توافق تهران، شکست یا پیروزی؟

محمدرضا شکوهی فرد
محمدرضا شکوهی فرد

توافق تهران که در حاشیه چهاردهمین اجلاس گروه پانزده در تهران، میان ایران، ترکیه و برزیل به امضا رسید اگر چه دورنمای روشنی از سرنوشت چالش هسته ای ایران و غرب ترسیم نمی کند اما از منظر تبیین سیاست  شناخته شده و استراتژیک بازی با شرایط در جهت اتلاف زمان از سوی تهران اهمیتی خاص دارد.

درست چندی پس از حصول این توافق، پیش نویس تحریم های جدید علیه ایران در جلسه مقدماتی پنج + یک به تصویب رسید.مواضع دول غربی نسبت به محتوای این قرارداد هم تاکنون نشان داده که مفاد و ماهیت این توافق چندان از دید ایالات متحده وطرف های اروپایی منتقد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی رضایت بخش و تامین کننده انتظارات نیست. در این میان اما واکنش عصبی اسرائیل به این قرارداد، غرب را در برخورد با این توافق محتاط تر کرده است.

 

هدف تهران

به نظر می رسدهدف ایران از تعجیل در تحصیل چنین توافقی، در چارچوب تلاش باورمندانه و جدی تهران برای جلوگیری از تصویب دور جدید تحریم ها نیست.حاکمیت به خوبی به عدم توانایی خود جهت به بن بست کشاندن تلاشهای وسیع اخیر جهانی جهت دستیابی به اجماع در چارچوبها و تصویب دور تازه فشارها واقف است.اما نظام بیش از نگرانی و تامل در  تصویب تحریم های آتی و کیفیت عواقب قطعی و احتمالی آن، به تلاشهای جهانی ماه های آینده( پس از تحریم های جدید) می اندیشد و در صدد طرح تدابیر و جستجوی  رهیافت هاییست که بتواند فراهم آورنده زمینه های پرداختی یک تقابل تاکتیکی موثر جهت مدیریت بهینه شرایط آتی (مشخصا بازه زمانی چند ماه آینده) باشد و مالا بتواند موجب  تولید تضاد و اصطکاک لازم  میان غرب و شرکای روسی و چینی گردد و امکان و احتمال حصول توافق و اجماع موثر و منسجم جامعه بین المللی را در قبال پرونده هسته ای تهران با معضلات و تردیدهایی جدی مواجه سازد.

 در حقیقت خروجی توافق تهران از این  منظر خاص قابل توجه است:تحلیل تاکتیک های جدید تهران برای سنگ اندازی، نخست در مسیر اجرای مصوبات آتی شورای امنیت با تضعیف اراده جهانی و ثانیا تلاش نسبتا موفق تهران جهت الغای این ذهنیت به مسکو، پکن و برخی دیگر از دول فعال که دیپلماسی هنوز ظرفیت نتیجه بخشی را دارد.

شایان توجه است، در آینده ی میان مدتِ پس از تصویب دور جدید تحریم ها، قطعا این واقعیت  که توافق تهران مستعد به  تزریق افتراق به فضای تروئیکای غرب و جبهه مسکو و پکن است، می تواند دستیابی به اجماع کامل و حداکثری را میان طرفهای غربی و روسیه  وچین با مشکلات جدی مواجه سازد.در حقیقت تهران اگر هیچ سودی از تحصیل این توافق بدست نیاورده باشد، همین که توانسته مسیر آینده همکاری های ایالات متحده و غرب را با شرکای لجوج و سرسخت خود یعنی پکن و مسکو تا حدود ملموسی تخریب کند، ضرر هم نکرده است. این موضع محمدرضا باهنر، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی در حاشیه جلسه جامعه اسلامی مهندسین، که تصویب تحریم ها را موجب از اعتبار ساقط شدن توافق تهران ذکر کرده، خود می تواند موید دیگری بر این نکته باشد  که هدف تهران از توافق محصول اجلاس مذکور، ادامه روند بازی با شرایط بوده است و نه امید به امکان جلوگیری از تصویب دور جدید تحریم ها. زیرا کمتر ناظر فرابین و مسلح به سلاح تبیین و تحلیل شرایط ( که در وزارت خارجه و نهادهای تصمیم سازی حکومت هم موجود هستند) را می توان یافت که درک قطعی بودن تصویب تحریم ها در آینده نزدیک برایش سخت باشد.

 در حقیقت تن دادن ناگهانی جمهوری اسلامی به توافقی که هفت ماه پیش از این هم می توانست با تغییراتی جزئی حاصل گردد، به صورتی مشهود مبین این واقعیت است که حاکمیت بر این نظر است که نه تیغ تحریم های  آتی آنچنان برنده است که مولد احساس خطر جدی و هراس تهران و بالمال واکنش برآمده از آن باشد و نه خطر وقوع یک درگیری نظامی که این روزها بدان تاکید می شود، آنچنان نزدیک.

با نگاهی فارغ از طرف گیری باید پذیرفت بر پیشانی توافق تهران، خروجی جز حمله تاکتیکی ایران به فضای آتی همکاری های غرب و جبهه پکن و مسکو متصور نیست و نمی توان تهران را بازنده شرایطی که این توافق تولید کرده است، دانست.

فرصت از دید نظام حاکم بر ایران هنوز مغتنم است و باقی؛از نظر تهران، می توان همچنان با تاکتیک هایی که از یک سومیدان مانور مهیا تری برای جست و خیز های دیپلماتیک ایران فراهم آورد و از دیگر سو، دست مسکو و پکن را در چانه زنی و تخفیف فشارها علیه تهران و افزایش قیمت خود باز تر می کند و طبعا آستانه تاثیر نظر غرب در مورد لزوم افزایش فشارها را فرو می کاهد، پیش رفت.

توافق مذکور اگر هیچ محصولی برای حاکمیت در برنداشته باشد اقلا توانسته محمل چانه زنی های بیشتر را  مهیا سازد و قدرت تصمیم فوری را از غرب پیرامون برنامه هسته ای ایران سلب کند.واین خود اگربه پیروزی  تهران  هم تعبیر نشود، شکستش هم نمیتوان نامید.

جمله آنکه تیم راهبرد دیپلماتیک ایران طی سال های اخیر خاصه در زمان هایی که فضا به سمت فزونی تضادها و تولد بحران عمیق و عینی پیش رفته با لحاظ تاکتیک هایی توانسته از شدت موج فروکاهد و شرایط را از حامیان فشار های موثر بر خود بستاند و فضای گنگی بوجود آورد که هیچ کدام از طرفین قدرت اعمال وزن و تحمیل خود را نداشته باشند.این بار هم به نظر می آیدتهران اقلا در این بازی قدیمی تغییر شرایط نا موفق نبوده است.

توافق تهران نه آنگونه که دولت و حاکمیت بدان پرداخته اند و مدعی اند، پیروزی شیرینی برای ملت است و نه آنگونه که برخی ناظران بیرونی می پندارند، شکست سیاسی دیگری در کارنامه دولت احمدی نژاد.از زاویه منافع ملی وقتی به این توافق و پیامدهایش بنگریم، آنچه که می بینیم دارنده هر عنوانی می تواند باشد جز پیروزی ملت و همراستایی با منافع ملی.اما از زاویه نگاه میدانی سیاسی صرف می توان از آن به مثابه پیروزی دولت حاکم در یک بازی سیاسی محدود نام برد که نه ربطی به منافع ملی دارد و نه ارتباطی با ذائقه سیاسی جامعه.

جمله آنکه باید منتظر ماند و هنوز نمی توان فرادید روشنی از سرنوشت منازعه تهران و جامعه بین الملل بر سر پرونده مذکور متصور بود. اما این را نیز نباید ناگفته گذاشت که قطعا رویدادهای داخلی ایران، چه در یک ساله اخیر پس از انتخابات و چه در زمان پیش رو بشدت در نحوه تعامل یا تقابل حاکمیت و جامعه بین المللی در زمینه هسته ای موثر خواهد بود.