اهداف و پیامدهای غصب خانه ی روزنامه نگاران

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

دولت احمدی نژاد با اعلام واجد شرایط انحلال بودن”انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران” گام دیگری برای ‏نابود ساختن صاحب صلاحیت ترین، گسترده ترین، با نفوذترین و معتبرترین سندیکا و نهاد صنفی ‏خبرنگاران، عکاسان و… ایران برداشته است.‏

این تصمیم، و نه حتی اقدام در جهت تحقق آن، از چنان اهمیت در خور توجهی برخوردار بود که روز سه ‏شنبه، دقایقی پس از اعلام، به عنوان خبری مهم و دارای پیامد گسترده در راس اخبار، مصاحبه ها و گزارش ‏های رسانه های خبری، به ویژه فارسی زبان داخل و خارج قرار گرفت.‏

حجم و گستردگی این خبررسانی و واکنش به موقع هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران که پس از ‏تشکیل نشست فوق العاده روز سه شنبه 4/4/87 با ارسال نامه اعتراض آمیزی به محمد جهرمی وزیر کار و ‏امور اجتماعی و انجام مصاحبه های متعدد ابعاد این توطئه را باز کردند، ضرورت چندانی باقی نمی گذارد تا ‏به اصل این رویداد پرداخته شود، اما “دو نکته ی اصلی” کماکان حائز اهمیت است و به نظر می رسد که ‏برای یافتن راه های مقابله با توطئه انحلال انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران جا دارد مورد تجزیه و تحلیل ‏بیشتر، دقیقتر و همه جانبه ای از سوی کنشگران نهادهای جامعه مدنی، روزنامه نگاران و حقوقدانان قرار ‏گیرد. نکته ی اول کشف علت واقعی این نامه پراکنی و زمینه سازی در شرایط کنونی است و نکته ی دوم، گام ‏های بعدی دولت احمدی نژاد در پی انحلال برای این نهاد صنفی- سندیکایی و روزنامه نگاران ایران. و به تبع ‏آن روش هایی که می توان برای جلوگیری از غصب خانه ی روزنامه نگاران ایران انجام داد.‏

اما پیش از آن شاید بد نباشد به نکته ای حاشیه ای نیز پرداخته شود و آن جایگاه بخش حکومتی دست اندرکاران ‏و اعضای “انجمن روزنامه نگاران مسلمان” در این بازی سیاسی، برای حذف رقیب دیرینه ی خود است. این ‏رقابتی با پیشینه ی ده ساله است که میان نهادی مبتنی بر آرای قاطبه ی یک صنف، به ویژه روزنامه نگاران ‏مستقل و دگراندیش، با تشکیلاتی سیاسی - صنفی زیر نظر و نفوذ حاکمیت که عمده هدفش سلطه بر نهادهای ‏مدنی با سازوکارهای به ظاهر قانونی است، شکل گرفته است. هدفی شکست خورده که اکنون ظاهرا تغییر ‏برنامه و ابزار داده و به سمت انحلال انجمن صنفی میل کرده است. ‏

آن هدف اولیه بود که در برگزاری مجمع عمومی و انتخابات گذشته ی انجمن صنفی، وزیر کار را تحت ‏فشار قرار داد تا در گفت و گو با یکی از اعضای هیات مدیره بحث اعمال نفوذ برای برگزیده شدن و ورود ‏چند عضو “انجمن روزنامه نگاران مسلمان” به هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران را مطرح ‏کند. و چون آن زمان چنین امر غیرمنطقی و غیردموکراتیکی تحقق نیافت و اعضای انجمن کماکان دست رد ‏به سینه ی آن گروه زده و نمایندگان واقعی خود را انتخاب کردند، دولتمردان به جای یافتن راه مناسب حل ‏مسئله از طریق واگذار کردن امور نهادی صنفی- سندیکایی به اعضای آن، فکر و اندیشه ی “پاک کردن ‏صورت مسئله” از طریق انحلال انجمن، و در واقع توطئه غصب خانه ی روزنامه نگاران ایران از طریق ‏سازوکارهای به ظاهر قانونی را در دستور کار قرار دادند.‏

نطفه ی تشکیل “انجمن روزنامه نگاران مسلمان” درست در زمان تاسیس و برگزاری اولین انتخابات انجمن ‏صنفی روزنامه نگاران ایران در تاریخ 9/7/76 نهاده شد. جالب این است که آقای نبی الله بابائی نژاد،‎ ‎مدیر ‏کل سازمان های کارگری و کارفرمایی وزارت کار که خبر در شرف انحلال بودن انجمن صنفی را روز سه ‏شنبه اعلام کرد، برای مستند کردن این بحث که “پایه و بنیان انجمن صنفی روزنامه نگاران (ایران) سست ‏گذاشته شده است” به نامه ی اعتراضیه ی یکی از بانیان انجمن روزنامه نگاران مسلمان، سید جلال فیاضی، ‏استناد کرده است. آن هم فردی که بر اساس ضوابط وزارت کار به علت “مدیر مسئول بودن” کارفرما ‏محسوب شده و اصولا فاقد شرایط عضویت در انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران است. ‏

اعضای این نهاد سیاسی - صنفی دربرگیرنده ی مدیران و روزنامه نگاران محافظه کار و اقتدارگرا که طی ‏یک دهه عمر انجمن صنفی روزنامه نگاران تلاش مکرر، اما ناموفقی را برای حضور در هیات مدیره ی ‏انجمن صنفی به کار گرفتند، با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد در سطوح مختلف از وزیر ارشاد گرفته تا ‏سرپرست و معاون و مدیرکل وزارت خانه های مختلف جای گرفتند و از این جایگاه سعی کرده اند که انتقام ‏این ناکامی مستمر را از روزنامه نگاران مستقل و اصلاح طلب گرفته و ماموریت خود را این بار از طریق ‏به ظاهر قانونی به سرانجام رسانند. البته این کار با برنامه های کلان دولت برای مقابله با جامعه مدنی ایران، ‏از جمله اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری و سازمان های غیردولتی ( ان جی او ها) منطبق و هم سو بوده ‏است. به نظر نگارنده توجه به مسائل پشت پرده ی این رقابت و تلاش برای نفوذ و غصب انجمن صنفی است ‏که می تواند ابعاد اقدام سیاسی وزارت کار را هرچه بیشتر روشن کند.‏

در این چارچوب، دیگر نکته ی درخور تعمق اقدام ناموفق دیگر دولت احمدی نژاد برای حذف گروه وسیعی ‏از روزنامه نگاران از اشتغال در این حرفه ی تاثیرگذار است که توسط صفار هرندی وزیر ارشاد، به بهانه ی ‏برنامه ریزی برای شناسایی، رتبه بندی و درجه بندی خبرنگاران پیگیری شده است، اما به دلیل انتقادها و ‏اعتراض های روزنامه نگاران تا کنون چندان موفقیتی به دست نیاورده است. ظاهرا قرار است با انحلال ‏انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و واگذار کردن آن به طیف خودی این امر نیز تحقق یابد.‏

اینک باز گردیم به آن “دو نکته ی اصلی”.‏

الف - علت این نامه پراکنی و زمینه سازی انحلال انجمن صنفی در شرایط کنونی.‏

ب- گام های بعدی محتمل دولت احمدی نژاد در پی انحلال برای این نهاد صنفی، سندیکایی روزنامه نگاران ‏ایران.‏

در نگاه اول اقدام انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران برای برگزاری مجمع عمومی و دور اول انتخابات ‏هیات مدیره در روز خبرنگار ( 17/5/1387) می تواند عامل چنین اقدامی باشد. اما از آن جائی که این ‏تصمیمی به واقع سیاسی است باید دید چه نیت یا رویداد خاصی نیز در این ماجرا ایفای نقش کرده است. کافی ‏است تنها به اخبار چند هفته ی اخیر نگاهی انداخته شود و به دو رویداد مهمی که به دنیای خبر و فعالیت ‏روزنامه نگاری در ایران، به ویژه انجمن روزنامه نگاران مسلمان و اعضای آن ارتباط پیدا می کند توجه ‏شود؛ توقیف سه روزه ی خبرگزاری فارس و لغو امتیاز روزنامه ی “تهران امروز”. به این رویدادها مسائلی ‏چون توقیف و فیلتر کردن ماه های اخیر سایت های خبری مانند بازتاب و… و همچنین دعواها و اتهام های ‏مطرح شده حول روزنامه سیاست امروز، و از هم مهمتر دو دستگی و چند دستگی های سیاسی در سطوح ‏بالای اقتدارگرایان و سهم خواهی های فزاینده که بسیاری مانند احمد توکلی، امیر محبیان و… که عضو ‏انجمن روزنامه نگاران مسلمان، یا طرفداران و کارکنان سایت های خبری نزدیک به رضایی و قالیباف هستند ‏را نیز می توان افزود.‏

این تحولات در واقع به معنای وجود کمترین میزان همبستگی و اتحاد و اتفاق میان جریان های سیاسی- ‏مطبوعاتی اقتدارگرا برای رسیدن به یک لیست واحد در زمان برگزاری انتخابات انجمن صنفی روزنامه ‏نگاران ایران و احیانا مهندسی کردن آن است که خود می تواند به معنای دیگر پذیرش پیشاپیش شکست سنگین ‏در انتخابات ‌آینده انجمن صنفی باشد.‏

برای پیش بینی گام های بعدی محتمل کافی است که به بخش پایانی مصاحبه ی آقای بابایی‌نژاد توجه شود:‏

‏”اساسنامه میثاق جمعی انجمن است و اگر افرادی به آن بی توجهی می‌کنند وزارت کار به عنوان دستگاهی که ‏به آن‌ها اعتبار می‌دهد مدافع جدی آیین‌نامه و اساسنامه خواهد بود البته مسیر برای ایجاد یک انجمن مستقل، ‏فعال و پویا متشکل از اصحاب رسانه مهیاست و می‌توانند مجددا این انجمن را با رعایت کامل موازین و ‏مقررات قانونی احیا کنند… متاسفانه با بررسی وضعیت برخی از اعضای انجمن متوجه می‌شویم که آن‌ها در ‏هنگام عضویت در این انجمن فاقد هویت کارگری بودند و این موضوع ضربه اساسی را به این انجمن وارد ‏کرده است… با توجه به موارد مذکور در حال حاضر از نظر این اداره کل هیئت مدیره اعتبار قانونی ندارد و ‏حتی نمی‌توانند اعضا را به مجمع عمومی عادی و فوق‌العاده سالیانه دعوت کنند”.‏

بر این اساس، نه تنها انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران از این پس منحل و قادر به تشکیل جلسات مجمع ‏عمومی عادی و فوق العاده و در نتیجه برگزاری انتخابات هیات مدیره نیست، بلکه به زعم دست اندرکاران ‏دولت احمدی نژاد “مسیر برای ایجاد یک انجمن مستقل، فعال و پویا متشکل از اصحاب رسانه مهیاست”- آن ‏هم در شرایطی که لابد بسیاری از روزنامه نگاران عضو انجمن بر اساس ضوابط وزارت کار دولت احمدی ‏نژاد “فاقد هویت کارگری” هستند و یا بر مبنای ضوابط وزارت ارشاد “صلاحیت و شرایط روزنامه نگاری” ‏در ایران را ندارند.‏

رسیدن به این هدف به معنای با یک تیر چند نشان را زدن است. از جمله می توان به از دور خارج کردن ‏روزنامه نگاران مستقل و دگراندیش و غصب و واگذاری “انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران” به جناح و ‏محفلی از “انجمن روزنامه نگاران مسلمان” که تحت حاکمیت و سلطه ی باند کیهان است، اشاره کرد که طی ‏ماه های اخیر با جابجایی ها و انتصاب ها متعدد مدیریت خبرگزاری های و رسانه های خبری مختلفی را به ‏دست آورده است. از آن جائی که بر اساس ضوابط وزارت کار هر صنف تنها می تواند یک نهاد کارگری و ‏یک نهاد کارفرمایی داشته باشد، انحلال انجمن صنفی و غصب آن از طریق یک تشکیلات فرمایشی مهندسی ‏شده، به معنای محروم کردن گروه وسیعی از 4300 عضو پیوسته و 6000 عضو پیوسته و ناپیوسته انجمن ‏صنفی روزنامه نگاران ایران از داشتن نهاد صنفی و سندیکایی است.‏

البته مسئولان وزارت کار دولت احمدی نژاد به خوبی واقفند که اقدام برای انحلال انجمن صنفی روزنامه ‏نگاران ناقض ماده 4 مقاوله نامه 87 سازمان بین المللی کار است که صراحت دارد: “سازمان های کارگران ‏و کارفرمایان را نمی توان از طریق اداری منحل و یا توقیف کرد”. آنان همچنین مسلما آگاه هستند که تصمیم ‏ها و اقدام های دولت ها و حکومت ها برای دخالت در امور داخلی نهادهای صنفی، از جمله گسترش یا انحلال ‏آنها وجاهت قانونی ندارد و درنتیجه صاحب اعتبار و نفوذ نیست. بلکه، در مقابل این مجامع عمومی انجمن ‏های صنفی و سندیکاها و رای اکثریت اعضای این نهادهاست که تصمیم ها را قانونی کرده و از جمله امکان ‏انحلال آن ها را فراهم می کند.‏

اما پرسش این است که دولت احمدی نژاد و زیرمجموعه های آن با توجه به این نکات با کدام پشت گرمی ‏دست به اقدامی چون انحلال انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران می زنند؟ پاسخ اجمالی به این پرسش شاید ‏این باشد که به زعم آنان “وقتی ما در انتخاباتی ملی چون انتخابات مجلس شورای اسلامی هر آنچه را که می ‏خواهیم انجام می دهیم و آب از آب تکان نمی خورد، در سطحی پائین تر- در داخل و خارج - چه اتفاقی می ‏تواند بیفتد؟ مسلما هیچ”. اما اشتباه آنان این است که قهر اکثریت ملت، به ویژه در پایتخت و کلان شهرها، با ‏صندوق های رای و عدم امکان صیانت از آرای مردم را مبنای تحلیل و اقدام برای انحلال انجمن صنفی ‏روزنامه نگاران ایران که اعضایی صاحب انگیزه و عمدتا هم رای و هم نظر دارد قرار داده اند. ‏

‏ آنان باید بدانند که روزنامه نگاران ایران اجازه نخواهند داد که جریانی ضد فرهنگی و دشمن دموکراسی و ‏حقوق بشر، به ویژه آزادی قلم و بیان، به راحتی خانه و آشیانه شان را غصب کند، یا در نهایت سیاست زمین ‏سوخته را در مورد نهاد آنان اعمال کند.‏

این کاری است سترگ که پیگیری های هیات مدیره ی قانونی انجمن صنفی روزنامه نگاران در سطح داخلی ‏و بین المللی در کنار همت و اتحاد روزنامه نگاران ایران نشان خواهد داد که هزینه ی چنین اقدام سیاسی ‏غیرقانونی چه هزینه های جبران ناپذیری برای یک دولت در حال افول و سقوط می تواند در بر داشته باشد.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏