از شعار مرگ بر آمریکا تا لطیفه نعیمه

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» اصولگرایان خواستار منع خاطره‌گویی از "امام"

تنها چند روز پس از مصاحبه جنجالی زهرا اشراقی، خواهرش نعیمه در فیس‌بوک خبرساز شد و حواشی انتشار کامنتی منتسب به او آن چنان بالا گرفت که در نهایت مجبور به انتشار توضیح و بستن صفحه فیس‌بوکش شد. نعیمه اشراقی می‌گوید که او چنین خاطره ای را از آیت‌الله خمینی نقل نکرده و اکانتی جعلی با سواستفاده از نام او چنین کرده است. آن کامنت اشاره به این داشت که خانواده “امام” برای او لطیفه‌ای درباره زنان شهدای جنگ ایران و عراق تعریف می‌کردند و آیت‌الله خمینی هم به آن می‌خندیده است.

“ای کاش من یک پاسدار بودم”

نعیمه اشراقی، فیس‌بوکی‌ترین عضو خانواده رهبر نخستین جمهوری اسلامی است؛ یا بهتر است بگوییم بود، چون در حال حاضر تصمیم گرفته فعالیتی در فیس‌بوک نداشته باشد. این نوه دختری روح‌الله خمینی، عموما به واسطه نسبت فامیلی، مورد توجه قرار گرفته و رسانه‌ها به سراغش رفته‌اند. فعالیت او در فیس‌بوک هم با استقبال قابل توجهی مواجه شده بود؛ به ویژه آن که روایتی اصلاح‌طلبانه از اندیشه‌های “امام” ارائه می‌کرد و با ذکر خاطراتی از او، چهره‌ای نرم‌خو و دموکرات‌منش از بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ترسیم می‌کرد که مورد استقبال و توجه قرار می‌گرفت.

اما این خاطره منتسب به او، منجر به پایان این فعالیت پرطرفدار اینترنتی شد: “جوک دیگری را که برای امام تعریف کردیم و همیشه به شوخی یاد می کردند این بود؛ امام خمینی: ای پاسداران بیوه شهدا را بگیرید ای کاش من یک پاسدار بودم.”

ابتدا برخی کاربران فیس‌بوک نسبت به این خاطره اعتراض کردند. گفته می‌شود که او ابتدا تعداد زیادی از کامنت‌های اعتراضی را پاک کرد اما وقتی کار بالاگرفت، انتساب این کامنت به خود را تکذیب کرد و آن را مربوط به یک صفحه جعلی دانست. اشراقی پیش از این و در هنگام انتشار عکسی فوتوشاپ شده از دخترش هم مورد اعتراض بسیار قرار گرفته بود اما آن موقع حمایت چهره‌های اصلاح‌طلب حاضر در فیس‌بوک را به همراه داشت که این بار نه تنها خبری از حمایت نبود، بلکه برخی اصلاح‌طلبان تندتر از اصولگرایان اعتراض ‌کردند. برخی از کاربران فیس‌بوک از جمله روزنامه‌نگاران و اصلاح‌طلبان اعلام کردند که صحت این کامنت را پیش از پاک شدن بررسی کرده‌اند و شک ندارند که این خاطره از سوی نعیمه اشراقی و با اکانت او منتشر شده است. از جمله مسیح علی‌نژاد، یکی از معترضان به اشراقی، در صفحه فیس‌بوکش نوشت: “دوستان اصلاح طلبی را می‌شناسم که می‌دانند نعیمه اشراقی نه تنها آن کامنت را خودش نوشت بلکه از جک نوشته اش در مورد شهدای جنگ در صحبت های خصوصی با آنها دفاع هم کرد. من خودم همان زمانی که کامنت مربوطه را دیدم روی کامنت کلیک کرده ام و تا رفت توی صفحه اصلی اش و مطمئن شدم که صفحه خودش آن کامنت را نوشت و نه صفحه جعلی، عکس کامنت را منتشر کردم. به من نگویید ساکت باش. […] می دانم که دروغ نگفته ام و حالا خانم نعیمه اشراقی که در کامنت های خصوصی از جک اش دفاع کرده بود، زده است زیر همه چیز…”

اما وقتی کار به اعتراض فرزندان شهدا کشید، جنگ علیه اشراقی مغلوبه شد. او پیش از این و در جریان جنجال بر سر انتشار عکس‌های دخترش نوشته بود: “دوستان عزیز لطفا به عوعو کردن اشخاص حساسیت نشان ندهید چون واقعا فکر میکنند مهم هستند خداوند در قران فرموده است که حسود هیچ وقت از حسادت خود سودی نمیبرد، نوه امام بودن خودش افتخاری است برای من و خانواده‌ام و من به آن مفتخرم خداوند همه شما جاهلان را هدایت کنه و اگر قابل هدایت نیستید نیست و نابودتان گرداند.” اما این بار با یک نامه سرگشاده به فعالیت فیس‌بوکی خود پایان داد.

 

اعتراض فرزندان شهدا

آسیه باکری، فرزند شهید حمید باکری در واکنشی نسبت به انتشار این خاطره نوشته بود: “تلخ ترین خاطرات کودکی من اشک های مادرم بود از نگاه ها به یک زن بیوه، از شایعه ها، و بعد از این همه سال هر از چند گاهی حرفی… حرفهایی که نمک روی زخم است. اگر مرهم نیستید نمک نباشید. ما را یاد خاطرات تلخمان نیاندازید.”

 مهدی افشار، روزنامه‌نگاری که فرزند شهید است یکی از دیگر از کابران فیس‌بوک بود که واکنش نشان داد: “[…] باید بری سر خاک آقات بگی پاشو بابا تحویل بگیر.این هم از خاکریز آخرتون.”

حسین نورانی‌نژاد، رییس کمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت و زندانی سیاسی سابق هم با اعلام این که نعیمه اشراقی را از جمع دوستان فیس‌بوکی‌اش حذف کرده و با “احترام به حق انتخاب و حق آزادی بیان ایشان” درخواست کرد تا اشراقی از فیس‌بوک برود.

و در نهایت نوشته مصطفی همت، فرزند محمد ابراهیم همت از فرماندهان سپاه ایران در جنگ با عراق، اشراقی را وادار به عذرخواهی رسمی کرد. فرزند شهید همت نوشته بود: “ اولین چیزی که با مطلب زشت ایشان به ذهن می‌رسد، این است که وقتی بچه های این مملکت در زیر گلوله و بمب و خمپاره تکه تکه می‌شدند، رهبری که خیلی از آن «فرزندان ایران» به فرمان او راهی جبهه شده بودند، داشته در مورد ایشان و خانوادهء آن سربازان شوخی های زشت می‌کرده! این چیزی است که مطلب اشراقی به هر ذهنی تزریق می‌کند. آیا چنین کاری تیشه زدن به ریشهء افکار و شخصیت امام خمینی نیست؟ ایشان نمی‌فهمد با چنان مطلبی تا چه حد وحشتناکی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی را زیر سوال برده و خوار و کوچک کرده؟ در هر صورت یا واقعا امام خمینی چنان گفتار و تفکر و برخوردی داشته (که هر جوری نگاه می‌کنم با عقل جور در نمی‌آید) یا خانم اشراقی دروغ می‌گوید و این هم باز باید تذکری باشد به بیت امام و اطرافیان خانم اشراقی که جلوی دُرفشانی‌های گاه و بیگاه ایشان را بگیرند.”

اشراقی در نامه‌ای خطاب به مصطفی همت نوشت که “‌خانواده‌های عزیز شهدا بر تارک انسانیت جای دارند و نابخردی کسی نمی‌تواند پیوند آسمانی آن ها با امام‌شان را قطع کند” او تاکید کرده بود: “همین جا لازم می دانم به صراحت تمام انتساب آنچه در فضای مجازی به امام و از قول من منتشر شده را تکذیب کنم و از خداوند برای جاعلینی که این گونه با احساسات پاک مردم بازی می کنند طلب هدایت نمایم. از این پس با توجه به دستبردهای چند گانه به صفحه شخصی‌ام، این صفحه را مسدود می کنم.”

 

خاطره‌های دروغ؟

همان گونه که انتظار می‌رفت این جنجال با استقبال رسانه‌های اصولگرا مواجه شد و دوباره بحث‌هایی پیرامون نقل خاطره از آیت‌الله خمینی و اطرافیان و خانواده‌اش را به وجود آورد. به خصوص این که به تازگی نقل خاطره‌ای از هاشمی رفسنجانی از “امام” در مورد شعار “مرگ بر آمریکا” موجب عصبانیت و نارضایتی اصولگرایان شده بود.

فارس از طومار خانواده شهدا خبر می‌داد که ضمن غرض‌ورز و سیاسی دانستن “مؤسسه حفظ آثار امام(ره)” خواستار برخورد قوه قضاییه شده بودند: “ با کسانی که به ساحت امام راحل‌مان خدشه وارد می‌کنند، برخورد کند و راه را برای منسوب کردن خاطره‌های دروغ به ایشان ببندد؛ چه اینکه اگر از ابتدا و زمانی که برخی افراد، حضرت امام(ره) را مخالف شعار مرگ بر آمریکای ملت ایران معرفی کردند، برخورد لازم صورت می‌گرفت، امروز شاهد چنین اظهارنظر سخیفی نبودیم.”

تعدادی از شخصیت‌های اصولگرا هم در گفت‌وگو با رسانه‌ها به شدت اعتراض کرده و نکته مشترک اظهاراتشان، زیر سوال بردن “مؤسسه حفظ آثار امام(ره)” بود.

روزنامه جوان هم در گزارشی، خواهران اشراقی را به باد انتقاد و استهزا گرفته و نوشته است: “آن وقت‌هایی که امام‌مان روح‌الله خمینی (ره) قیام علیه پهلوی و همه آن پادشاهی ۲ هزار و ۵۰۰ ساله را بنیان می‌نهاد تا از پی تحقق یکی از اهداف آن قیام، خاندان‌بازی‌ها و رانت‌خواری‌ها و اهمیت دادن افراد حسب نسبت فامیلی‌شان با فرد اول مملکت در ایران از بین برود، کسی فکرش را هم نمی‌کرد روزی کسانی برخلاف مشی و تأکید ایشان، صرف داشتن نسبت‌های دست چندم با حضرت ایشان پله‌های شهرت و اعتبار را بالا روند و در کنار این مخالفت صریح‌شان با مشی اخلاقی خمینی کبیر، ژست امام‌شناسی هم بگیرند!”

روزنامه کیهان هم به یک باره تغییر موضع داد و از مصطفی همت و آسیه باکری به عنوان فرزندان برومند شهدا و میراث‌داران شهدا نام برد، در حالی که پیش از این و به دلیل حمایت این دو خانواده از میرحسین موسوی، به شدت به آنها تاخته بود و آنان را “خون‌فروش” نامیده بود.