روز جهانی زن فرخنده باد‏‎ ‎

کاظم علمداری
کاظم علمداری

 

هشت مارس روزی است که در بیشتر کشورهای جهان به پاس خدمات و حرمتی که زنان سزاوار‏‎ ‎آنند و به منظور ‏بازبینی مشکلاتی که زنان از آن رنج می برند، برنامه های ویژه ای‎ ‎برای آموزش همگانی درباره چگونگی کاستن از ‏آن رنج ها، و چگونگی افزایش سهم زنان در‎ ‎تولید ارزش های اجتماعی، همبستگی خانوادگی و بالاخره ساختن جامعه ‏بهتر بر بستر حقوق‎ ‎برابر برگزار می کنند. بزرگداشت و تجلیل از زنان در برخی کشورها در سراسر هفته، و‏‎ ‎در ‏برخی از دانشگاه ها در سراسر ماه مارس با برنامه های ویژه آموزشی و جشن واره ها‏‎ ‎همراه است‎.‎

نخستین باری که به شهر باکو پایتخت کشور آذربایجان سفر کردم، مصادف‏‎ ‎بود با 8 مارس، روزجهانی زن. برای اولین ‏بار در آنجا آموختم که کشوری مسلمان، ولی‎ ‎نه چندان پیشرفته، 8 مارس، روز جهانی زن را از اعیاد مهم خود می ‏داند. مردان در این‎ ‎روز به زنان تبریک می گویند و برای عزیزان شان گل و هدایای دیگر می فرستند. این‎ ‎گونه مراسم ‏در کشور همسایه ایران برای من بسیار تازگی داشت‏‎.‎

نزدیک به نیم قرن است که زنان در ایران ازحق رأی برخوردارند، اما نه‏‎ ‎از حقوق یک انسان کامل. برخی از محققان ‏اسلام شناس براین باورند که عقب ماندگی‎ ‎کشورهای اسلامی بیشتر به آن دلیل است که این جوامع، زنان را از حق ‏مشارکت درامور‎ ‎زندگی اجتماعی باز داشته و فعالیت های آن ها را در چهاردیواری خانه محدود کرده اند‏‎. ‎این به معنای ‏محروم کردن جامعه از توان و استعدادهای نیمی از جمعیت جامعه است‎.‎

سازمان ملل متحد در تحقیقات پر دامنه ای درسال 2003 پیرامون علل عقب‎ ‎ماندگی کشورهای عرب نوشت که ساختار ‏اجتماعی، اقتصادی، و مهمتر از همه، ساختار سیاسی‎ ‎این کشورها مسئول وضعیت توسعه نیافته این جوامع است. آنها ‏راه حل را در اصلاح این‎ ‎ساختارها ارزیابی کردند. پیشنهاد مشخص محققان سازمان ملل برای رفع مشکلات ساختاری‎ ‎شامل: آزادی بیان، آسان سازی دسترسی زنان به دانش، اطلاعات، وفرصت های استخدامی‎ ‎برابر بوده است‎.‎

جوامع عرب کم و بیش از مناسبات قبیله ای همچنان رنج می برند،‏‎ ‎مناسباتی که اساس رابطه زن و مرد را بر تقسیم ‏طبیعی کار، ویژگی های بیولوژیک و‎ ‎تفاوت های فیزیکی نهاده است. در حالی که جهان امروز بر پاشنه خرد، دانش، ‏علم،‎ ‎آگاهی، مهارت، و خلاقیت انسان می چرخد و از این بابت میان زن و مرد تفاوتی نیست‎. ‎فراتر از آن، آنچه زنان ‏می خواهند نه برابری فیزیکی و بیولوژیک، بلکه برابری حقوقی‎ ‎است. مشارکت و پیشرفت زنان در کلیه امور ‏اجتماعی درجوامعی که فرصت و حقوق برابر‏‎ ‎برای آنها تضمین شده، گواه روشنی بر این ادعاست. حتی نهادهای دینی ‏در این جوامع که‎ ‎در گذشته بر خورد دو گانه و ستم علیه زنان را توجیه الهی می کردند، نه تنها دگرگونی‎ ‎های نوین را ‏پذیرفته اند، بلکه اصلاحات عمیقی در شیوه نگرش و تشکل های خود به وجود‏‎ ‎آورده اند و بیش از پیش خود را با ‏پیشرفت های جامعۀ مدرن منطبق کرده اند‏‎.‎

چرا دولت ایران در آستانه قرن بیست و یکم مانع از مشارکت برابر زنان‎ ‎در امور زندگی اجتماعی و برخورداری آنها ‏ازحقوق برابر می شود؟ آیا این بدان معناست‎ ‎که سیاست در ایران امروز تابع سنت های قبایل عرب شده است و به جای ‏الگو برداری از‏‎ ‎پیشرفت های علمی و انسانی جوامع پیشرفته، سنت های کهنه قبایل را ملاک قرار داده‎ ‎اند؟ آیا آنها برای ‏ساخت تکنولوژی اتمی خود سنت های کهنه عرب را ملاک قرار داده اند‏‎ ‎یا دستآوردهای علمی و تکنولوژیک غرب را؟ ‏چگونه است که برای ساخت مناسبات انسانی‎ ‎بهتر، به عقب نگاه می کنند؟‏

‎«‎جهانی شدن» بسیاری از مناسبات و قرار دادهای سنتی را دگرگونه کرده‏‎ ‎وخواهد کرد. فرهنگ، خواست ها و ارزش ‏های نسل جوان درکشورهای مسلمان قالب های خشک‏‎ ‎تقسیم جهان مرد و زن را شکسته است. حضور 62 در صد ‏دختران در دانشگاه های ایران تنها‎ ‎نماد کوچکی از این دگرگونی است. این دگرگونی ساختار جامعه را نیزمتحول خواهد ‏کرد‎. ‎حضور 62 درصدی دختران در دانشگاه ها و حضور فقط 15 درصدی زنان در عرصه کار را چگونه‏‎ ‎می توان ‏توجیه کرد، جز اینکه بگوئیم جامعه برای تحصیل دختران هزینه می کند، ولی‎ ‎سیاست غالب دولت مانع از بهره برداری ‏جامعه از دانش، مهارت و تخصص های آنها در عرصه‏‎ ‎اقتصادی می شود؟ این زیان مستقیم به جامعه و ستم به زنان ‏است. مقایسه سه نسل و ارزش‎ ‎ها و آمال آنها که در تمام خانواده ها، از جمله متعصبین مذهبی و روحانیت وجود دارد،‎ ‎نشان می دهد که تفاوت های نگرشی نسل گذشته هنوز بر سیاست دولت غلبه دارد. ولی نسل‏‎ ‎جوان، ساختار آینده ایران ‏و این سیاست ها را دگرگون خواهد کرد‎.‎

فعالیت زنان آگاه در سال های اخیر در چار چوب “کمپین یک میلیون امضا‎” ‎بازتابی است از نیازمندی جامعۀ ایران، اما ‏اصرار حاکمیت بر نفی آن (که می کوشد‏‎ ‎فرایند دگرگونی جامعه را سد کند) تنها بر مشکلات می افزاید. قدرتمندان به ‏جای سرکوب‏‎ ‎و کاربرد خشونت علیه “کمپین یک میلیون امضا” باید خود را وام دار آنها بدانند که‎ ‎مسیر تحول را به ‏کانال های قانونی، تدریجی و آگاهی بخش هدایت می کنند‏‎.‎

فعالان جنبش حقوق برابر در ایران مورد ستایش جهانیان قرار گرفته اند‎. ‎ایران نمی تواند این قدرشناسی را نادیده ‏بگیرد. این تلاش اگرچه با تحمیل هزینه‎ ‎بسیار بالا بر فعالان زن همراه بوده است، ولی جوامعی که این تلخی ها را پشت ‏سر‎ ‎نهاده اند می دانند که همواره آگاه ترین و دلسوزترین زنان با حرکت آگاهی بخش و‏‎ ‎فعالیت خود هموارکنندگان ‏مسیری هستند که فرزندان آنها از آن بهره خواهند برد. تاریخ‎ ‎تمام جوامع رنج مضاعف زنان را برای کسب حقوق برابر ‏در دل خود ثبت کرده است. ایران‎ ‎در این میان استثناء نیست.‏

منبع: مدرسه فمینیستی