حل بحران سیاسی با جهان خارج و سامان بخشی به اقتصاد کشور دو وعده اصلی بودند که پیروزی حسن روحانی در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری را رقم زدند. اما اینک پس از گذشت یک سال و اندی آنچه بیشتر قابل مشاهده است، حرکت دشوار و پر از حاشیه دولت در این دو عرصه است. مذاکرات با پنج به اضافه یک به عنوان نماد بحران با غرب هنوز به پایان نرسیده است و اقتصاد ایران هنوز با رکود تورمی دست و پنجه نرم می کند. به سراغ کمال اطهاری،کارشناس اقتصادی در تهران رفته و از او در باره مشکلات جاری اقتصادی پرسیده ام.
آقای اطهاری با وجود اینکه در باره مشکلات اقتصاد ایران و حتی مشخصات ویژه آن بسیار گفته شده است برای ورود به مطلب نظر شما در باره ماهیت بحرانی که اقتصاد کشور دچار آن است چیست؟
توجه کنیم که شرایط کنونی اقتصاد ایران در نتیجه ضرباتی که خورده و درواقع ناهنجاری هایی که سیاست های اقتصادی دولت قبل به وجود آورده در شرایط خوبی نیست. اما تحریم ها نیز در این شرایط مزید بر علت شده و رکود تورمی، بمنزله یک تله، اقتصاد ایران را در خود گرفته و بیرون آمدن از آن بسیار دشوار است. راههای بیرون آمدن از این بحران بدون لغو تحریم ها، اگر نگوییم غیرممکن است، بسیار دشوار خواهد بود.
به این ترتیب در صورت باقی ماندن تحریم ها نباید امیدی به بهبود اقتصاد ایران در این دولت هم داشت؟
ببینید، اقتصاد ایران برای اینکه از این بحران بیرون بیاید نیازمند تغییر ساختاری است.در دولت قبل نه تنها تغییرات ساختاری صورت نگرفت بلکه اقدامات عجولانه برای هدفمند کردن یارانه ها یا اقدامات سیاسی بیفایده مثل مسکن مهر، اقتصاد ایران را ناتوان تر کرد؛ یا برنامه چهارم توسعه که قرار بود ایران براساس آن به سوی اقتصاد دانشی و اقتصاد رقابتی گام بردارد، که هیچکدام از این گامها را برنداشت و اتفاقاً هر آنچه هم که در گذشته رشته شده بود، پنبه شد. در چنین شرایطی طبیعی است که تغییر ساختاری با وجود فشاری که تحریم ها به اقتصاد کشور می آورند، ممکن نیست. در واقع تجربه جهانی نیز اثربخشی مثبت این تحریم ها را تأیید نمی کند. از آلمان پیش از جنگ جهانی دوم گرفته تا عراق کنونی، تحر یم ها نتوانسته اند به ایجاد دموکراسی یا رشد و توسعه منجر شوند.به این ترتیب بحرانی که دولت آقای روحانی با آن روبروست یک بحران بزرگ است و بیرون آمدن از آن زمان می برد. می بینیم که آمریکا و اروپا هنوز از ب حران ۲۰۰۷- بیرون نیامده اند و تبعات آن برخی از دیگر کشورها را در اروپا این بحران از کار انداخته است.
پس اگر از شما بپرسم که آیا در قبال امیدهایی که روحانی در زمینه اقتصادی ایجاد کرده بود گامهایی برداشته شده یا نشانه هایی بروز کرده است پاسخ شما منفی است؟
ببینید، دولت آقای روحانی هنوز یک برنامه جامع اقتصادی در غیاب یک سازمان برنامه ای که باید خودش را از قبل آماده می کرده است، ندارد. علاوه بر سازمان برنامه بسیاری موسسات پژوهشی هم که می توانستند برنامه های پژوهشی اقتصادی را ارائه کنند، در دولت قبلی تعطیل یا غیر فعال شده بودند. اما آنچه دولت آقای روحانی دارد، گامهایی است که به تدریج به سمت تهیه چنین برنامه ای بر می دارد. مثلاً در بخش مسکن که من مطلع هستم، برنامه جامع مسکن تهیه شده است. یا در بخش بهداشت برنامه های خوبی در دست اجرا است. وجود چنین برنامه هایی که بعضی از آنها با سرعت بیشتری امکان اجرا دارند مثل همین طرح جامع بهداشت که در دست اقدام است، و رجوع دوباره به بخش خصوصی که بشدت ناتوان شده بود، نه فقط کمکی به آن نشده و حتی اطلاعات بانکی هم از آن دریغ شده بود، به ویژه در پنج سال گذشته، اینها در دستور کار دولت است و این امید وجود دارد که با اجماعی که در تدوین برنامه ها نسبت به گذشته وجود دارد، این برنامه ها قابل دستیابی شوند. این جای امیدواری دارد زیرا به هر صورت توان اقتصادی ایران در حدی هست که بتواند حتی با وجود تحریم هایی که هم اکنون هست در رقابت اقتصادی شرکت بکند؛ مگر اینکه تحریمها تشدید بشود که در آن صورت دیگر نمیشود
با وجود پیش بینی نفت ارزانتر که گویا با بشکه ای هفتاد تا هشتاد دلار در بودجه 94 بسته شده است پیش بینی اوضاع بدتری را نمی کنید؟ برخی همکاران شما معتقدند که با کاهش درآمد، دولت چاره ای ندارد جز اینکه به وعده ای که بابت اختصاص ۴۰ درصد درآمد نفت به بخش تولید داده بود، عمل نکند و این ادامه وضعیت نابسامان تولید در اقتصاد کشور است.
من امیدوارم که چنین نشود. به هر حال اقتصاد ایران به لحاظ نهادی بیمار است چون به قول نهاد گراها « کژ کارکرد » شده است. نخست رفع این کژکارکردی باید در دستور کار قرار بگیرد.به طور مثال یکی از بحث هایی که در صنعت مطرح است این است که خب، این صنایع بزرگ که دولتی اند، یا شبه خصوصی هستند؛ اینها منابع کمک به بخش صنعت را می بلعند. یا سیستم بانکی ما به جای بخش صنعت به شدت در واقع با بورژازی مستغلات پیوند خورده است. یعنی در طول مدتی که تحریم جریان داشته است، به ویژه در دولت قبلی، به جای اینکه برای کمک به حل بحران، جهت گیری بشود به سمت بخش صنعت، نظام بانکی به سمت بورژوازی مستغلات رفت و هنوز هم آلوده آن است. این کژکاردی ها باید برطرف بشود. برطرف شدنش نیز آسان نیست چون یک ستیزه ای میان جناح های رانت جوی بورژوازی و جناح های مولد بورژوازی در ایران وجود دارد. شاید این نمونه بدتری است از آن ستیزه ای که میان جناح های بورژوازی آمریکا مثلاً میان بخش مالی با بخش صنعتی وجود دارد. در واقع نیز ستیزه میان جناح رانتی و جناح صنعتی به مراتب بدتر از آن است و اقتصاد ایران را به لحاظ نهادی و ساختاری بیمار کرده است. اگر این بیماری برطرف بشود تأثیر عملکرد تحریم ها هم به مراتب کمتر خواهد شد.
پیش بینی شما در مورد احتمال کاستن از این بیماری ها یا بحران ها چیست؟ آیا از حوزه نفوذ جریان رانتی پس از روی کار آمدن دولت روحانی کاسته شده است؟ آیا اقتصاد مقاومتی مورد نظر آقای خامنه ای پایه ریزی شده است؟
در واقع چنین افقی هست برای اینکه هیچ چاره ای جز این نیست. البته دولت آقای روحانی اگر نتوانسته یک برنامه جامع اقتصادی تهیه کند، اما یک انتظام بخشی به سمت سیستم مالی و حرکت به سمت محدود کردن رانت جویی را شروع کرده است و در این مرحله باید کل حاکمیت با جدیت بیشتری از این برنامه ها کند؛ در غیر اینصورت خبری از اقتصاد مقاومتی نخواهد بود. اقتصاد مقاومتی نمی تواند یک اقتصاد رانتی باشد. قاعدتاً باید یک اقتصاد مولد باشد. نشانه هایی از چنین رفتاری وجود دارد. اما جناح رانت جو با زحمت زیادی عقب رانده می شود و در خیلی از موارد باز به مواضعش بر می گردد.