گزارش اطلاعاتی آمریکا، کمکی به تهران؟

نویسنده

انتشار ناگهانی ارزیابی شانزده سازمان اطلاعاتی آمریکا از برنامه هسته ای ایران، با تاکید بر این که از سال ‏‏2003 در ایران اقدامی در جهت تولید سلاح هسته ای صورت نگرفته، در اوج بحران، خوش ترین خبر ‏هسته ای قابل تصور برای تهران تلقی شده است. ‏

وزیر خارجه ایران منوچهر متکی و هم سخنگوی وزارت خارجه که تلاش کردند تا از نشان دادن شادمانی ‏خود از این حادثه مهم خودداری کنند، چنین تحولی را مثبت خواندند. اما یکی از نمایندگان جناح راست اعلام ‏داشت که چنین کاری می تواند یک دام استراتژیک باشد و باید از افتادن در آن پرهیز کرد.‏

رسانه های جهانی پیش بینی کرده اند که بر اساس عادت ‏‎ ‎دولت احمدی نژاد که هر حرکت عادی [مانند ‏برپائی اجلاس سران کشورهای حاشیه بحرخزر و یا سخنرانی رییس حمهور در دانشگاه کلمیبا را] پیروزی ‏بزرگ دولت قلمداد و تبلیغ می کنند، از گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا‎ ‎درباره برنامه اتمی ایران ‏نخواهند گذشت و آن را یک پیروزی برای سیاست هسته‌ای خود تبلیغ خواهند کرد، وشاید هم آن رابرای ‏پاسخگویی به منتقدان سیاست های خود مورد استفاده قرار دهند.‏

اما به نوشته بی بی سی، گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا توقف آنچه برنامه‎ ‎نظامی هسته‌ای ایران نامیده ‏شده به دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی برمی گردد و این مهمترین بند گزارش اصولا به سیاست ‏هسته‌ای آقای احمدی‎ ‎نژاد ارتباطی پیدا نمی‌کند‎.‎

احمد زیدآبادی کارشناس مسائل خارجی در تحلیلی در سایت فارسی بی بی سی نوشته پس از وضع‌گیری‌های ‏مثبت‎ ‎اولیه، برخی از نیروهای وابسته به جناح حاکم، نسبت به گزارش فوق راه‎ ‎احتیاط را در پیش گرفته‌‌‌اند‎.‎

منوچهر‎ ‎متکی وزیر خارجه ایران، ضمن استقبال از گزارش سازمان های امنیتی آمریکا، آن را با ادعاهای ‏پیشین دولت جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، متناقض دانسته‎ ‎و محمد علی حسینی، سخنگوی وزرات ‏خارجه ایران، نیز گزارش مذکور را دارای‎ “‎پیام‌های خوبی” برای متحدان اروپایی آمریکا تلقی کرده است‏‎.‎

در‎ ‎این میان، غلامحسین الهام سخنگوی دولت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران‎ ‎بیش از دیگران به ‏استقبال گزارش سازمان‌های امنیتی آمریکا رفته و با توصیف‎ ‎آن به عنوان یک “اعتراف خوب” تصریح کرده ‏است: “آمریکا باید بعد از این‎ ‎اعتراف خسارت ناشی از صدماتی را که در این مدت به جامعه بین‌المللی وارد‏‎ ‎کرده است، بپردازد‎.“‎

حشمت‌الله‎ ‎فلاحت پیشه عضور کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و از‏‎ ‎اعضای ‏فراکسیون اصولگرایان، تاکید گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا بر‎ ‎توقف برنامه نظامی هسته‌ای ایران در ‏سال ۲۰۰۳ را “نکته انحرافی” گزارش‎ ‎دانسته و صحه گذاشتن بر آن را “دامی استراتژیک” برای ایران ‏فرض کرده است‎.‎

‎ ‎پیشینه‎ ‎

اولین برگ از پرونده هسته ای ایران از دیدگاه آمریکائی ها زمانی که ماشین با گزارشی از سیمون هرش ‏روزنامه نگار آمریکائی به کار می افتد که از قول یک افسر‎ ‎اطلاعاتی آمریکا می نویسد تاسیسات‎ ‎هسته ای ‏نظامی ایران نه در نیروگاه آب سبک بوشهر بلکه در “اماکن نظامی” قرار دارد‎.‎‏ این، اواخر سال 2001 ‏است. چند ماهی بعد از یازده سپتامبر. هنوز کسی را گمانی بر این نیست که واکنش آمریکائی ها به بزرگ ‏ترین عملیات تروریستی تاریخ چه خواهد بود. اما همه چیز مهیاست. جورج بوش در بالاترین میزان محبوبیت ‏یک رییس جمهور در تمام تاریخ آمریکاست و هشتاد در صد مردم آمریکا حامی وی برای هر واکنشی.‏

‎ ‎سال 2002‏‎ ‎

همان اولین ماه سال ‏‎ ‎جورج بوش، ایران را همراه عراق و کره شمالی محور شرارت اعلام می کند.‏‎ ‎مجاهدین ‏خلق توسط فردی به نام علیرضا جعفرزاده ادعا می کنند که جمهوری اسلامی در‏‎ ‎نطنز تاسیسات غنی سازی ‏اورانیوم و در اراک، راکتور آب سنگین ساخته است و دو ماه بعد ‏‎ ‎روسیه مقدمات ساخت راکتوری 800 ‏میلیون دلاری را در حوالی بوشهر آغاز می کند. اعلام می شود این نیروگاه تا آخر سال 2003 وارد مدار ‏شود‎.‎

آخرین ماه سال آمریکا ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم و تصاویری ماهواره‏‎ ‎ای منتشر کرد ‏که تاسیساتی اتمی در نطنز و اراک را نشان می داد. رسانه های‎ ‎آمریکایی ادعا کردند این تاسیسات کاربرد ‏نظامی دارد‏‎.‎‏ مجاهدین کوشیدند نشان دهند که آمریکا به رهنمائی آن ها متوجه ایران شده است.‏

‎ ‎سال 2003‏‎ ‎

‎ ‎بهمن ماه است که محمد برادعی، مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران سفر می کند ملاقات های وی ‏برای ایرانی ها که در حال طراحی یک سیاست کاربردی بلندمدت هستند با اهمیت جلوه می کند. او برای ‏اعلام صلح آمیزبودن برنامه های هسته ای ایران اعزام بازرسانی را لازم می شمارد.‏

محمد خاتمی به طور رسمی و برای اولین بار اعلام می دارد که ایران در پی فن آوری هسته ای است و به ‏موفقیت هائی دست یافته اما هیچ منظور نظامی و ساخت سلاح در کار نیست. جملات وی انتخاب شده است و ‏حاکی از یک برنامه ریزی تعهدآور که نشان می دهد تاسیساتی در نطنز و اراک ساخته می شود که همانند ‏نیروگاه بوشهر صرفا برای تولید انرژی هسته ای و کاربرد غیر‎ ‎نظامی هستند‎.‎‏ روز پانزده مرداد محمد ‏خاتمی رییس جمهور بار دیگر اعلام می کند که تسلیحات اتمی هیچ جایگاهی در راهبرد نظامی کشورش‏‎ ‎ندارد، ولی ایران از فناوری اتمی دست نخواهد کشید‎.‎

موضع رییس جمهور ایران هم تندروهای آمریکائی و هم گروه مجاهدین خلق را به تنگنا می اندازد، اما در ‏تحلیل های رسانه های نزدیک به محافل قدرت در آمریکا تردیدسازی ها آغاز می شود و اساس بر این است ‏که به ایران اعتمادی نیست. سخنگوی کاخ سفید از احتمال گزینه نظامی در برخورد با ایران سخن می گوید.‏

از ماه ژوئن بازرسی های اژانس بین المللی انرژی اتمی آغاز می شود. واشنگتن پست که به سرعت به نشریه ‏ناشر نظر سازمان های اطلاعاتی در مورد مساله هسته ای ایران تبدیل شده خبر می دهد که بازرسان در ‏جریان بازرسی قبلی خود نشانه هایی از اورانیوم غنی شده‏‎ ‎در نطنز یافته اند‎. ‎‏ ایران بازرسی های سرزده را ‏هم پذیرفت. آژانس با نگرانی از وقت کشی ایرانی ها به جمهوری اسلامی تا 31 اکتبر مهلت داد که برنامه ‏های هسته ای خود را افشا کند. تهران ضرب الاجل را نپذیرفت اما تمامی حرکات بعدی نشان داد که اصل ‏موضوع را دولت ایران پذیرفته است. آخرین روز همین سال هجده دسامبر [27 آذر 1383] صالحی نماینده ‏ایران در اژانس بین المللی انرژی اتمی به دستور دولت پروتکل الحاقی را امضا کرد‏‎ ‎تا تاسیسات اتمی ‏جمهوری اسلامی در معرض بازرسی بی قید و شرط قرار گیرد‎.‎‏ اجرای کامل پروتکل به تصویب مجلس ‏ایران موکول شد.‏

این حرکت مخالفان سیاست اعتمادسازی را به حرکت در آورد و مدیر روزنامه کیهان که نوشته های وی ‏نظرات رهبر جمهوری اسلامی تلقی می شود با نوشتن مقاله تندی، نشان داد که مخالفان سیاستی که دولت در ‏پیش گرفته بیش از چند فرمانده سپاه هستند. در این مقطع به نظر می رسد وجود حسن روحانی که فرد مورد ‏اعتماد رهبر، هاشمی و خاتمی بود در این جا موثر واقع شد. مخالفت ها به صورت گفتگوهای درونی ادامه ‏می یافت و از جمله پیدا بود دومین نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی [علی لاریجانی] از جمله کسانی ‏بود که با این سیاست ها و از جمله با نزدیک شدن هیات مذاکره کننده به ترویکای اروپائی موافقتی نداشت. اما ‏هر چه زمان گذشت دیدگاه خاتمی و هاشمی به هم نزدیک تر شد. شواهد نشان می دهد که حضور افراد مورد ‏اعتماد هاشمی رفسنجانی در تیم مذاکره کننده هسته ای در پیشبرد این روند موثر بوده و مخالفت های دیگران ‏را خنثی کرده است.‏

‎ ‎سال 2004‏‎ ‎

نهم آوریل [نوزده فروردن 1383] غلامرضا آقازاده، رییس سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که ‏جمهوری اسلامی “داوطلبانه” تولید سانترفیوژ را متوقف می کند و ماه بعد ‏‎ ‎ایران گزارشی با بیش از هزار ‏صفحه را درباره فعالیتهای اتمی خود تحویل آژانس داد‎. ‎‏ اما با ادامه یافتن فشارهای سیاسی و تبلیغات جهانی، ‏اعلام کرد که تسلیم فشارهای بین المللی نخواهد شد و از دنیا خواست که این کشور را عضو “باشگاه هسته ‏ای” بداند و به همین دلیل پلمپ آژانس روی سانترفیوژها را فک و تولید سانترفیوژ در نطنز را آغاز کرد و ‏اعلام داشت که تولید قطعات سانترفیوژ را که برای غنی سازی اورانیوم است، از سر گرفته ولی تاکید کرد که ‏فعالیتهای غنی سازی را از سر نگرفته است، مدیر روزنامه کیهان که مقالاتش نشان می داد که توسط گروه ‏کارشناسی ویژه ای حمایت می شود با نوشتن چند مقاله به شدت با هیات مذاکره کننده مخالفت کرد و برای ‏اولین بار اعلام داشت که ایران حق ندارد پروتکل الحاقی را امضا کند و باید از ان پی تی و حتی آژانس بین ‏المللی خارج شود. این موضع را کیهان ادامه داد تا زمانی که با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و قرار ‏گرفتن در اندازه سخنگوی این دولت، مخالفت ها جهتی دیگر گرفت.‏

روند دیگری که از همین زمان کیهان و چند روزنامه نزدیک به جناح راست آغاز کردند وارد کردن فشار به ‏ناصری عضو ارشد و برجسته هیات مذاکره کننده بود. در اوج مذاکرات با اروپا و در حالی که کمال خرازی ‏و حسن روحانی تاکید می کردند که بهتر از این دیپلومات با سابقه برای مذاکراتی چنین حساس وجود ندارد اما ‏فشارهای جانبی برای برکندن و واداشتن وی به استعفا آغاز شد.‏

این فشارها به بهانه شرکت کیش اورینتال صورت می گرفت که یک شرکت نفتی است که سیروس ناصری ‏پس از جدا شدن از وزارت خارجه در آن جا نایب رییس هیات مدیره بود، کیهان می نوشت دیپلومات مذاکره ‏کننده چرا فعالیت های تجاری دارد. اما با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و انتقال سهام ناصری و دیگر ‏اعضای هیات مدیره کیش اورینتال به سپاه پاسداران که وارد صحنه صنایع نفتی شده است و واحدی آماده تر ‏از این شرکت وجود نداشت، انتقادها هم پایان گرفت. این بار افشاگری ها متوجه حسین موسویان نفر دوم ‏هیات مذاکره کننده دولت خاتمی شد که چند روزی وی را به زندان هم کشاند. ‏

پائیز وزیران خارجه بریتانیا و فرانسه و آلمان از تهران خواستند کلیه فعالیتهای مربوط به غنی سازی‎ ‎را ‏متوقف کند وگرنه پرونده اش به شورای امنیت ارجاع خواهد شد. این سه کشور‎ ‎اروپایی مشوقهایی را پیشنهاد ‏دادند‎. ‎‏ اما مجلس که اختیار آن به دست جناح راست و مخالفان دولت افتاده بود طرحی را تصویب کرد که ‏خواستار از سرگیری غنی سازی اورانیوم بود‎.‎‏ اما در چهارده نوامبر ‏‎ ‎ایران پذیرفت تا زمانی که مذاکرات ‏ادامه دارد، غنی سازی اورانیوم را کاملا به حالت تعلیق درآورد، امری که بار دیگر مقالاتی را در کیهان و ‏دیگر روزنامه های جناح راست در پی آورد اما مذاکرات تعطیل شده ایران و اروپا را از سرگرفت.‏

‎ ‎سال 2005‏‎ ‎

آخرین سال ریاست جمهوری محمدخاتمی بود، کشمکش با اروپا شدت گرفت و در عین حال فشارهای داخلی ‏هم به دولت و هیات مذاکره کننده شدیدتر شده بود و گاه به گاه خبر از تشکیل جلساتی در بالاترین سطوح می ‏رسید اما بنا به روش دولت خاتمی معمولا این گونه فشارها و دخالت ها علنی نمی شد. در این کشمکش ها ‏اروپا داوطلب دادن بسته ای تشویقی در مقابل تعلیق غنی سازی شد و ایران پذیرفت غنی سازی را از ‏سرنگیرد تا یک ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری، در جلسه ای پرهیجان که گفته می شود نظیر آن تنها ‏در زمان پذیرش قطعنامه 5978.پایان جنگ هشت ساله برپا شده است، چند تن از فرماندهان سپاه پیشنهادهای ‏تندی مطرح کرد و چنان که به بیرون درز کرده است محمدخاتمی در تندترین واکنش همه دوران هشت ساله ‏خود اعلام داشت که تا هست اجازه چنین عمل جنون آمیز و پرخطری را نخواهد داد و مایل است که این ثبت ‏شود و دوستان هم می توانند یک ماهی صبر کنند تا دولت جدید. وی به این ترتیب نشان داد که همچنان بر ‏سیاستی که از سال 2003 در پیش گرفته و از قوای دیگر اطمینان به دست آورده که خلاف نظر دولت کاری ‏نخواهد شد و تعهد سپرده که این روند را به بهترین شکل پیش ببرد تا ایران به فن آوری هسته ای دست یابد، ‏همچنان وفادارست. ‏

روز سوم تیر از صندوق های رای انتخابات ریاست جمهوری با شگفتی کامل محمود احمدی نژاد استخراج ‏شد. نگرانی از روی کار آمدن تندرو ها اصلا زمینه ای نداشت چرا که وی در مبارازات خود هیچ اشاره ای ‏به سیاست خارجی نکرده و تنها بر معیشت مردم و ارتقای ارزش های دینی و انقلابی تاکید کرده بود. هشتم ‏اوت به تصمیم دولت خاتمی سرانجام فعالیت های غنی سازی اورانیوم از سر گرفته شد. به دنبال آن ‏‎ ‎علی ‏لاریجانی بجای حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی شد‏‎ ‎و سرپرستی مذاکرات با ‏اروپاییان را بر عهده گرفت. آقای لاریجانی یک روز‎ ‎بعد اعلام کرد به مذاکرات ادامه می دهد‏‎. ‎‏ هفته بعد سه ‏کشور اروپائی مذاکرات خود را لغو کردند و لاریجانی گفت که سیاست نگاه به شرق را دنیال می کند و در ‏همین جا بود که جمله قبلی خود را تکرار کرد و گفت هیات مذاکره کننده قبلی در مقابل در غلطان [غنی ‏سازی اورانیوم] آب نبات [بسته پیشنهادی اروپا] گرفته است. اما با سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک و ‏شرکت وی در مجمع سازمان ملل و سخنانی که به شدت با مخالفت جهانی روبرو شد. عملا وی وارد پرونده ‏هسته ای شد. در این سفر گرچه علی لاریجانی وی را همراهی می کرد اما حتی ایرانیان مقیم نیویورک در ‏چند ساعتی که میهمان نمایندگی ایران بودند دریافتند که رفتار رییس جمهور با علی لاریجانی، چنان که با ‏ظریف نماینده موفق ایران در سازمان ملل به اندازه ای زننده است که امکان ادامه همکاری وجود ندارد. در ‏واکنش به سخنان احمدی نژاد که ناشیانه ترین عمل یک ایرانی در بیست هشت سال عمرش خوانده شد ‏کشورهای اروپائی خواستار ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت سازمان ملل شدند و شورای حکام هم آن ‏را تصویب کرد. اولین شکست دولت احمدی نژاد و هیات مذاکره کننده جدید به جای آن که نشان دهد تلاش ‏های دولت گذشته مانع از چه روندی شده بود در میان هیاهوی داخلی و مقالات روزنامه هائی مانند کیهان در ‏افکارعمومی داخل تبدیل به ایجاد موج تازه ضد آمریکائی شد. آن چه موجب شگفتی شد تعداد کشورهائی بود ‏که علیه جمهوری اسلامی رای دادند. 22 کشوری که برخی را ایران از متحدان خود می دانست و در برنامه ‏تازه علی لاریجانی بر همکاری بر آنان تاکید شده بود مانند هند و آفریقای جنوبی. اما احمدی نژاد طی ‏سخنرانی در نشست “جهان بدون صهیونیسم” که در آن خواستار محو‏‎ ‎اسراییل از روی نقشه جهان شد باعث ‏شد غرب و دبیر کل سازمان ملل به شدیدترین‎ ‎لحن این اظهارات را محکوم کردند‎.‎

‎ ‎سال 2006‏‎ ‎

سال کشمکش با روسیه بود که در این میان طرحی ارائه داد که غنی سازی در خاک آن کشور ادامه یابد و با ‏رد آن جمهوری اسلامی احتمال حمایت های مسکو را هم از دست داد و ‏‎ ‎مجلس سنای آمریکا نیز به دولت ‏آمریکا پیوست و با صدور قطعنامه ای فعالیت‏‎ ‎های هسته ایران را محکوم کرد. در این زمان دیگر فرمانده ‏سپاه پاسداران ایران هم وارد دایره شد و تهدید کرد که اگر ایران هدف‎ ‎حمله قرار گیرد، آماده استفاده از ‏موشک های بالستیک است. و چنین بود که آن چه تصور می رفت رخ نمی دهد اتفاق افتاد و شورای حکام، ‏با رای مثبت‏‎ 27 ‎کشور از 35 کشور عضو (3 مخالف و 5 ممتنع) ‘گزارش’ پرونده هسته ای ایران‏‎ ‎به شورای ‏امنیت سازمان ملل تصویب شد.‏‎ ‎مقام های ایرانی به طور همزمان در مسکو و بروکسل با مقام های روس و‏‎ ‎اتحادیه اروپا دیدار کردند. با وجود ابراز ‘خوشبینی’ هیئت های ایرانی، طرفین دیگر گفتگوها در مورد نتیجه ‏بخش بودن آنها اظهار تردید کردند‎.‎‏ به این ترتیب پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت رفت و دو بار ‏قطعنامه هائی علیه ایران صادر شد که بی سابقه بود و اجماعی از کشورهای جهان را علیه دولت و تصمیم ‏هایش نشان داد. در سخت ترین دوران انقلاب هرگز جمهوری اسلامی به چنین انزوائی مبتلا نشده بود. ‏

تدبیر دولت احمدی نژاد برای پوشاندن این انزوا سفرهای بی برنامه رییس دولت به نقاط مختلف جهان از ‏جمله به ونزوئلا و کشورهای آمریکای لاتین است که هر بار با اعتراض داخلی روبرو می شود، و یا ‏دیدارهای بدون بازدید از کشورهای سعودی و امارات که به گفته آقای احمدی نژاد صورت می گیرد تا نشان ‏دهد که آمریکا نتوانسته ایران را منزوی کند. اما در این فاصله تحریم های اروپائی و آمریکائی روز به روز ‏سخت تر می شود و به گفته کارشناسان در ماه های آینده عملا بازرگانی خارجی ایران را زیر تاثیر خواهد ‏گرفت.‏

در چنین زمانی آگاهان سیاسی اظهار نظر می کنند که با شکست سیاست هسته ای دولت احمدی نژاد تنها ‏راهی که می تواند تشنج را از روابط ایران و غرب بکاهد همکاری ایران در عراق و افغانستان است. همین ‏کارشناسان با توجه به سه دور مذاکره ایران و آمریکا و آرامش نسبی عراق که در دو ماه گذشته انفجار ‏بزرگی علیه آمریکا و متحدانش در آن صورت نگرفته، معتقدند تنها راهی که برای دولت باز مانده که با کمک ‏و حمایت سپاه عملی است، همان است که آمریکا می خواهد یعنی کمک به آرامش عراق. آیا پدید آمدن چنین ‏تفاهمی است که واشنگتن را واداشته که چراغ سبزی به صورت گزارش امنیتی جدید منتشر کند.‏

اگر این گمان درست باشد باید منتظر حرکات بعدی و از جمله فراهم آمدن زمینه دیدار احمدی نژاد و جورج ‏بوش بود. همان کاری که حتی نزدیک شدن سلف احمدی نژاد بدان عملی خلاف انقلاب و قرآن تلقی می شد. ‏اما به گفته تاج زاده دولت جدید عملا تمام سرمایه های گذشته را حراج خواهد کرد.‏