بفهمند گفت که دستور از “بالا” رسیده است. البته معلوم نشد که علت صدور این دستور، انعکاس در افشانی رئیس جمهور در تیتر اول هم میهن بود یاچاپ عکس تمام قد “دکتر” غلامحسین الهام ـ همسر خانم فاطمه رجبی، شارح افکار نابغه هزاره سوم ـ که داشت بعد از گرفتن چهارمین سمت مهم دولتی خود به “ارباب قدرت” تعظیم می کرد.
محمود احمدی نژاد هم که کفار دست از سرش بر نمی دارند و هنوز دانیل اورتگا نرفته با هوگو چاوز نرد عشق می بازد و “جبهه متحد ضدامپریالیستی” درست می کند، لقب تازه ای از فرمانده عملیات برکشیدن خود یعنی آیت اله جنتی گرفت: “هم قد”. درهفته ای که احمدی نژاد دستور داد تاقیمت ها به اسفند گذشته برگردند و از” مادرسید حسن نصر الله” تجلیل کرد، جنتی خبر داد که “ننه” یک راننده تاکسی در “خواب” دیده بود که امام زمان خواستار انتخاب” دکتر” شده است. و نتیجه گرفت: “مردم بااشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از “هم قد” های خود را انتخاب کردند.” مهدی کروبی هم جواب داد که آن خواب رادر ستاد انتخابات برای برکشیدن احمدی نژاد دیده بودند که سوم بود و ناگهان اول شد.
اوضاع همچنان “عادی” و “استثنائی” و “بی نظیر” بود و برای اینکه دچار تغییر نشود، نیروی انتظامی که بعد از شب بنزین” فضای امنیتی در جایگاههای بنزین” ایجادکرده بود تا اطلاع ثانوی در شهرماندگار شد مبادا “اوباش” دوباره پیدایشان بشود. احتمالا کسی هم هشدار عباس عبدی رانشنید: “شورش بنزین علامت بود. جامعه تنها مترصد فرصتی است تا از مدار قدرت خارج شود.”
“بستن دهان منتقدان” به تعبیر سعید شریعتی ادامه یافت. بعد از بستن “هم میهن” معلوم شد خطر دور سر “اعتماد ملی” هم پر پر می زند. یک فعال اجتماعی زنان به حبس و شلاق محکوم شد و آمار دستگیری روزنامه نویسان آنقدر بالا رفت که سازمان گزارشگران بدون مرز رکوردتازه ای را برای جمهوری اسلامی به ثبت داد: “ایران بزرگترین زندان روزنا مه نگاران د رخاورمیانه.” و این هنوز پیش از این بود که ارگان جبهه مشارکت لغوامتیاز بشود و خبر برسد که: “سه نشریه محکوم به پرداخت جزای نقدی شدند و سه نشریه درانتظار دادگاه هستند.”
اواخر هفته بود که احمدزیدآبادی بغض درگلومانده روزنامه نگاران ایرانی را چنین فریاد کرد: “ما روزنامه نگاران ایران در معرض توهین و تحقیر و فشار و ظلم و ستم دولتی قرار گرفتهایم که صدای عدالت خواهیاش گوش فلک را کر کرده است.”
در هفته ای که این پرسش بی پاسخ مطرح شد: “120 میلیارد ارز خارجی رادولت احمدی نژاد کجا مصرف کرده؟” اخباری از افغانستان وعراق رسید که می شود دلارهای ناچیزگمشده را آنجا پیداکرد.
خبرگزاری فرانسه گزارشی از “بازی سه طرفه” جمهوری اسلامی در افغانستان منتشر کرد که حاوی اطلاعاتی در موردکمک های نظامی جمهوری اسلامی به طالبان بود.
یک فرد دستگیر شده در عراق هم اطلاعات تازه ای را در اختیار افکار عمومی قرار داد.
سی. ان.ان با پخش تصویر “علی موسی دقدوق” یکی از فرماندهان عملیات ویژه حزب الله لبنان که در ماه مارس توسط نیروهای امریکایی در عراق دستگیر شده، از قول سخنگوی ارتش امریکا در عراق گفت که وی با شبه نظامیان تحت حمایت ایران همکاری داشته و در بازجوئی هایش به آموزش در ایران اعتراف کرده است. بموجب همین اعترافات گروه شبه نظامیان در عراق که به “گروه های ویژه” مشهورند تا 3 میلیون دلار در ماه کمک مالی از ایران دریافت می کنند. آنها در سه پایگاه در نزدیکی تهران آموزش عملیات تروریستی و انفجاری دیده اند.
مقامات ارتش امریکا در عراق گفتند که نوار ویدیوئی اعترافات و نیز اطلاعات الکترونیکی، شامل مکالمات استراق سمع شده و یا تصاویر ماهواره ای، در اثبات گفته های خود دراختیار دارند.
و درست در همان هفته ای که جلسه شورای امنیت به تعویق افتاد تا نتیجه مذاکرات سولانا – لاریجانی معلوم شود، اولی که “خوب” دومی رامی شناسد بااستناد به مصاحبه لاریجانی، به اشپیگل گفت: “ایران درحوادث غزه درلبنان دست دارد.”
روزهای آخر هفته خبرهای مهم دیگری هم بود؛ در همان حال که ولادیمیر پوتین بعد از اتخاذ تصمیم “اعلام پیام واحد به ایران” از دیدار جرج بوش بر می گشت و بازی روس ها بر سر نیروگاه بوشهر ادامه داشت، خبرگزاری “ نووستی” از مسکو خبر از “استقرار نیروهای فدایی سپاه پاسداران در مرز های عراق وجنوب ایران” داد. این خبر گزاری از قول سایت “دبکا” – نزدیک به منابع نیروهای امنیتی اسرائیل ـ نوشت: “استقرار پیشگامان سپاه در جنوب کشور و محدودیت خرید بنزین حاکی از اطمینان مقامات ایرانی از این است که جنگ با آمریکا ناگزیر خواهد بود.”
سردار رحیم صفوی هم گفت: “پیام 12 میلیون بسیجی غیور و دوهزارگردان برای نیروهای آمریکائی پیام بازدارندگی دارد.”
شاید به استناد این اخباربود که روزنامه اکونومیست نوشت: “ایران به سمت اعلام شرایط جنگی می رود و حکومت خود را اماده شرایط جنگی می کند.”
بله. خانم ها، آقایان! شرایط کاملا “عادی”، “استثنائی” و “بی نظیر” است.
ف