چندین هفته است که کارشناسان و تحلیلگران مسائل ایران به اختلاف بین محمود احمدی نژاد و رهبر ایران، آیت الله خامنه ای اشاره می کنند. اختلافات اخیر بین رهبر و رئیس جمهور، نشان از یک جابجایی عمیق نسلی دارد.
بعد از سه دهه که قدرت سیاسی در درست شبکه روحانیون بود، حالا نسل جدید رهبران ظهور کرده است. این گروه تکنوکرات های جبهه رفته غیر روحانی هستند که احتمال دارد گرایش های ایران را چه در داخل و چه در خارج با انشعاب مواجه کنند.
این باور عمومی وجود دارد که رهبران ایرانی- بخصوص بدلیل وجود نظارت هایی که یک شخص برای ورود به دنیای سیاست باید از آن عبور کند- همه از یک قماش هستند. جملاتی نظیر”او هم از خودشان است” یا “او هم مثل بقیه شان است”، ورد زبان جامعه و تبعیدی هایی است که از سه دهه ناامیدی خسته شده اند. در حال حاضر، احمدی نژاد و رفقایش گروه غیر معمولی را تشکیل داده اند که در وضعیت کنونی به مخالفت پرداخته اند. به عبارت ساده تر، با نگاهی به جمهوری اسلامی و آرمان هایش از زمان انقلاب 1979، رئیس جمهور کنونی و کابینه اش نظام را از درون بیشتر تکان داده اند تا هر گروه دیگری، حتی بیشتر از اصلاح طلبان.
این موضوع نباید روش احمدی نژاد یا راهکاری که بوسیله آن قصد دارد نظام را خلع سلاح کند، تلقی شود- او هرگز چنین قصدی ندارد. اما ادامه دادن به عبور از خط قرمز هایی که طبق استاندارد های جمهوری اسلامی پذیرفته شده است، قطعا مسیری است که ارزش عبور از آن را دارد. از این پارادایم است که می توان به داستان اصلی اختلافات بین احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای رسید: نسل جبهه رفته ها که احساس می کنند در ساختار قدرت سیاسی ایران جایگاهی ندارند.
این نسل به مرور هر آنچه که ساختار روحانی ایران ندارند، از آن خود می کند؛ آنها به نظر جوان و با اعتماد بنفس می رسند و خود را عامل نجات انقلاب ایران می دانند که در اوج جنگ ایران و عراق حضور داشتند. بعلاوه، آنها نماینده یک سیستم اعتقادی هستند که معتقد به خودکفایی و غرور ایرانیان است. آنها به دلایل مذهبی به رهبر ایران وفادار ماندند، اما با روحانیونی خصومت دارند زمانی که آنها در جبهه در مقابل دشمن می جنگیدند، قدرت را در دست گرفتند. در نهایت آنها معتقد هستند که جمهوری اسلامی ایران فاسد شده و از آرمان های واقعی انقلاب سال 1979 منحرف شده اند. شاید این نسل جدید تکنوکرات بیش از آنکه بخواهد جزو نخبگان سیاسی ایران باشند، به دنبال وارد کردن ایران در اقتصاد جهانی است.
وار این کانتکست، 1 ژوئیه