صدا/ ترانه ی امروز، دیروز - محمد حسن مقصودلو: ترانه ی “کاردلم” تازه ترین ترانه ی شاهرخ انتخاب “ترانه ی امروز” ما و ترانه ی “شقایق” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.
ترانه ی امروز: کاردلم
شعر:علیرضا حسینی– خواننده و آهنگساز و تنظیم کننده :شاهرخ
جلد آلبومی که شامل بهترین ترانه های شاهرخ در سالهای پیش از انقلاب است
شاهرخ خواننده ی قدیمی ترانه های ماندگار “ پاییز “ ، ” خوب من “ و ” دوستت دارم “ بعد از انقلاب مسیر متفاوتی را در ترانه خوانی انتخاب کرد. او در دهه ی پنجاه با اجراهای دقیق اش بر روی آهنگ های آهنگسازان نامی آن سالها مانند منوچهر طاهر زاده و محمد شمس ، به خواننده ای صاحب سبک در خواندن مبدل شده بود که بغض مستتر در صدایش یکی از مهمترین مشخصه های آن بود . اما در سالهای پس از انقلاب ، او به عنوان یکی از اولین خواننده گان حاضر در لوس آنجلس ،با خواندن ترانه های متفاوت از آنها ، رفته رفته مولفه های اصلی صدا و آثاری که شناسنامه ی هنری او محسوب می شدند راکمرنگ تر نمود . انتخاب اشعار نه چندان در خور ،اصرار به خواندن در گام های بالا و همچنین استفاده از موسیقی الکترونیک و شبیه سازها ، شاهرخ را به یکی از نمادهای سقوط موسیقی پاپ در لوس آنجلس تبدیل کرد .
ترانه ی اخیراو، یعنی “کاردلم” ، تمام مشخصات ترانه های ِ شاهرخ ِ دهه ی 70 و 80 را داراست .
شعر ترانه ، بازسازی فضای آشنای ِبسیاری از ترانه های این سال ها، یعنی شکوه و گلایه از دل ، است . استفاده از عباراتی مانند “ درد بی درمون گرفتن ” ، “ ترک خوردن و شکستن ” ،”زار شدن کار دل “، ” توبه شکستن “و…نوعی بازسازی اسلوب های قدیمی ِ اشعار ترانه هاست . البته شاعر ، توانسته با حفظ انسجام کلی شعر ، فضای ذهنی خود را ، علیرغم کهنه گی مضمون ، به درستی بنا کند .
موسیقی ترانه شامل ریتم های الکترونیک است که دو سلوی گیتار و ویلن در ابتدا ی ترانه و میانه های خواندن شاهرخ ،صرفا فضاهای خالی را پر می کنند، چنانچه در هنگام خواندن خواننده ، چیزی جز صدای ریتم شنیده نمی شود .
مشکل اصلی ترانه ، شیوه ی خواندن شاهرخ است . چرا که از ابتدا تا انتها با صدایی یکسان و با انطباق دوصدای زیرو بالای خود ، ترانه ی “کار دلم ” را به نوعی یکنواختی در خواندن دچار می کند،که نمی توان هیچ قسمتی از ترانه را نقطه ی اوج و یا فرود آن محسوب کرد .
اما بی شک نقطه ی ضعف آثار اخیر این خواننده ،شیوه ی ادای کلمات است . نوعی یله گی و بی دقتی در خوانده واژه ها ، بخصوص آنجا که واژه ها با لحنی عامیانه نگاشته شده اند ، همچون بسیاری از ترانه های اخیر شاهرخ ،در این ترانه نیز دیده می شود . توجه کنید به شیوه ی خوانده کلملات ِ” حال منم خرابه و..” که “ حال ِ منمه خرابه ” شنیده می شود .و یا” کار دلم زار شد “ و ” بازم گرفتار شد “ که ” کارِ دلم زاره شد” و “ بازمه گرفتار شد ” ادا می شود .
مقایسه ی ترانه هایی که در دهه ی 50 با صدای شاهرخ اجرا شده ، با ترانه های اخیرش ، قبل از هر چیز حسرت ِ گذار از یک دوره ی طلاییِ ترانه را تازه می کند .
ترانه ی دیروز : شقایق
کلام : اردلان سرفراز / آهنگ : فرید زلاند / تنظیم : آندرانیک / خواننده : داریوش
اردلان سرفراز و فرید زلاند ( اجرای داریوش از ترانه ی شقایق در شوی تلویزیونی رنگارنگ را ببینید)
دلم مثل دلت خونه ، گلسرخ!
چشام دریای بارونه ! گلسرخ!
ترانه ی گلسرخ! که سرخی اش به “شقایق ” رسید و شقایق هم شد “ سالار عاشقا “
تیغی که فکر را در بند می خواهد، حتمن از کلام شروع می کند .
“گلسرخ “ممنوع می شود و ” صبح “ به بند کشیده می شود ،و در مقابل ، ترانه اسلحه می شود و زمزمه ی آن مبارزه !
شقایق اما از زمان خود عبور کرد و راه دیگری را گرفت . عاشقانه ای شد برای زمزمه و گذر از سر در خود فرو بردن ها !
شقایق شد موسیقی متن تمام اوقات دلگیری ! شقایق درفرامتن ِخود به یاد خسرو گلسرخی هدیه شد . ترانه، بعد از اعدام او جان گرفت ، اما ممنوع شد . به “شقایق” رسید ، باز هم ممنوع شد . شقایق فریادبلند دوره ی “ سراب و عشق و حسرت ” است.
شقایق هر چه دارد از کلام ناب ِ “اردلان سرفراز” ندارد، از موسیقی فرید زلاند و ارکستر آندرانیک ، خون گرفت و تنواره ای شد تا با گلوی داریوش در حافظه ها ، تندیس شود که :
شقایق ! جای تو دشت خدا بود
نه تو گلدون ، نه توی قصه ها بود
حالا از تو فقط این مونده باقی
که سالار تموم عاشقایی