سردار سپاه در روز روشن گم شد

نویسنده


ax---r---sarraf_b.jpg


فریبا صراف


در حالیکه منابع خبری خارجی خبر از تحقیقات مشترک “سرویس‌های اطلاعاتی ایران و ترکیه” در ارتباط با ناپدید شدن “سردار علیرضا عسگری” می دهند، منابع رسمی جمهوری اسلامی و به ویژه سپاه پاسداران، سکوت در قبال وضعیت این سردار مفقود شده را در پیش گرفته اند.

خبر ناپدید شدن سردار علیرضا عسگری در ایران اول بار توسط خبرگزاری فارس و به نقل ازنشریه الوطن منتشر شد. در آن گزارش آمده بود: “کارشناسان اطلاعاتی ایران و ترکیه در حال تحقیقات مشترک درباره ناپدید شدن سردار علیرضا عسگری از مقامات دفاعی جمهوری اسلامی ایران” هستند.

سپس، در سکوت مطلق خبری، باز یک نشریه خارجی ـ حریت ـ به نقل از یک مقام امنیتی این کشور نوشت: “تلاش‌ها برای یافتن فردی ایرانی به نام « علیرضا عسگری » تا کنون نتیجه‌ای در بر نداشته است”. فردی که روزنامه جمهوری اسلامی ،در تکمیل خبر حریت، در مورد وی نوشت:” بررسی ها حاکی از آنست که شخصی با این مشخصات از مرزهای ترکیه خارج نشده اما با توجه به مسئولیت‌های حساس و اطلاعات مهم او در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران تحقیقات در مورد احتمال خروج عسگری از ترکیه با مشخصات و گذرنامه جعلی ادامه دارد”.

اما این فرد، یعنی”سردار سرتیپ علیرضا عسگری، معاون آماد و پشتیبانی وزارت دفاع علی شمخانی، وزیر دفاع دولت محمد خاتمی” و کسی بود که “مسوولیت های سـری مهمی را در این وزارتخانه[دفاع] بر عهده داشته است”. این سردار 63 ساله به نوشته الوطن” هجدهم بهمن ماه سال جاری، دمشق را به مقصد استانبول ترک کرد و پس از ورود به این شهر در هتل گیلان اقامت گزید.

چند شهروند ترک، یکی از اتاق های هتل گیلان را برای وی رزرو کردند و هزینه آن را هم پرداختند، اما از آن زمان تاکنون، دیگر خبری از سردار عسگری به دست نیامده است”.

او”که گفته می‌شود اطلاعات زیادی در مورد فعالیت‌های نظامی ایران دارد، از دمشق وارد استانبول شده و پس از ورود به این شهر در هتل جیلان اقامت گزیده‌بود. سردار عسگری از مشاوران کمیسیون دفاعی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بوده‌است”.

تنها بعد از انتشار این اخبار بود که منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: “ایران خواهان توضیح رسمی از دولت ترکیه در این‌باره شده و یک تیم وی‍ژه از سوی تهران برای پیگیری سرنوشت علیرضا عسگری از تهران به آنکارا اعزام شده‌است”. البته وزیر خارجه جمهوری اسلامی از علیرضا عسگری،به عنوان “کارمند بازنشسته وزارت دفاع ” نام برد و گفت: “انشالله پیدا بشود.”

به نوشته اخبار روز، ایران “عکس و شماره تلفن همراه” این “کارمند بازنشسته وزارت دفاع” و یا “مقام ایرانی” را در اختیار دستگاه امنیتی ترکیه هم قرار داد، اما: “این اطلاعات نیز نتوانست به پیدا شدن سرنخی از وی کمکی کند”.

این وضعیت ابهام آمیز زمانی پیچیدگی بیشتری یافت که روزنامه کیهان فهرستی از وقایعی را که برای افزایش فشار بر حکومت ایران در یک ماه اخیر رخ داده بود منتشر کرد، اما هیچ اشاره ای به ناپدید شدن معاون پیشین وزیر دفاع نکرد .آن هم در حالی که “دستگیری دو میهمان ایرانی دولت عراق در بغداد”، “حمله به کنسولگری ایران در اربیل و ربودن ۵ دیپلمات ایرانی” و “ربودن جلال شرفی دبیر دوم سفارت ایران در بغداد” در این گزارش از قلم نیفتاده بود.

هر چند صبح صادق، نشریه رسمی سپاه پاسداران با انتشار مقاله ای “آمریکا را به ربودن نیروهای امریکایی در منطقه و انتقال آنها به نقاط دلخواه تهدید” کرد. این نشریه که زیر نظر شورای نویسندگان اداره سیاسی ستاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه منتشر می شود، با اشاره به اینکه “آمریکا فهرستی را تحت عنوان «لیست مطلوب» تهیه و منتشر کرده که در آن اعلام شده است افرادی که نام آنان آمده، در رده های مهمی از مناصب نظامی قرار دارند که باید توسط مقامات امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده بازداشت و یا ربوده و به آمریکا منتقل گردند تا سطح وگستره فعالیت های سیاسی، هسته ای ونظامی ایرانیان در داخل کشور، منطقه خاورمیانه و حتی رابطه با کشورهای فرامنطقه ای کشف و مورد ارزیابی قرار گیرد” در مقام تهدید از “شل کردن سر کیسه” به عنوان روشی برای انجام عملیات متقابل علیه آمریکا یاد کرد و نوشت: “اگر کشوری به فرض، هیچ پشتوانه و نفوذ معنوی درکشورهای دیگر نداشته و یا از افسران کارکشته و زبده عملیاتی و امنیتی هم برخوردار نباشد و از طرفداران و پیروان خود در کشورهای اسلامی و مسلمان نشین هم مطالبه ای نداشته باشد و ده ها اگر دیگر، کافی است کمی سرکیسه را شل نماید تا آن گاه شاهد به صف کشیده شدن کلکسیونی از افسران چشم آبی و موبوری باشد که چونان تله هایی از ارزن، اسیر خروس های جنگی گرسنه ای می شوند که منتظر اشارتی هستند.”

حال نه از سردار خبری هست و نه از”کیسه” هایی که احتمالا سرشان “شل” شده. باز همه چیز به پس پرده رفته و طرفین سکوت را برگزیده اند. گویی کسی در حال نوشتن فیلمنامه ای جاسوسی است که قهرمانان آن قرار است جایی بین ایران و آمریکا، تبادل شوند.